لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۱۱

شهردار تهران: «سر تهراني ها كلاه رفته است» نگاهي به روزنامه هاي ايران


عليرضا طاهري عليرضا طاهري (راديوآزادي): شاخص هاي هميشگي روزنامه هاي ايران پس از انقلاب در شماره هاي امروز آن ها همچنان به چشم مي خورد: تيتر هاي بدون فعل، بدون حركت. تيتر هايي كه بجاي خبر صريح دادن، از خواننده سوال مي كنند. براي نمونه، "مردمسالاري" تيتر زده است: چرا محافظه كاران پشت خاتمي سنگر گرفته اند؟ يا تيتر مزين به علامت سوال:"سلايق شخصي يا قانون؟" شاخص همچنان باقي ديگر، عكس هاي شش در چهار مسوولان و چهره هاي جمهوري اسلاميست. عكس هايي گذرنامه اي شبيه عكس هائي كه از كودكان شاگرد اول معمولا چاپ مي شود؛ عكس هايي بدون حركت، از گردن به بالا، در حالي كه هر عكسي در هر روزنامه يي بايد ارزش و گويايي دست كم پانصد واژه را داشته باشد. شاخص ديگر روزنامه هاي ايران، مقاله هاي بلند بالايي است، كه ظاهرا نه براي خوانندگان، كه در پاسخ به مقاله هايي در ديگر روزنامه ها نوشته مي شود. مقاله نويس اصلاحگرا به مقاله نويس محافظه كار پاسخ مي دهد و بر عكس. آن ها كاري ندارند كه خواننده مقاله حريف را خوانده است يا نه. در اين مقاله ها، نويسندگان در كاربرد واژه هاي فرنگي بيتاب اند: از "اليت" و «پارادايم» گرفته تا واژه هايي جعلي مانند BALANCER در شماره امروز روزنامه «اعتماد.» چنين واژه اي حتي با دو «L» در هيچ قاموسي پيدا نمي شود از شاخص ها بگذريم. از خواندني هاي روزنامه هاي امروز ايران بگوييم. كريم ارغنده پور - رييس انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران به "آفتاب يزد" مي گويد: «ادبيات مطبوعات ايران هيچ گاه تا اين حد با رمز و راز آميخته نبوده است.» با اين حال، گفته هاي شهردار تهران به روزنامه اعتماد خالي از هر گونه راز و رمزيست. او صريحا مي گويد: «سر تهراني ها كلاه رفته است.» يچاره تهراني ها؛ براي جبران رفتن كلاه بر سرشان، حتما بايد كلاه از سرشان برداشت. روزنامه اعتماد در گزارشي درباره طرح نيروي انتظامي براي مبارزه با «اراذل و اوباش،» از قول يك جامعه شناس مي نويسد: «نيروي انتظامي بايد اراذل و اوباش را تعريف كند.» نيروي انتظامي احتمالا خواهد گفت: «اراذل و اوباش كه تعريفي ندارند.» اما در همين گزارش درد دل هاي جواني را مي خوانيم كه نيروي انتظامي بعنوان «اراذل و اوباش» چندي پيش او را بازداشت كرد. اين جوان كه در حال گيتار زدن او را بازداشت مي كنند، مي گويد: «اول طرح دادند براي مبارزه با اراذل و اوباش اما اين طرح بدل شد به مبارزه با جوانان.» جوان گيتاريست كه به روشني معلوم است نيرو هاي انتظامي باصطلاح حالش را گرفته اند، ادامه مي دهد: «افراد بسياري در خيابان ها ساز مي زنند اما اگر يك جوان در خيابان ساز بزند، مسئله دارد. به من گفتند كه با گيتار زدن آسايش عمومي را سلب كرده ام.» درباره اين قضيه نمي توان داوري كرد تا بشنويم كه محسن - اين جوان ايراني گيتاريست - تا چه اندازه شيرين پنجه است و خوب ساز مي زند يا نه. «آينه،» روزنامه نو رسيده، در مقاله اي به قلم نادر فتوره چي، به اخلاق خاتمي و ديگران پرداخته است. آقاي فتوره چي با قاطعيت مي نويسد: «دروغ نگفتن خاتمي شايد در تاريخ سياسي ايران، با يكي دو استثنا، بي بديل است.» مقاله نويس آينه از يكي دو استثناي مورد نظرش ياد نكرده است. كار خوبي هم كرده است; چون مي تواند به هركس به او اعتراض كرد بگويد شما هم جزو همان يكي دو استثنا تشريف داريد. خبر خُوش روزنامه هاي اصلاحگرا امروز اين است كه از شنبه آينده روزنامه جديد «روز نو«» به بازار مي آيد. به نظر مي رسد «روز نو» جاي «نوروز» توقيف شده را خواهد گرفت. نوروز همراه «سيب»، ضميمه آن براي خردسالان توقيف شد، در حاليكه اصلاحگرايان معتقدند كه توقيف نوروز نبايد به «سيب» گاز مي زد. در هر حال، هنوز روشن نيست كه روز نو هم مانند نوروز ضميمه يي براي خوانندگان خردسال و نوجوان خواهد داشت يا نه. توصيه من - به عنوان يك روزنامه نگار و همكار - به ياران «روز نو» اين است كه اگر در انديشه انتشار ضميمه اي براي خردسالان اند، اسمش را بگذارند «گلابي» يا هر ميوه ديگري كه دوست دارند، الا «سيب.» «سيب» از زمان آدم و حوا مساله ساز بوده است. پي نوشت: شما، به خصوص همكاران روزنامه نگار، نظرتان را در باره اين بررسي عليرضا طاهري با ما در ميان بگذاريد. تلفن پيامگير ما: 10-26-12-21-02-42-00 و شماره فاكس ما:09-26-12-21-02-42-00 پرتو پيك يا e-mail: taheria@rferl.org

عليرضاطاهري، روزنامه نگار با سابقه، به بررسي مطالب امروز روزنامه هاي ايران مي پردازد و در كنار مطالب تكراري و تيترهاي مبهمي كه وجه مشخصه روزنامه هاي بعد از انقلاب است، مطالب و نكته هاي شنيدني پيدا مي كند، از جمله حرف هاي شهردار تهران در مصاحبه با روزنامه «اعتماد.»
XS
SM
MD
LG