ديدار تيمهای پيشکسوتان پرسپوليس و آث ميلان ايتاليا با برتری ۳-۱ راه راه پوشان ميلان به پايان رسيد و مهدی مهدویکيا نيز در مراسمی پر احساس، باز هم با چشمانی گريان از دنيای فوتبال خداحافظی کرد. گرچه برای اکثر بازيکنان پرسپوليس در اين مسابقه، قبلاً بازی خداحافظی برگزار نشده بود و رويارويی با ميلان، به همان اندازه برای آنها نيز حساس و تاريخی بود.
اين بازی در ورزشگاه آزادی و در حضور حدود ۶۰ هزار تماشاگر و در دو نيمه چهل دقيقهای برگزار شد. تيم ميلان که شب قبل با استقبالی پرشور و تا حدودی هم بی نظم، به تهران آمده بود، صبح روز مسابقه به شيرخوارگاه آمنه رفتند و سپس از کاخ سعدآباد بازديد کردند.
آنها در اين مسافرت فشرده، پس از بازی هم به برج ميلاد رفتند و مصاحبههای زندهای در صداوسيما خواهند داشت.
دانيل ماسارو در ثانيه ۴۸ در موقعيت تک به تک با بهروز سلطانی گل اول ميلان را به ثمر رساند. در نيمه دوم کريستين لانتيونيتی با ضربه سر چکشی گل دوم ميلان را به وحيد قليچ زد. استفانو ارانيو هم با ضربه چيپ از داخل محوطه جريمه گل سوم ميلان را وارد دروازه نيما نکيسا کرد.
در دقيقه ۲۶ ناصر محمد خانی با پاس پشت پای هوشمندانه، عليرضا امامیفر را صاحب توپ کرد و او نيز با يک شوت از داخل محوطه جريمه تک گل پرسپوليس را به ثمر رساند. علی انصاريان، رحيم يوسفی و پايان رافت هم سه موقعيت خوب را از دست دادند.
اين مسابقه مملو از يادآوریها و صحنههای پر احساس بود. وقايع خاطره انگيزی که مرور آن از ابتدای هفته آغاز شد. از تجمع پيشکسوتان پرسپوليس در ورزشگاه کارگران، جايی که دو دهه قبل همين بازيکنان زير نظر علی پروين تمرين میکردند. تماشاگران پر تعدادی نيز به تمرينات آمدند که اغلب آنها سالهاست پا به ورزشگاه نگذاشتهاند. تعداد جمعيت حتی از برخی بازیهای خانگی پرسپوليس در نيم فصل ليگ برتر هم بيشتر بود.
ابراهيم افشار فوتبال نويس با سابقه نيز که يادداشتهای نوستالژيک او خوانندگان بسياری دارد، در تمرينات حضور داشت و به تلويزيون ایران گفت که بيست سالی میشد به استاديوم نيامده بوده اما تجمع اين بازيکنان و هجوم خاطرات، او را مجاب کرده تا بيايد و از نزديک نظارهگر تمرينات باشد.
مرتضی کرمانی مقام در پاسخ به اينکه او هميشه جنگنده بوده اما آمادگی دهه ۶۰ را ندارد گفته بود: «آن قدر میدوم تا جونم رو بزارم. فوقش میميرم. آرزومه توی زمين بميرم.»
آنها که کرمانی مقام را در نيمه دوم دهه ۶۰ به خاطر میآورند، بازی سال ۱۹۹۱ او مقابل الهلال عربستان يا تيم ملی عربستان در جام ملتهای ۱۹۸۸ را ديدهاند، میدانستند که چنين اظهاراتی نه تحت تاثير جو بازی بلکه برآمده از خصيصه ذاتی اوست.
رضا شاهرودی در دومين دقيقه به دليل کشيدگی عضله پشت پا مصدوم و تعويض شد. اين بداقبالی در آستانه جام جهانی ۱۹۹۸ نيز برای او رخ داده بود. برخورد شديد کريم باقری و گتوزو پشت محوطه جريمه پرسپوليس باعث مصدوميت بازيکن ميلان شد که خود تبحر خاصی در مصدوم کردن رقبا داشت. در ادامه، حميد استيلی تکل خشنی روی پای کاربونه زد تا او نيز مصدوم و تعويض شود.
مهدی مهدویکيا به جای فرشاد پيوس به ميدان آمد. بيستم تير ۱۳۷۶ نيز وقتی فرشاد پيوس مقابل استقلال از زمين بيرون رفت، طلوع مهدویکيا در فوتبال ايران آغاز شده بود و پيراهن فرشاد هم به مهدی رسيد. اما اين بار، پيوس بيرون رفت تا مهدویکيا برای خداحافظی به زمين بيايد. پيوس پيراهنش را درآورد و باز هم شماره ۱۷ را به مهدویکيا داد. محمد پنجعلی هم بازوبند کاپيتانی را در آورد و به بازوی مهدویکيا بست.
محبوبيت پژمان جمشيدی نيز جالب بود. او بارها با شعار جمشيدی يوزپلنگ تشويق شد.
کسی که امسال موضوع محو شدنش از فوتبال و فراموش شدنش در جامعه، سوژه سريالی پربيننده بود، روزگاری ديگر برايش آغاز شده و واکنشهايی از تماشاگران ديد که حتی در دوران اوجش نيز بی سابقه بود. علی پروين هم گفته بود که درخشش جمشيدی در سريال و خواست مردم برای حضور او در زمين، باعث شده از ابتدا به ميدان برود. او يکی از بهترين بازيکنان تيمش در اين مسابقه بود.
روی نيمکت کنار پروين، کاظم سيدعليخانی نشسته بود که خود زوج محمد پنجعلی در قلب خط دفاعی پرسپوليس بود. حميد جاسميان ملقب به سيم خاردار هم روی نيمکت حاضر بود. همايون بهزادی، حسينعلی کلانی، رضا وطنخواه، محمد زادمهر، اسماعيل حلالی و افشين پيروانی نيز در ورزشگاه بودند.
در ترکيب پرسپوليس در نيمه اول: بهروز سلطانی، پژمان جمشيدی، محمد پنجعلی، کريم باقری، حميد درخشان، رضا شاهرودی (عليرضا امامیفر)، مرتضی فنونیزاده، فرشاد پيوس (مهدی مهدویکيا)، محسن عاشوری، حميد استيلی و ناصر محمدخانی (مرتضی کرمانی مقام) بازی کردند.
در نيمه دوم: وحيد قليچ سنگربان بود. او جای خود را به نيما نکيسا داد و سپس سعيد عزيزيان سنگربان اين تيم در فتح جام در جام سال ۱۹۹۱ آسيا درون دروازه ايستاد. يونس باهنر، علی انصاريان، رحيم يوسفی، مهرداد ميناوند، رضا جباری (پايان رافت)، بهنام ابوالقاسمپور، ادموند بزيک، حسن شيرمحمدی (مجتبی محرمی) و مهدی تارتار هم به ترکيب اين تيم اضافه شدند.
محرمی هم در طول بازی، بارها تشويق شد و يکی از شعارها که کلمات نامناسبی هم دارد، همان شعاری بود که برای او در دهه ۶۰ و نيمه نخست دهه ۷۰ سر داده میشد. او در مدت حضورش در زمين، با وجود بيماری سختی که سپری کرده دو پاس بسيار زيبا داد.
در ترکيب آث ميلان هم در طول مسابقه سباستين روسی، سيمونه براگيلو، فرانکو بارهسی، زوانيمير بوبان، ابراهيمبا، کاربونه، کريستين لانتيونيتی، استفانو اودو، آلبريگو اوانی، گنارو گتوزو، پائولو مالدينی، ماسيمو، دانيل ماسارو، دانيل سيميچ و پانکارو بازی کردند.
پائولو مالدينی که پيراهنش را با پايان رافت عوض کرده بود، پس از بازی گفت به ما خيلی خوش گذشت. رحمان رضايی را میشناختيم و به فرودگاه هم آمده بود. اگر ايران در جام جهانی با ايتاليا همگروه شود بازی جالبی خواهد شد. تصور نمیکردم اين همه مردم من را تشويق کنند و جالب است بين مردم پيراهنهايی با اسم و شماره خودم ديدم که اين باعث افتخار من است.
افشين پيروانی کاپيتان و سرمربی پيشين پرسپوليس هم درباره عدم حضورش در زمين گفت: در طول هفته به احترام پيشکسوتان سکوت کردم و حرفی نزدم. امروز هم به خاطر مردم به ورزشگاه آمدم. بايد حرف دل و دهانمان يکی باشد. در اين مسابقه به خاطر دروغگويی رويانيان بازی نکردم. کاش در آينده مدير عامل پرسپوليس صادق باشد تا من هم بتوانم در چنين ديدارهايی بازی کنم.
اين بازی در ورزشگاه آزادی و در حضور حدود ۶۰ هزار تماشاگر و در دو نيمه چهل دقيقهای برگزار شد. تيم ميلان که شب قبل با استقبالی پرشور و تا حدودی هم بی نظم، به تهران آمده بود، صبح روز مسابقه به شيرخوارگاه آمنه رفتند و سپس از کاخ سعدآباد بازديد کردند.
آنها در اين مسافرت فشرده، پس از بازی هم به برج ميلاد رفتند و مصاحبههای زندهای در صداوسيما خواهند داشت.
دانيل ماسارو در ثانيه ۴۸ در موقعيت تک به تک با بهروز سلطانی گل اول ميلان را به ثمر رساند. در نيمه دوم کريستين لانتيونيتی با ضربه سر چکشی گل دوم ميلان را به وحيد قليچ زد. استفانو ارانيو هم با ضربه چيپ از داخل محوطه جريمه گل سوم ميلان را وارد دروازه نيما نکيسا کرد.
در دقيقه ۲۶ ناصر محمد خانی با پاس پشت پای هوشمندانه، عليرضا امامیفر را صاحب توپ کرد و او نيز با يک شوت از داخل محوطه جريمه تک گل پرسپوليس را به ثمر رساند. علی انصاريان، رحيم يوسفی و پايان رافت هم سه موقعيت خوب را از دست دادند.
اين مسابقه مملو از يادآوریها و صحنههای پر احساس بود. وقايع خاطره انگيزی که مرور آن از ابتدای هفته آغاز شد. از تجمع پيشکسوتان پرسپوليس در ورزشگاه کارگران، جايی که دو دهه قبل همين بازيکنان زير نظر علی پروين تمرين میکردند. تماشاگران پر تعدادی نيز به تمرينات آمدند که اغلب آنها سالهاست پا به ورزشگاه نگذاشتهاند. تعداد جمعيت حتی از برخی بازیهای خانگی پرسپوليس در نيم فصل ليگ برتر هم بيشتر بود.
ابراهيم افشار فوتبال نويس با سابقه نيز که يادداشتهای نوستالژيک او خوانندگان بسياری دارد، در تمرينات حضور داشت و به تلويزيون ایران گفت که بيست سالی میشد به استاديوم نيامده بوده اما تجمع اين بازيکنان و هجوم خاطرات، او را مجاب کرده تا بيايد و از نزديک نظارهگر تمرينات باشد.
مرتضی کرمانی مقام در پاسخ به اينکه او هميشه جنگنده بوده اما آمادگی دهه ۶۰ را ندارد گفته بود: «آن قدر میدوم تا جونم رو بزارم. فوقش میميرم. آرزومه توی زمين بميرم.»
آنها که کرمانی مقام را در نيمه دوم دهه ۶۰ به خاطر میآورند، بازی سال ۱۹۹۱ او مقابل الهلال عربستان يا تيم ملی عربستان در جام ملتهای ۱۹۸۸ را ديدهاند، میدانستند که چنين اظهاراتی نه تحت تاثير جو بازی بلکه برآمده از خصيصه ذاتی اوست.
رضا شاهرودی در دومين دقيقه به دليل کشيدگی عضله پشت پا مصدوم و تعويض شد. اين بداقبالی در آستانه جام جهانی ۱۹۹۸ نيز برای او رخ داده بود. برخورد شديد کريم باقری و گتوزو پشت محوطه جريمه پرسپوليس باعث مصدوميت بازيکن ميلان شد که خود تبحر خاصی در مصدوم کردن رقبا داشت. در ادامه، حميد استيلی تکل خشنی روی پای کاربونه زد تا او نيز مصدوم و تعويض شود.
مهدی مهدویکيا به جای فرشاد پيوس به ميدان آمد. بيستم تير ۱۳۷۶ نيز وقتی فرشاد پيوس مقابل استقلال از زمين بيرون رفت، طلوع مهدویکيا در فوتبال ايران آغاز شده بود و پيراهن فرشاد هم به مهدی رسيد. اما اين بار، پيوس بيرون رفت تا مهدویکيا برای خداحافظی به زمين بيايد. پيوس پيراهنش را درآورد و باز هم شماره ۱۷ را به مهدویکيا داد. محمد پنجعلی هم بازوبند کاپيتانی را در آورد و به بازوی مهدویکيا بست.
محبوبيت پژمان جمشيدی نيز جالب بود. او بارها با شعار جمشيدی يوزپلنگ تشويق شد.
کسی که امسال موضوع محو شدنش از فوتبال و فراموش شدنش در جامعه، سوژه سريالی پربيننده بود، روزگاری ديگر برايش آغاز شده و واکنشهايی از تماشاگران ديد که حتی در دوران اوجش نيز بی سابقه بود. علی پروين هم گفته بود که درخشش جمشيدی در سريال و خواست مردم برای حضور او در زمين، باعث شده از ابتدا به ميدان برود. او يکی از بهترين بازيکنان تيمش در اين مسابقه بود.
روی نيمکت کنار پروين، کاظم سيدعليخانی نشسته بود که خود زوج محمد پنجعلی در قلب خط دفاعی پرسپوليس بود. حميد جاسميان ملقب به سيم خاردار هم روی نيمکت حاضر بود. همايون بهزادی، حسينعلی کلانی، رضا وطنخواه، محمد زادمهر، اسماعيل حلالی و افشين پيروانی نيز در ورزشگاه بودند.
در ترکيب پرسپوليس در نيمه اول: بهروز سلطانی، پژمان جمشيدی، محمد پنجعلی، کريم باقری، حميد درخشان، رضا شاهرودی (عليرضا امامیفر)، مرتضی فنونیزاده، فرشاد پيوس (مهدی مهدویکيا)، محسن عاشوری، حميد استيلی و ناصر محمدخانی (مرتضی کرمانی مقام) بازی کردند.
در نيمه دوم: وحيد قليچ سنگربان بود. او جای خود را به نيما نکيسا داد و سپس سعيد عزيزيان سنگربان اين تيم در فتح جام در جام سال ۱۹۹۱ آسيا درون دروازه ايستاد. يونس باهنر، علی انصاريان، رحيم يوسفی، مهرداد ميناوند، رضا جباری (پايان رافت)، بهنام ابوالقاسمپور، ادموند بزيک، حسن شيرمحمدی (مجتبی محرمی) و مهدی تارتار هم به ترکيب اين تيم اضافه شدند.
محرمی هم در طول بازی، بارها تشويق شد و يکی از شعارها که کلمات نامناسبی هم دارد، همان شعاری بود که برای او در دهه ۶۰ و نيمه نخست دهه ۷۰ سر داده میشد. او در مدت حضورش در زمين، با وجود بيماری سختی که سپری کرده دو پاس بسيار زيبا داد.
در ترکيب آث ميلان هم در طول مسابقه سباستين روسی، سيمونه براگيلو، فرانکو بارهسی، زوانيمير بوبان، ابراهيمبا، کاربونه، کريستين لانتيونيتی، استفانو اودو، آلبريگو اوانی، گنارو گتوزو، پائولو مالدينی، ماسيمو، دانيل ماسارو، دانيل سيميچ و پانکارو بازی کردند.
پائولو مالدينی که پيراهنش را با پايان رافت عوض کرده بود، پس از بازی گفت به ما خيلی خوش گذشت. رحمان رضايی را میشناختيم و به فرودگاه هم آمده بود. اگر ايران در جام جهانی با ايتاليا همگروه شود بازی جالبی خواهد شد. تصور نمیکردم اين همه مردم من را تشويق کنند و جالب است بين مردم پيراهنهايی با اسم و شماره خودم ديدم که اين باعث افتخار من است.
افشين پيروانی کاپيتان و سرمربی پيشين پرسپوليس هم درباره عدم حضورش در زمين گفت: در طول هفته به احترام پيشکسوتان سکوت کردم و حرفی نزدم. امروز هم به خاطر مردم به ورزشگاه آمدم. بايد حرف دل و دهانمان يکی باشد. در اين مسابقه به خاطر دروغگويی رويانيان بازی نکردم. کاش در آينده مدير عامل پرسپوليس صادق باشد تا من هم بتوانم در چنين ديدارهايی بازی کنم.