لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۲۶

در قلمرو ادب


(rm) صدا | [ 12:38 mins ]
مصاحبه با ناتاشا امیری رمان نویس در تهران، معرفی کتاب پرخواننده هفته در آمریکا «خشم» به قلم جاناتان کلرمن و شعری از سیف فرغانه شاعر سده هفتم خطاب به مغولان از جمله بخش های مختلف این هفته برنامه «در قلمرو ادب» را تشکیل می دهند. امیر آرمین (رادیو فردا): ناتاشا امیری رمان نویس ایرانی به تازگی رمان «با من به جهنم بیا» را منتشر کرده است. پیشتر داستان های «هولا هولا»، «یکی همین نزدیکی ها» و «آنکه شبیه تو نیست» از او منتشر شده و جایزه های ادبی را نصیب نویسنده کرده است. نویسنده کتاب با من به جهنم بیا، درباره دغدغه های زنانه گفته است: در این رمان دخترهایی را تصویر کرده ام که معاصر خودم بودند آنها می ترسیدند که وضعیت خود را تغییر دهند. من دغدغه های آنها را به عنوان یک زن مطرح کرده ام اما در کتاب بامن به جهنم بیا فقط مسائل زنانه مطرح نشده است. این کتاب بیشتر طرح مسائل دخترهایی است که عرفان را واسطه ای قرار می دهند که به مسائل دیگر برسند. دخترهای این رمان خیلی جسور هستند. هلن قهرمان داستان دختری جسور است، نماینده ای از دخترهایی است که در جامعه می بینیم. رویدادهای این رمان به عنوان واقعیتی در اطراف ما قابل مشاهده است. در مصاحبه با ناتاشا امیری می پرسم با توجه به تحصیل او در رشته مهندسی چه انگیزه ای وی را به جهان داستان و رمان کشانده است. ناتاشا امیری: من از بچگی داستان می نوشتم، ولی یک فرزانه ای می گوید برای این که بخواهید یک کار را ادامه دهید، مدتی آن را رها کنید. درباره من هم همینطور بود، بعد از این که مدرک دانشجوییم را گرفتم، با همین سئوال شما مواجه شدم. ولی بعد دیدم آن چهار سالی که من درس خوانده بودم، یک دستمایه ای را برای داستان در اختیارم قرار داد. موضوعی را برای نوشتن پیدا کردم و این بزرگترین اقبالی بود که به دست آوردم. در آن دوره با فرقه ای شبه عرفانی آشنا شدم، حالت خیلی مرموزی داشتند، ماجراهای خیلی هیجان انگیزی پیش آمد، فرضا ما در خوابگاه بودیم و یک وحشتی همیشه داشتیم که اغلب خوانندگان پس از خوانندگان رمان این وحشت را حس کردند. آن گروه شبه عرفانی تمایل داشتند که اهداف خودشان را پنهان کنند. اهدافی که در پایان رمان کاملا برملا می شود. ولی این داستان اتفاق افتاد و شاید اگر رشته دیگری مانند ادبیات حتی خوانده بودم، هرگز نمی توانستم چنین رمانی بنویسم. ا . آ: در این رمان آن قهرمان به نام پارمیس گفته شده که به شکلی خود شما هستید، ولی دستکاری شده. آیا این دستکاری در واقعیت بوده؟ ناتاشا امیری: واقعیت بیرونی وقتی بخواهد به شکل واقعیت داستانی دربیاید، باید پوست بیندازد و این تجربه من موقع نگارش رمان بود. من خیلی دلم می خواست به واقعیت بیرونی همانطوری که اتفاق افتاده بود پابند بمانم ولی یک سال و نیم پس از نگارش رمان دیدم که باید کاملا از واقعیت بیرونی کنده شوم و واقعیت دیگری را در چارچوب داستان ایجاد کنم که اسمش را می گذاریم واقعیت داستانی. آن دختر هم خود من بودم، ولی خب دیدم وقتی در چارچوب داستان شکل گرفت، دیگر با من خیلی متفاوت بود. ضمن این که خود ما هم هیچ وقت ثابت نیستیم و هر لحظه تغییر می کنیم. ا . آ: مهمان هفته آینده برنامه فرخنده آقائی نویسنده رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» است و در باره این رمان خوب مصاحبه می کند. رمان «خشم» به قلم جاناتان کلرمن نویسنده آمریکائی از نشر بالانتاین از پرخواننده ترین رمانها در آمریکا در هفته های اخیر بوده است. مریم احمدی (رادیو فردا): در رمان خشم جاناتان کلرمن از زبان جان رابینشتاین داستان یک قتل و پیامدهای آنرا بازگو می کند. دو نوجوان به نامها یتروی ترنر و رند داکای یک دختر بچه 2 ساله را می ربایند و به قتل می رسانند. پس از آنکه دستگیر می شوند و به قتل اعتراف می کنند به زندان نوجوانان بزهکار می افتند. تروی ترنر در زندان به طرز مرموزی کشته می شود.رند داکای پس از 8 سال از زندان آزاد می شود وبه الکس دله ور روانشناس تلفن می زند و می گوید می خواهد موضوع مهمی را در ارتباط با قتل دختر بچه به او بگوید. قرار دیدار گذاشته می شود اما پیش ازآنکه رند داکای سر قرار حاضر شود به قتل می رسد. الکس و نیز پلیس کنجکاوانه در پی یافتن سرنخی برای حل معمائی هستند که روز به روز پیچیده تر می شود. این دو در روند بررسی های خود به شبکه پیچیده ای از جنایتکارانی برمی خورند که قربانیان ان را کودکان تشکیل می دهند و اینکه در کنار اتهام نوجوانان ممکن است قاتل زنجیره ای که کودکان را هدف می گیرد از بزرگترها باشد. رمان خشم آمیزه ادبیات است با روانشناسی.پر است از رازها، شرارتها، بیرحمی ها و خشونتهای باورنکردنی.ارائه روانشناسی است در شکل زیبای رمان.نگرشی ست روانشناختی به ذهن جنایتکاران و قربانیان جنایتهای آنان. چهره های رمان همه زنده و جالب اند.رمانی اسرار آمیز است و سر انجام هم آدمهای بد دستگیر نمی شوند.توطئه ها ی بیرحمانه، ظن برانگیز، اهریمنانه و غیر قابل پیش بینی از محورها ی رمان خشم است. خشم نام رمان هم اگرچه در باره کلیت داستان مصداق ندارد اما دست کم در مورد پلیس و نگرش او به شبکه بیرحم کودک ربایان صادق است و سرانجام اینکه برخی خوانندگان ونقد نویسان، رمان خشم را به خاطر آن همه چهره ها و رویدادهای به تصادف همزمان مورد انتقاد و ایراد قرار داده اند. ا . آ: برگردیم به قول ناتاشا امیری به بن مایه، به شعر کهن فارسی، که چندی است در برنامه مان نداشته ایم. علی سجادی از سیف فرغانه شاعر هم روزگار سعدی شعری می خواند خطاب به غارتگران و آدمکشان مغول. ببینید با وجود گذشت روزگاران شعر سیف چقدر تازه است. هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد باد خزان نکبت ایام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد وین بوم محنت از پی آن تاکند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد آ باجل که هست گلو گیر خاص و عام برحلق و بر دهان شما نیز بگذرد ای تیغ تان چو نیزه زبهر ستم دراز این تیزی سنان شما نیز بگذرد چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت این عو عوی سگان شما نیز بگذرد آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست گرد سم خران شما نیز بگذرد بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید نوبت زناکسان شما نیز بگذرد بیش از دو روز فرصت دیگر کسان نبود بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد بر تیر جورتان زتحمل سپر کنیم تا سختی کمان شما نیز بگذرد در باغ دولت دگران بود مدتی این گل زگلستان شما نیز بگذرد آبی ست ایستاده در این خانه جاه و مال این آب ناروان شما نیز بگذرد ای تو سپرده روح به چوپان گرگ نفس این گرگی شبان شما نیز بگذرد پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست هم بر پیادگان شما نیز بگذرد ای دوسنان!زشوق بخواهم دعای سیف یک روز برزبان شما نیز بگذرد به راستی اگر نام سیف براین شعر نبود که هشت سده پیش شاهد کشتار هموطنانش در ایران زمین بوده فکر نمی کردیم شاعر در همین روزگار می زیسته و از عمر شعر بیش از دو سه دهه نمی گدرد؟ نشانی برنامه farda@radiofarda.com . منتظر نقد و انتقاد های سازنده همه شما هستیم.
XS
SM
MD
LG