(rm) صدا | [ 5:22 mins ]
یک اپرای جدید و امروزی و پر خرج از هنرمندان آمریکائی، در محور برنامههای جشنواره بینالمللی تابستانی هنرهای نمایشی در نیویورک قرار دارد که از هفته گذشته کار خود را شروع کرد. اپرای Grendel از آهنگساز، و کارگردان، جولی تیمور Julie Taymor براساس کتابی از نویسنده معاصر جان گاردنر است که در آن شعر مشهور بیولف، اسطوره حماسی نبرد قهرمان سوئدی با هیولای آدمخوار در قلمرو دانمارک، از دید امروزی تعبیر تازه ای می یابد. در این بازخوانی اسطوره، هیولا موجود خلاق و حساسی است که از طبیعت ددمنش خود عذاب می کشد و بارها می خواهد خود را تسلیم آدمها کند اما هر بار به خاطر مشاهده تزویر و جاه طلبی در آدمها منصرف می کشد. این هیولا سرانجام تسلیم قهرمان سوئدی بیوولف می شود که او را از فانی بودن وجودش آگاه می سازد. بهنام ناطقی (رادیو فردا، نیویورک): در اجرای عظیم 3 میلیون دلاری اپرای جدید گرندل، به کارگردانی جولی تیمور، هنرمند برجسته سینما و تئاتر آمریکا، علاوه بر یک دکور چرخان از یک دیوار عظیم که بیش از یک و نیم میلیون دلار صرف ساختن آن شده است، بیست خواننده در نقشهای اصلی و نیمه اصلی، شصت خواننده در گروه کر، 20 رقصنده و یک ارکستر عظیم اپرا شرکت دارند به اضافه دهها عروسک غریب و ماسک و اشیاء عجیب دیگر، برای ساختن جهانی اسطورهای و مالیخولیائی که در آن شخصیت اصلی اپرا که هیولای زشت و عظیم است، از درون آن به جهان بیرون و جهان آدمها و قهرمانهای آنها نگاه میکند که در باره او افسانه ساختهاند و میخواهند با نابود کردن او اسطوره قهرمانی خود را جاودانه کنند.
اپرای عظیم گرندل Grendel اولین کار اپرائی از آهنگساز الیات گولدنتال Elliot Goldenthal است که در ساختن موسیقی فیلم شهرت دارد، و ضمنا شریک زندگی خانم جولی تیمورهم هست. این اپرا قبل از رسیدن به جشنواره بینالمللی تابستانی هنرهای نمایشی لینکلن سنتر نیویورک، در لسآنجلس، سرو صدا به پا کرد، به این خاطر که نخستین اجراهای آن به خاطر کار نکردن یک قسمت مهم از دکور نمایش که یک دیوار عظیم با حفرهای در وسط آن است که روی صحنه میچرخد، به ناچار کنسل شد.
دکور عظیم نمایش، با دیواری چرخان در وسط صحنه، که حفره درونی آن به خاطر حرکت دوار بخشی از داخل دیوار به صحنهای معلق در میان صحنه عظیم تئاتر ایالتی نیویورک در مرکز لینکلن تبدیل میکند، حاصل تخیل طراح صحنه و معمار برجسته آقای جرج تیسپین George Tyspin است، که هیولا را از آدمها جدا میکند. که با استفاده از آن خواسته است هم جهان هیولا و جهان آدمیان را از هم جدا کند و هم به کارگردان و طراح عروسکها و ماسکها خانم جولی تیمور امکان دهد که با موجودات ریز و درشت خود تمام صحنه، نه فقط کف آن را پرکند.
هیولائی که در محور داستان گرندل قرار دارد، چنانکه در اسطوره حماسی قرن نهم میلادی بیولف Beowulf توصیف شده است، طی 12 سال با کشتار و بلعیدن آدمها مردم دانمارک در دوره پادشاهی Hrothgar را 12 سال به وحشت دچار ساخته بود تا اینکه سرانجام قهرمان اسطورهای Beowulf به منظور نابود کردن هیولا از کشور همسایه سوئد عازم میشود. به قول خانم تیمور در مقدمهای که بر کار خود به روی این اثر نوشته است، این قهرمان نمایشگر ارزشهای اخلاقی و باورهای جهان فئودالی نومسیحی اروپا بود که جنگ و پیروزی و شهرت و قهرمانی و مرگ را والا میشمرد.
اما روایت خندهآور و نکتهبینی که نویسنده معاصر جان گارنر John Gardner در سال 1971 از این شعر حماسی قدیمی منتشر کرد، مبنای ساختن اپرای گرندل قرار گرفته است. هیولا در این روایت، موجودی خلاق و هوشمند است که از طبیعت ددمنش و خونخوار خود رنج میبرد ولی اژدهای حکیم او را دلتنگی میدهد که بنیآدم برای خفظ اتحاد میان خود، در هرحال به یک دشمن خارجی نیاز دارند. نقش هیولا را خواننده بیس اریک اوئنز Eric Owens با مهارت غولآسائی انجام میدهد برای اینکه تمام مدت دو ساعت و نیم روی صحنه است و میخواند.
در روایت امروزی از اسطوره اسکاندیناوی بیولف، هیولا بارها فریب فضائل انسانی را میخورد و به خاطر زیبائی، شعر، فلسفه و موسیقی حاضر به تسلیم میشود، اما هر بار از تسلیم منصرف میشود، زیرا تزویر و جنگ آدمها، عزم او را برای ادامه ددمنشی و کشتار آدمها استوارتر میسازد، تا اینکه سرانجام هیولا با خوشحالی در برابر قهرمان بیوولف، که تسلیم میشود، زیرا هیولا را از مرگپذیر بودن طبیعتش آگاه میکند.
از نظر کارگردان اپرا خانم جولی تیمور، این هیولا به طوریکه در برداشت امروز جان گاردنر منعکس شده است، آینهای است در برابر بشرامروز، با خصوصیاتی در عین حال مافوق بشری و مادون بشری هم وحشی، و هم الهی، که در خودآگاهی کامل، در تاریخ خود اسیر است و مانند این هیولا، در جستجوی امکان خوشبینی و رستگاری است.
تماشای اپرای طولانی و پرخرجی که از این داستان و با تلاش پنج شش ساله خالقان آن فراهم شده، به خصوص در این دوران که اپراهای عظیم جدید کمتر سفارش داده میشود، فرصتی بود که هزاران مشتری هنردوست و کنجکاو لینکلن سنتر علیرغم نقدهای نسبتا بد و قیمتهای 200 دلاری بلیتها، حاضر نشدند از دست بدهند و به همین خاطر اجراهای در تالار پنجهزار نفری تئاتر ایالتی تقریبا جای خالی نداشت. با این حال، به قول منتقد نیویورک تایمز، در اپرا موسیقی اصل است و آقای گولدنتال فقط در جاهای معدودی توانست موسیقی گیرائی عرضه کند و بیشتر موسیقی او که با مهارت تمام بر سازبندی و فضاسازی نوشته شده بود، به درد موسیقی زمینه فیلم میخورد تا موسیقی آوازی برای اپرا.
ولی خانم جولی تیمور، فرصتی یافت برای ارائه توانائیاش در به وجود آوردن صحنههای خیالانگیز وموجودات خارقالعاده. او هنرمند خاصی است که بدون اینکه تغییری در کارش بدهد، با موفقیت تجاری بیشتر و بیشتر روبرو شده است. . که فیلم «فریدا» با شرکت سلما هایاک در باره فریدا کالو نقاش سنت شکن مزیکی به کارگردانی او دو جایزه اسکار گرفت و فیلم خیرهکننده دیگری از نمایش شکسپیر تیتوس حاصل دیگر کار این هنرمند در سینما است، هنرمندی که به عنوان عروسکساز و کارگردان تئاتر در نیویورک شهرت یافت. کار عمده خانم تیمور در اپرا اجرای خیرهکنندهای از فلوت سحرآمیز موتزارت است که امسال افتتاح شد و در رپراتور اپرای متروپالیتن نیویورک قرار گرفت. عظیمترین تجربه تئاتری خانم تیمور، نمایش Lion King است، برنده جایزه بهترین کارگردانی و بهترین طراحی عروسکها و ماسکها، که تاکنون بیش از نیم میلیارد دلار فقط در نیویورک بلیت فروخته است و 34 میلیون نفر در دنیا آن را در اجراهای همزمان آن در آمریکا، بریتانیا، هلند، آلمان، ژاپن دیدهاند و امسال در چین و کره جنوبی هم به نمایش در خواهد آمد.