(rm) صدا | [ 5:07 mins ]
فیلمهای پرفروش تابستان امسال در آمریکا و اروپا، اغلب فیلمهائی بودند که با نظر منفی منتقدها روبرو شدهاند. نکتهای که هر منتقد و هر خواننده نقد را میتواند به فکر وادارد. روزنامه نیویورک تایمز از دیدگاه یک منتقد فیلم، به بررسی علت تفاوت آشکار میان نظر منتقدها و نظر انبوه تماشاگران در باره فیلمها پرداخته است، وی می نویسد همانطور که پرفروش ترین فیلم ها بدترین نقدها را گرفته اند، نظر مثبت منتقدها در باره فیلم ها که در آگهی آنها نقل می شود، کمکی به بیشتر شدن فروش آنها نمی کند. وی می نویسد کار منتقد این نیست که نظر افکار عمومی را منعکس کند، یا آن را حدس بزند یا آن را عوض کند. بهنام ناطقی (رادیو فردا، نیویورک): بسیاری از موفقترین فیلمهای تابستان امسال، نقدهای کاملا نامطلوب یا نیمبند از منتقدها گرفتهاند ولی ظاهرا نقدهای منفی باعث نشد که ظرف ده روز تماشاگران فیلم در آمریکا بیش از 250 میلیون دلار در گیشهها برای دیدن آخرین فیلم جانی دپ در نقش دزدان دریائی، یعنی فیلم صندوقچه مرده بپردازند و فروش خوب این فیلم همچنان ادامه دارد. فیلمهای پرفروش دیگر تابستان امسال نیز در صفحات نقد وبررسی با نظرهای مخالف منتقدان روبرو شدند. مثلا فیلم رمز داوینچی از ران هاوارد با شرکت تام هنکز نزدیک به نیم میلیارد دلار بلیت فروخت.
آقای ای. او. اسکات، سرمنتقد فیلم در روزنامه نیویورک تایمز میپرسد ما را چه میشود؟ مگر ما با مردم تماس نداریم؟ چرا وقتی تماشاگرها دنبال تفریح هستند، ما دنبال هنر میگردیم و وقتی آن را در فیلمی نیافتیم، سعی میکنیم خوشی دیگران را با برداشتی که از هنر سینما داریم به هم بزنیم؟ چه چیز به منتقدها حق میدهد که حال تماشاگران را با نقدهای عیبجویانه خود بگیرند؟
ظاهرا آنچه آقای اسکات را به نوشتن این مقاله واداشته است، دریافت هزاران نامه از خوانندگان است و همچنین خواندن این بحث در صدها وبلاگ و وبسایت اختصاص یافته به سینماست در این باره.
آقای اسکات منتقد فیلم روزنامه نیویورک تایمز مینویسد در وبلاگها همه منتقد هستند که البته باید چنین باشد، زیرا اگر امتیازهای شغلی را کنار بگذاریم، منتقد واقعا شخصی است که در واقع در باره چیز مورد علاقهاش به صدای بلند فکر میکند، و با دیگر علاقمندان وارد بحث میشود. اما احمقانه است که فکر کنیم آن امتیازهای شغلی وجود ندارند و دیگران را عصبانی نمیکنند. زیرا وقتی نخبگانی که خود را محق میدانند، دور از چشم مردم یکی دو هفته زودتر فیلمی را میبینند و بعد آن را در یک روزنامه یا مجله میکوبند و با افشای داستان آن لذت دیدن آن را برای دیگران از بین میبرند، نمیتوانند انتظار داشته باشند که کسی از دست آنها عصبانی نشود. مگر منتقد ها فکر میکنند که هستند؟
سرمنتقد نیویورک تایمز مینویسد جواب دقیقی به این سئوال وجود ندارد زیرا نقد سینما نوشتن به خصوص از نوعی که در مطبوعات کثیرالانتشار میخوانیم، چیزی نیست که یک تخصص به حساب بیاید. بیشتر از هر فرم هنری دیگری، سینما هنری عمومی است که همه میتوانند از آن لذت ببرند و هر نوع ادعای تخصص در این باره محل تردید است، و همین اسباب نوعی بیگانگی میشود بین منتقد و خواننده، که تازگی هم ندارد. نگاهی به نقدهای نیویورک تایمز در باره پرفروشترین فیلمهای بیست سال اخیر نشان میدهد که این پدیده تازگی ندارد.
عکس آن البته صادق است. وقتی در آگهی فیلمها از نقدهای خوبی که گرفتهاند نقل قول میشود و باز هم فروش ندارند، اینطور به نظر میرسد که تماشاگر برای نظر منتقد ارزشی قائل نشده است. اما ای. او. اسکات مینویسد کار منتقد این نیست که نظر مردم را منعکس کند، به آن واکنش نشان دهد، در آن تاثیر بگذارد یا آن را پیشبینی کند. این کار روسای استودیوهای فیلمسازی است، و کارمندانی که در ادارات بازاریابی و تبلیغات برای خود استخدام کردهاند، که میلیونها دلار خرج میکنند که به مردم بقبولانند افتتاح یک فیلم رویدادی فرهنگی بینالمللی است که نمیخواهند از دستش بدهند، در حالیکه وظیفه حرفهای یک منتقد ایجاب میکند که نسبت به دلمشغولیهای تبلیغاتچیها و متخصصان روابط عمومی استودیوها، بیاعتنا باشد، و چنانکه دیدهایم، نظر منتقدها تاثیری در موفقیت یا شکست محصولات استودیوها ندارد.
خوب، سئوال بعدی این است که نقد فیلم برای چه نوشته میشود؟ چرا نباید بازار را به حال خود گذاشت که تصمیماش را در باره فیلمی بگیرد و چرا نباید تماشاگر را به حال خود گذاشت که با فیلم مورد علاقه خود حال کند؟
منتقد نیویورک تایمز مینویسد جواب واضح به این سئوال این است که هنر، به خصوص آن لذت، هیجان، و شگفتیای که به هنر نسبت میدهیم، گاهی از بازار بیرون میزند و ما میخواهیم در چنین مواقعی برای ستایش از آن حاضر باشیم و در غیاب آن، شاکی شویم. اما پاسخ عمیقتر این است که عشق ما نسبت به فیلمهای سینما گاهی به صورت عدم اعتماد نسبت به اشخاصی که فیلمها را میسازند و میفروشند، تجلی میکند، و حتی نسبت به مردمی که به تماشای فیلمها مینشینند. منتقد نیویورک تایمز مینویسد ما منتقدها سرگرمی و تفریح را خیلی جدی میگیریم، که معنیاش این است که منتقدها نه به خاطر پول یا برای خوشگذرانی، بلکه به خاطر تماشاگران است که به سینما میروند.