لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۴۷

نقش آمریکا در مبارزه استقلال طلبانه و دمکراسی خواهانه در خاورمیانه، از دید مفسران واشنگتن پست و گاردین


(rm) صدا | [ 3:13 mins ]
روزنامه گاردین می نویسد آن چيزي که در خيابانهاي بيروت اتفاق مي‌ افتد، نه تنها نتيجه حمله و اشغال عراق نيست، بلکه حمله و اشغال را توجيه نمي کند. اما بدون شک بي ارتباط با سياست خارجي آمريکا هم نيست. روزنامه واشنگتن پست مي نویسد: رئيس حکومت سوريه ابتدا تصور کرد با کمک کردن به عوامل تروريستي در عراق و اسرائيل، و ترور رفیق حریری در لبنان مي تواند مانع دموکراسي و صلح شود ولي وي در محاسبات خود اشتباه کرد. واقعيت اين است که اگر بشار اسد اين تحولات را ناديده بگيرد، رژيم خود را به خطر انداخته است. دولت بوش و فرانسه به درستي از فرصت پيش آمده، مانورهاي سياسي سوريه را ناديده گرفته و به طرفداري مردم بسيج شده در لبنان پرداختند. اتحاد غير مترقبه اما مقتدر آمريکا و فرانسه مي تواند دمشق را تحت فشار بيشتري قرار دهد. نتيجه خيلي اميدوارکننده است، انتخابات آزاد ديگري در جهان عرب، يک لبنان مستقل و احتمالا تحولاتي در سوريه. نادر وکیلی (رادیوفردا): خاورميانه، منطقه اي که بعلل مختلف، از جمله بمناسبت حضور حکمرانان مستبد و خود کامه اش، شهرت دارد، جايي است که معمولا قدرت حتي در جمهوري‌ها از پدر به پسر به ارث مي‌‌رسد و مخالفان معمولا به علت حضور نيروهاي مخفي، مهر سکوت بر لب مي‌‌زنند. اما بنظر مي‌‌رسد در فاصله زماني چند هفته، جهان عرب شاهد تحولات سياسي‌اي بود که مي‌تواند به انقلاب دموکراتيک منجر شود، همانگونه که 16 سال پيش در اروپاي شرقي اتفاق افتاد و فرو ريختن پرده آهنين را در پي داشت. در يک حرکت سريع، ناگهان ما شاهد فلسطيني‌هايي هستيم که در انتخابات آزاد تعيين رهبري تشکيلات خود گردان شرکت کردند، هشت ميليون عراقي به رغم شرايط خونين کشورشان براي راي دادن، ازخانه بيرون آمدند و حتي در کشور محافظه کار اسلامي عربستان سعودي، انتخابات شوراهای محلی صورت گرفت. گرچه معمولا تحولات از بالا به پايين تحت فشار آمريکا وساير کشورهاي خارجي انجام مي‌شود و بذر دموکراسي پاشيده مي‌گردد، تحولات اخير لبنان است که دورنماي واقعي مردمسالاري را در جهان عرب، نويد مي‌دهد. روز دوشنبه در بيروت، به رغم قانون منع تظاهرات از سوي دولت، هزاران نفر به خيابانها ريختند که نيروهاي انتظامي واکنشي نشان ندادند و اين خود منجر به استعفاي نخست وزير طرفدار سوريه شد. صرفنظر از اينکه چه عواملي ترور رفيق حريري را طراحي کرده بودند، کاملا روشن است که اگر هدف از ترور وي ارعاب ساير رهبران سياسي لبنان بوده تا کسي بفکر خواستار خروج نيروهاي سوري از لبنان نباشد، عميقا دچار محاسبه اي غلط شده اند و نتيجه کاملا عکس آن خواست از آب در آمد. روزنامه گاردين مي‌‌نويسد: انسانها دراثرکارهائي که انجام مي‌دهند، بندرت نتيجه دلخواه را بدست مي‌آورند و گاهي اوقات دقيقا با نتيجه‌اي که نمي‌خواهند بدست بيايد، روبرو مي‌شوند. ما دقيقا نمي توانيم با اطمينان بگوييم اگر بعنوان مثال القاعده برج‌هاي دو قلوي نيويورک را نابود نکرده بود، آيا خاورميانه دچار چنين تحولاتي در حال حاضر شده بود؟ آيا تظاهرات لبناني‌ها براي استقلال‌شان صورت مي‌‌گرفت؟ آيا مردم بيروت در تظاهرات اخير مي‌داني را در اين شهر «ميدان آزادي» نام گذاري مي‌‌کردند؟ آيا تحولات جدي سياسي براي ايجاد يک دولت فلسطين، آغاز مي‌شد؟ حتي تحولات دموکراتيک در مصر و عربستان سعودي هر چقدر ناقص و ناچيز، اتفاق مي‌افتاد؟ ودر مي‌ان سئوالهاي بسيار، آيا آمريکا و اروپا تا اين حد به امر گسترش دموکراسي در خاورميانه مي‌پرداختند؟ گاردين مي‌افزايد: چنين گفتاري به اين معنا نيست که جرج بوش همواره درست عمل کرده است. و بدون ترديد به اين معنا نيست که جنگ عراق درست بود، و بنابراين بايد در برابر فريادهاي حاکي از پيروزي در واشنگتن مقابله کرد. هفته پيش معاون وزارت امور خارجه آمريکا گفت: «همانطور که رئيس جمهوري آمريکا در براتيسلاوا به آن اشاره کرد، جهان شاهد انقلاب گل سرخ در گرجستان، انقلاب نارنجي در اوکراين، و اخيرا انقلاب بنفش در عراق بود. در لبنان نيز ما شاهد حرکت‌هاي روزافزون براي انقلابي که انقلاب صدر نام گرفته، هستيم تا مردم از نفوذ و حضور نيروي خارجي، خلاص شوند.» گاردين با اشاره به اينکه انقلاب بنفش رنگ، رنگ خون است مي‌گويد: تفاوت مهمي بين انقلاب دموکراتيک و مسالمت آميز، که از سوي مردم داخل کشور رخ مي‌دهد، وجود دارد تا انقلابي که با حمله نظامي و اشغال صورت مي‌گيرد. آن چيزي که در خيابانهاي بيروت اتفاق مي‌ افتد، نه تنها نتيجه حمله و اشغال عراق نيست، بلکه حمله و اشغال را توجيه نمي کند. اما بدون شک بي ارتباط با سياست خارجي آمريکا هم نيست. بشار اسد، رييس جمهوري سوريه ، با آنکه در محاصره تحولات اخير خاورميانه قرار گرفته، همچنان بي اعتنا باين تحولات بکار خود، به روال سابق ادامه مي‌دهد. روزنامه واشنگتن پست مي‌نويسد: رئيس جمهوري سوريه ابتدا تصور کرد، باکمک کردن به اعمال تروريستي در عراق و اسراييل مي‌تواند مانع دموکراسي و صلح شود. و گرچه هنوزمعلوم نيست ترور رفيق حريري در لبنان کار عوامل سوري بوده، اما بشار اسد پنداشته بود کشته شدن وي مي‌تواند، مانع پيدايش جنبش استقلال طلبانه لبناني ها شود. بشار اسد، در محاسبه خود اشتباه کرده است. درهريک از اين موارد، اين تاکتيکها، توسط جنبشهاي مردمي شکست خورده است: 8 مي‌ليون عراقي که در انتخابات سي ام ژانويه شرکت کردند، فلسطيني هايي که وسيعا از آتش بس با اسراييل حمايت کردند و دهها هزار لبناني که عليه حضور سوريه در کشورشان دست به راه پيمايي زدند، همه و همه پيامدهايي است که مي‌رساند اقدامهاي سياسي ازعمليات انتحاري موثرترند. واقعيت اين است که اگر بشاراسد، اين تحولات را ناديده بگيرد، رژيم خود را بخطر انداخته است. متاسفانه هنوز هيچ نشاني از اين که رژيم خود کامه و مستبد به درک اوضاع موفق شده باشد، وجود ندارد. در جواب به اوضاع متشنجي که ناشي از سياستهاي نادرست سوريه بوده، وي همچنان به روشهاي قديمي خودکامگان خاورميانه ادامه مي‌دهد: يعني اينکه کاري کند که باعث خشنود کردن ابرقدرتها شود، اسراييل را مقصر جلوه دهد، و خواستار اتحاد عربها شود. يکشنبه گذشته سوريه در يک حرکت سياسي که چراغ سبزي به واشنگتن بود، ناگهان يکي از رهبران سني شورشي درعراق را به دولت عراق تحويل داد و بلافاصله روز بعد نخست وزيرمنتخب سوريه در لبنان از مقام خود استعفا کرد. سپس بشار اسد، در مصاحبه اي با يک روزنامه ايتاليايي، اعلام کرد که سوريه نميتواند نيروهاي خود را از لبنان خارج کند در حاليکه صلحي بين اين کشور و اسراييل وجود ندارد. مدافعان بشار اسد به اتحاديه خود کامه زده عرب متوسل شدند تا خود را بين سازمان ملل متحد و دمشق واسطه کند ويک راه باصطلاح "عربي" پيدا کنند، چيزي که در واقع ادامه وضع موجود است. دولت بوش و دولت فرانسه؛ بدرستي از فرصت پيش آمده، مانورهاي سياسي سوريه را ناديده گرفته و به طرفداري از مردم بسيج شده در لبنان پرداختند. روز سه شنبه دو دولت آمريکا و فرانسه، با انتشار بيانيه اي حواستار خروج فوري نيروهاي نظامي و اطلاعاتي سوري از لبنان شدند. اين بيانيه همچنين خواستار انتخابات پارلماني آزاد و عادلانه با نظارت يک مرجع بين المللي شد. اتحاد غيرمترقبه اما مقتدر امريکا و فرانسه مي‌تواند دمشق را تحت فشار بيشتري قرار دهد. غرب همچنين مي‌تواند خلا نيروهاي سوري در لبنان را با پاسداران بين المللي صلح پر کند. نتيجه خيلي اميدوار کننده است: انتخابات آزاد ديگري در جهان عرب، يک لبنان مستقل، و احتمالا تحولاتي در سوريه. آيا بشار اسد مي‌تواند از ين حوادث زنده بيرون بيايد، سئوالي است که جواب آن بستگي به اقدام فوري و بموقع وي دارد.
XS
SM
MD
LG