(rm) صدا | [ 5:52 mins ]
در فیلم «نگهبان: افسانه عمرخیام» که نمایش آن از هفته گذشته در شهرهای مختلف آمریکا شروع شد و از هفته آینده در نیویورک بر اکران عمومی میرود، یک ایرانی مقیم آمریکا برای جستجوی میراث فرهنگی خود به سمرقند و بخارا میرود. این فیلم نخستین کار کیوان مشایخ فیلمساز ایرانیتبار مقیم آمریکا است که در مصاحبه با رادیو فردا میگوید در این فیلم تلاش کرده است جنبهای از فرهنگ ایران را به تماشاگران آمریکائی نشان دهد. وی می گوید پسر قهرمان فیلم، مثل سایر مهاجران در آمریکا، نگهبان میراث اجدادی خودش است. فیلم دو داستان را دنبال می کند یکی زندگی عمر خیام در گذشته ای دور، و دیگری زندگی خانواده ایرانی مهاجر در آمریکا در زمان حال، که فرزند 12 ساله آنها به دنبال یک نسخه نایاب از رباعیات عمر خیام، از لندن سر در می آورد. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): قهرمان فیلم «نگهبان: افسانه عمر خیام» The Keeper: Legend of Omar Khayyam یک نوجوان 12 ساله ایرانی تبار مقیم آمریکا است که در می یابد از اعقاب عمرخیام، شاعر و ریاضیدان و اخترشناس برجسته است و ناگهان خود را با مسئولیت سنگین حراست از میراث فرهنگی خود مواجه میبیند.
داستان فیلم، این نوجوان را به شهرهای ایران قدیم میکشاند. اکثر فیلم در شهرهای ایرانی جمهوری سابق اتحاد شوروی، ازبکستان، فیلمبرداری شده است، و ماجرای یک جستجو را بازگو میکند که در پی یک نسخه از رباعیات خیام، پسر 12 ساله را از هیوستون به لندن میکشاند، در صحنههائی با شرکت هنرمند برجسته بریتانیائی، خانم ونسا ردگریو.
کیوان مشایخ (تهیهکننده و کارگردان فیلم نگهبان، افسانه عمر خیام): هشتاد در صد فیلم تقریبا در ازبکستان تهیه شد و فیلمبرداری شد میخواستم بروم ازبکستان به سمرقند و بخارا، که اصالت داشته باشد.
ب.ن.: آقای کیوان مشایخ نویسنده، کارگران و تهیهکننده فیلم «نگهبان: افسانه عمر خیام» که برای تحقیق، گردآوری سرمایه و تهیه فیلم The Keeper هفت سال عمر صرف کرده است، در مصاحبه با رادیوفردا در باره انگیزه ساختن این فیلم میگوید:
کیوان مشایخ: مهم این بود که چیز مثبتی از میراث خودم به مردم آمریکا نشان بدهم، به خاطر اینکه هر روز وقتی روزنامه را باز میکنند یا تلویزیون را روشن میکنند، همیشه چیزهای منفی در باره کشورمن میبینند.
ب.ن.: آقای کیوان مشایخ، در 11 سالگی همراه با خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرد و در 24 سالگی مشغول تحصیل حقوق بود که وکیل شود ولی پدر خود را از دست داد و تصمیم گرفت مسیر زندگی خود را عوض کند و با تحصیل در مدرسه فیلم نیویورک New York Film Academy، راه تازهای در پیش گرفت، که او را به میراث فرهنگی که از پدر مانده بود بازگردانید.
ساختار فیلم دو داستان همزمان را دنبال میکند. یکی داستان خانواده مهاجر ایرانی در هیوستن که در آن برادری که از سرطان در حال مرگ است برادر نوجوان خود را به جستجوی نسخهای قدیمی و منحصر به فرد از کتاب رباعیات میفرستد و در داستان دیگر، داستان تخیلی و تاریخی، زندگی عمر خیام را بازگو میکند. آقای کیوان مشایخ، گوشههای داستان عمر خیام را از کتابهای تحقیقی مختلف برگرفته و در سناریوی خود به هم تنیده است. فلسفه فیلم ماموریت نگهبانی از میراث است.
کیوان مشایخ: در هر فامیل یک نخی است که به یک جائی می رسد.
ب.ن.: در داستان فیلم The Keeper افسانه عمر خیام، نوجوان 12 ساله قهرمان فیلم، که پدر معمارش به فرهنگ و گذشته خود بیاعتنا است، از برادرش میشنود که مطابق یک سنت قدیمی، وظیفه نگهبانی از میراث پدر به او واگذار شده است. آقای مشایخ این را تمثیلی عمومی میداند که نشان میدهد هر یک از ما نگهبان میراث فرهنگی هستیم که از طریق اجداد به ما رسیده است.
کیوان مشایخ: این پسر نگهبان میراث خودش است، و تاریخ خودش، جوری که داستان خیام به او سینه به سینه رسیده از هزار سال پیش. خودتان میدانید که وقتی ما بچه بودیم، همیشه من تاریخ خود را از پدر و مادر و عمو و دائی و خاله و پدر بزرگ میشنیدم.
ب.ن.: اما آقای مشایخ سازنده فیلم «نگهبان: داستان عمر خیام» تنها به میراث ایرانی خودش فکر نمیکند، بلکه چیزی از جامعه آمریکا در این فیلم میبیند که به قول او همه در آن نگهبان میراث فرهنگی هستند که با خود آوردهاند.
کیوان مشایخ: کسانی که در این کشور آمده اند به صورت مهاجر در آمریکا، همه داستانهائی در تاریخ خودشان دارند و چه آدم از Latin America بیاید و چه از اروپا و چه از آفریقا بیاید و چه از آسیا بیاید، از هرجای دنیا که مردم میایند در این کشور و ریشهای میخواهند در اینجا بکارند و بگذارند، همه یک چیزی دارند که برای آنها مهم است که نگه دارند و concept نگهبان در این باره است.
ب.ن.: فیلم The Keeper «نگهبان: افسانه عمر خیام» را منتقدان آمریکائی به عنوان کار اول کارگردانی مبتکر و علاقمند ستایش کردهاند، اما هنوز در همه شهرها به نمایش در نیامده که نقدهای بسیاری گردآوری کرده باشد. با این حال، روزنامه باستن گلوب، جستجوگری کارگردان را ستایش میکند و از جمله مینویسد این فیلم هرچند به عنوان کار اول خامیهائی دارد، ولی احترام بیننده را بر میانگیزد و کارگردان، از فضاهای سمرقند و بخارا در ازبکستان که به ندرت در سینما دیده میشوند، نهایت استفاده را برده است.