(rm) صدا | [ 5:43 mins ]
ترانهسرا و نوازنده برجسته ویلون خانم لیزا جرمامو Lisa Germano هفته گذشته با آلبوم جدیدی از ترانههائی در باره دلگیری و یاس، علاقمندان صدای غمزده خود را خوشحال کرد و امروز سهشنبه بعد از مدتی دوری از صحنه در نیویورک ترانههای جدید خود را روی صحنه کلوب جوپاب در تئاتر پابلیک نیویورک، اجرا میکند. خانم لیزا جرمانو، با اینکه 48 سال دارد، به قول منتقد نیویورک تایمز، سیا میشل Sia Michel در ترانههای خود همیشه عواطف خصوصی خود را از دیدگاه مغشوش و ناآرام یک دختر نوبالغ و ناسازگار، پچپچ میکند که هم آزاردهنده است و هم سحرآمیز. بهنام ناطقی (رادیو فردا، نیویورک): هر موسیقیدوستی در مجموعه ترانه خود به صداهائی از نوع لیزا جرمانو نیاز دارد، شاید برای اینکه بهترین درمان دلتنگی، دلتنگی بیشتر است. در ترانه فضای زیادی، دومین ترانه آلبوم جدید خانم لیزا جرمانو، البومی به نام «در جهان شاید» In the Maybe World هنرمند دلتنگی سحرگاههائی را بازگو میکند که بستر از معشوق خالی است، و بستر و اطاق و خانه، پر از فضاهای زیادی است. Too Much Space
لیزا جرمانو میخواند صبح، بدون صدا، در جوشش رویا، و که بعد بیدار شوی و او آنجا نیست. در راه خانه، احساس میکنی آنجاست، برای اینکه دل میخواهد جائی باشد، ولی بیدار که میشوی، بازهم، فضای زیادی...
لیزا جرمانو بعد از آنکه ویلن کلاسیک را که از کودکی آموخته بود کنار گذاشت در سالهای 1990 به عنوان یک نوازنده ویلن در ارکسترهای خوانندگان پاپ و راک به شهرت رسید، به خصوص در کنار جان ملنکمپ John Mellencamp ولی همچنین با گروههای Eels و Simple Minds و با ترانهسرا و خواننده راک خانم شریل کرا Sheryl Crow. اما از اواسط دهه 1990 خانم لیزا جرمانو شروع کرد به بیرون دادن آلبومهائی از ترانههای خودش، و هر چه آلبومهایش محبوبتر میشدند، بیشتر از فضای رایج پاپ فاصله میگرفتند و درونگرا و درونگراتر شد. ترانه همنام آلبوم، ترانه «در جهان شاید» با داستان نومید لرزیدن از توفان سردی بعد از زمستان شروع میشود ولی در آینده جهان شاید، خانم جرمانو جرقهای از امید پیدا میکند. In the Maybe World
خانم لیزا جرمانو، با اینکه 48 سال دارد، به قول منتقد نیویورک تایمز، سیا میشل Sia Michel در ترانههای خود همیشه عواطف خصوصی خود را از دیدگاه مغشوش و ناآرام یک دختر نوبالغ و ناسازگار، پچپچ میکند که هم آزاردهنده است و هم سحرآمیز. در ترانه دانه، عشق را به دانهای مستعد روئیدن تشبیه میکند، ولی نومیدانه میگوید این عشق خسته نمیتوانست جاری شود. میدانم، میدانم. The Seed
این ترانهها، که با همنوائی خلوت پیانو و گاهی ناله ویلن همراه هستند، با صدای پچپچ نجواهای خصوصی بازگو میشوند، انگار خواننده بیخواب از رویائی دردناک، ساعت چهار صبح برهنه کف اطاق چمباته زده. ترانههای خانم لیزا جرمانو با ضرباهنگ آرام و بدون تغییر، آلبوم جدید او در جهان شاید را به قول استیو کلینگ، منتقد فیلادلفیا اینکوایرر، به لالائیهای زیبائی تبدیل کردهاند برای بزرگسالان، در باره تجربههائی مثل مرگ و فقدان عزیزان، یا، موسیقی متن برای کابوسی که اشارههای گهگاه به جهان کودکی، آن را وهمانگیزتر میکند. در ترانه تهدید سرخ، الهامی هست از شعر کودکستانی آینه آینه. Red Threat در این ترانه لیزا جرمانو عاشق خشمگینی است که در یک نفس به معشوق میگوید دوستت دارم، و در نفس دیگر میگوید برو گمشو.
منتقد باستون گلوب ترانههای غمزده و وهمآلود لیزا جرمانو را بهترین درمان برای جدائی از معشوق میداند، و منتقد نیویورک تایمز مینویسد این ترانهها با جهان تنگی که تصویرمیکنند، به درد وقتی میخورند که از میهمانی عروسی معشوق با رقیب باز میگردید، یا در غم تنهائی روز عید دنبال همدهم میگردید. در ترانه در جهان پریان In the World of Fairies، بازهم با الهام از موسیقی کودکان، لیزا جرمانو بچه ناسازگاری است که نه فرشتهها را دوست دارد نه هیولاها را.