(rm) صدا | [ 5:31 mins ]
مجموعه اي از آثار هنرمندان معاصر ايران در گالري معتبر Kashya Hildebrand در نيويورک در نمایشگاهی تحت عنوان Welcome به نمايش گذاشته شد. گردآورنده نمايشگاه فرهاد مشيري هنرمند تحصيلکرده لس آنجلس و مقيم تهران در مصاحبه با راديوفردا مي گويد آثار اين نمايشگاه نگاه مشترکي دارند به دستاوردهاي فرهنگ عامه و تصاوير مردمي. آثار اين نمايشگاه مظاهري از زندگي پيشرفته غربي را در گرايش هاي سنتي خود در مي آميزند، و نمونه هائی هستند از هنر یافته found art که در آن اثر هنرمند چارچوبی است که اشیاء یا تصاویر یافته شده در اطراف خود را در آن قرار می دهد. علاوه بر آقاي فرهاد مشيري در اين نمايشگاه، آثاري مي بينيم از پيمان هوشمند زاده، فريدون آو، شيرين علي آبادي و ابراهيم زينعلي خامنه، مهدي حسين زاده و بهرام افندي زاده. آثار اين نمايشگاه مظاهري از زندگي پيشرفته غربي را در گرايش هاي سنتي خود در مي آميزند.
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): حاصل کار هنرمندان و ييشهوران هنري که آقاي فرهاد مشيري، هنرمند تحصيلکرده لس آنجلس و مقيم تهران، در نمايشگاه Welcome در گالري کاشيا هيلدبرند Kashya Hilderband نيويورک گردآورده است، نمايش يک مقطع تاريخي از فرهنگ عامه در ايران امروز است که مظاهري از جهان پيشرفته غربي را در زندگي و گرايشهاي سنتي خود در ميآميزد.
فرهاد مشيري (هنرمند و گزينشگر): به نظر من اين يک هنر مردمي است و هنري است که از جامعه امروز ما ميآيد و از وضعيت جامعه، که ميتواند خود را به صورت ساختمان بروز بدهد و ميتواند به صورت عکاسي که پائين شهر دارد عکس ميگيرد، يا ميتواند به صورت منجوق دوزي که يک خانم در خانهاش ميکند، بروز دهد.
ب.ن.: در کارهاي عکاسان حرفهاي کنارخيابان و آثار هنرمنداني که از تصاوير محيط اطراف خود به صورت هنريافته يا found art استفاده ميکنند، آقاي فرهاد مشيري در نمايشگاه Welcome در نيويورک، موفق ميشود طرزتلقي يک جامعه از غني و فقير، عامي و تحصيلکرده، را نسبت به فرهنگ خود و فرهنگ جهاني، به نمايش بگذارد.
فرهاد مشيري: دو نفر در اين نمايشگاه هستند که عکاس توپخانه هستند يا ميدان آزادي هستند يا توي مشهد کار کردهاند. مهدي حسين زاده، و بهرام افنديزاده. اينها کارشان در اصل خيلي بازاري است يعني توي توپخانه نشستهاند يک سري عکسرا از مردم ميگيرند مياندازند روي استکان چاي يا روي ساعت مچي يا يک سري پوسترهاي خيلي زيبا به نظر خودشان از منظره و از اتوموبيلهاي خارجي و از هواپيما واز ساختمانهاي به اصطلاح مدرن هست، که آدمها را مياندازند وسط اينجچور تابلوها، که براي من اين خيلي جالب بود براي اينکه نشان ميدهد مردم در ذهنشان چي هست و چي ميخواهند باشند.
ب.ن.: آقاي مشيري اين مفهوم را در تعبيري از املاي اغلب غلط کلمه انگليسي ولکام به معني خوش آمديد در آگهيها و علامات ديواري، ارائه ميدهد. آقاي مشيري مينويسد املاي اغلب غلط اين کلمه و کلمات ديگر انگليسي در تابلوها و علامتهائي که مسافر از بدو ورود به ايران با آن روبرو ميشود، نشان دهنده تمايل به سهيم شدن و ادغام شدن است بدون داشتن منابع فرهنگي کافي. و در جائي ديگر مينويسد آمادگي فرهنگ عامه در ايران براي جذب سريع و بيپرسش پديدههاي غربي، به خصوص از اين جهت قابل توجه است که ايران صاحب نظامي است که در تئوري در 25 سال گذشته با آنچه تهاجم فرهنگي غرب مينامد، در حال ستيز بوده است.
فرهاد مشيري: به هرحال من خودم يک فاصلهاي دارم از جامعهمان. به خاطر اينکه ميتوانم سفر کنم، ميتوانم يک چيزهائي را به وضوح ببينم، در حاليکه خيليها که توي ايران هستند، شايد نتوانند آن فاصله لازم را از جامعهشان بگيرند که بتوانند آن را ببينند. براي من، اين چيزهائي که ميبينم ارزش هنري دارد. شايد اولا به عنوان هنر توليد نشده باشد اما در context ي که هست، به عنوان هنر من ميتوانم آن را قبول کنم.
ب.ن.: در مجموعههائي از کارهاي خود آقاي مشيري، اين نمونهها را ميبينيم. يک سري کارهاي او منجوق دوزي است از تزئيناتي شبيه به آنچه روي لباسهاي گرانقيمت بعضي از خانمهاي تهراني ديده ميشود. در همه آنها چهره زن حذف شدهاند، همانطور که در مجموعه ديگري از کارهاي آقاي مشيري و خانم شيرين عليآبادي ميبينيم از عکسهاي مجلات زنانه و کاتالوگ بوتيکها از لباس خانمها، که در آنها با استفاده از نرمافزارهاي بصري کامپيوتري، پوشندگان لباس ها حذف شده اند. باقي مانده اندام اين آدمهاي نامرئي زير لباسهاي مرئي، ترکيب سوررآليستي به خود ميگيرد، چيزي که ميتوان آن را خلاقيتي دانست که سانسور صورت و اندام زن، ناخواسته آن را باعث ميشود.
فرهاد مشيري: به هرحال اين نمايشگاه به قول آن خانم ايراني که آمده بود، يک documentary يا مستند است از جامعه ايران. حالا من آنجا تمام نميکنم اين جريان را. من فکر نميکنم يک مستند است بلکه فکر ميکنم از طريق پنج شش تا هنرمند و سه چهار عکاسي که توي خيابان کار ميکنند اين تصاويري هستند و اتفاقاتي هستند که الان در جامعه امروز ما، در فرهنگ امروز دارد خودش را نشان ميدهد. به طور مثال، پيمان هوشمند زاده دو تا پروژه دارد در اين نمايشگاه. يکي کمربندهاش هستند و يکي مردهائي هستند که فقط از سبيل آنها عکس گرفته. خوب اين به يک صورت در کاتگوري category همين نمايشگاه خود را جاي ميدهد براي اينکه اولا جامعه امروز را نشان ميدهد يک سري تصاوير يافته شده است از کمربندهائي که پسرهاي ايراني ميپوشند و از فرمهائي که به سبيلهاشان ميدهند. حالا اينجا هم جامعهمان نشان داده ميشود، و هم يک نفر که اينها را به عنوان يک چيز جالب هنري قمداد ميکند.
ب.ن.: يک دسته ديگر از کارهاي آقاي مشيري عکسهائي است که از ساختمانهاي جديد در ايران گرفته است که در آنها بيمهابا انواع معماريهاي شرق و غرب، معاصر و مدرن و باروک و کلاسيک با هم ترکيب حيرتانگيزي را به وجود آوردهاند.
ب.ن. (به مشیری): مثلا اين ساختمانها که شما عکس انداختهايد، عکسهاي شما هنر است يا اين ساختمانها هنر است؟
فرهاد مشري: بله به هرحال يک کم پيچيده ميشود جريان. هنر يک بازي پيچيده اي و بعضي وقتها يک هنرمند تا مهر قبولي را يک گالري روي او نزند، هنرمند نيست، يا مشهور نيست. در نتيجه هنر به تنهائي تکميل نيست و مکملهاي ديگري هم لازم دارد.
ب.ن.: نمايشگاه Welcome که از يک طرف مستندي است بدون اظهارنظر از سليقههاي بصري يک فرهنگ، و از طرف ديگر، نگاه آقاي مشيري است به ايدهالها و آرمانهاي يک جامعه که در فرآوردههاي بصري آن متجلي ميشود. آقاي مشيري، در مصاحبه با راديوفردا، در باره نقش هنرمندي توضيح ميدهد که به جاي خلق، جستجو ميکند، و اثرش، چارچوبي است که يافتههاي خود را در آن قرار ميدهد.
فرهاد مشيري: بعضي وقتها يک چيزي وقتي از توي يک خرابه، يا يک آشغالدوني، سفر ميکند و ميآيد توي يک اطاق بزرگ و سفيد فضاي يک گالري، يکباره به هنر تدبيل ميشود، همانطور که يک چيز امکان دارد در خيابان باشد و يک نفر از آن عکس بگيرد، و اين ترانسفورماسيون باعث ميشود که اين تبديل به هنر بشود. حالا کي مقصر هست اين وسط؟ به هر حال، يک نفر که اين نمايش را برگزار ميکند، يا نفري که عکس را ميگيرد تا حدي نقش دارد در آن جريان.