(rm) صدا | [ 4:09 mins ]
اکبر گنجی، در نامهای از طبقه 12 بیمارستان میلاد خطاب به آیتالله حسینعلی منتظری، نوشت ولایت فقیه، وقتی از فکر به عمل درآمد، چهره غیرانسانی خود را نمایان ساخت و تنها با زوال ولایت فقیه و کنار رقتن مصداق آن، آیتالله علی خامنهای مشکل ایران حل خواهد شد. وی افزود: «به گمان من نافرمانی مدنی مهمترين تاكتيك برای گذار از سلطانيسم به دموكراسی است.» گنجی با وام گرفتن از جمله آیتالله خمینی در باره شاه، نوشت: «شعار امروز این است که آیت الله خامنهای باید برود.» گنجی نوشت: «اگر هم من كشته شوم، مرگ من، مرگ آزادی، دموكراسی و حقوق بشر نيست. مرگ من ممكن است آبی در كوير باشد و بذرهای آزادی را سيراب نمايد.» آقایان میخواهند مرا بکشند و هر بلائی سر من بیاید مسئولش آقای علی خامنهای است. این مطلب را اکبر گنجی در نامهای به آیت الله حسینعلی منتظری نوشته است. اکبر گنجی در پاسخ نامه آقای منتظری مینویسد آنها با فعال کردن سعید مرتضوی و بخش رسانهای قتلهای زنجیرهای دنبال مرگ من هستند. اما اگر هم من كشته شوم، مرگ من، مرگ آزادی، دموكراسی و حقوق بشر نيست. مرگ من ممكن است آبی در كوير باشد و بذرهای آزادی را سيراب نمايد.
رادیوفردا نگاهی دارد به مهمترین نکته های این نامه که صحت آن در تماس رادیو فردا با احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری تایید شده است .
فریدون زرنگار (رادیوفردا): اکبر گنجی روزنامه نگار زندانی که بیش از یک ماه در اعتصاب غذا بسر میبرد در پاسخ به نامه چند روز پیش آیتالله حسینعلی منتظری به خود به آیت الله منتظری نوشت: آقایان میخواهند مرا بکشند و آن را بگردن همسر و دوستانم بیاندازند، اما باید بدانند که گنجی، زهرا کاظمی نیست. اگر اکبر گنجی به هر طریق بمیرد قاتل او آقای خامنهای است.
اکبر گنجی در نامه خود به آیتالله منتظری مینویسد پس از اعدام گسترده زندانيان در تابستان 1367 همگان در برابر آن جنايت ضدبشری سکوت کردند، غافل از آنكه هر كس در مقابل جنايت سكوت نمايد، به همان ميزان در آن مشاركت دارد، و فقط و فقط شما در برابر آن ايستادید.
اکبر گنجی به آیتالله منتظری مینویسد نامه محبت آميز مورخ 25 تیرماه 1384 حضرتعالی، خونی گرم در رگهای بیخون من جاری كرد. اکبر گنجی به آیتالله منتظری مینویسد با آن كه شما از نويسندگان جدی قانون اساسی و يكی از تئوريسينهای نظريه ولايت فقيه بوديد، خيلی زود به اين مساله پی برديد كه معضل اصلی ناشی از همين تئوری است. آن نظريه وقتی از عالم انتزاع به زمين واقعيت پای مینهد و لباس عينيت به تن میكند، چهره غيرانسانی خود را عيان میسازد. شما سعی كرديد تا ولايت فقيه را به «نظارت فقيه» فرو كاهيد تا شايد گره از كار فروبسته جمهوری اسلامی بگشاييد، اما مشكل ايران با زوال انديشه ولايت فقيه و رفتن مصداقش حل خواهد شد.
اکبر گنجی در نامه خود به آیتالله منتظری با اشاره به اختلاف نظرخود با سعید حجاریان بر سر چگونگی برخورد به نظام جمهوری اسلامی مینویسد حجاريان میخواهد قدرت سلطان را كاهش دهد و او را به ملكه انگليس تبديل نمايد. اما من میگويم ما به شاه و ملكه نياز نداريم. محل نزاع، مشروطهخواهی و جمهوریخواهی است. به گمان من نافرمانی مدنی مهمترين تاكتيك برای گذار از سلطانيسم به دموكراسی است.
«عدم همكاری» با حاكم شخصی، تاكتيك ديگری است كه بر آن تاكيد كردهام. آقای كروبی پس از انتخابات رياست جمهوری اخير، با استفاده از همين تاكتيك از مشاورت رهبری و عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام استعفا كرد. اما آقای خاتمی، شجاعت آقای کروبی را ندارد.
اکبرگنجی با اشاره به صراحت آیت الله خمینی که خواستار رفتن شاه بود، در نامه خود به آیتالله منتظری مینویسد: شعار امروز این است که آیت الله خامنهای باید برود.
وی مینویسد آنها به دنبال مرگ من هستند و می افزاید يكشنبه شب روز 26 تیرماه سعيد مرتضوی به ديدن من آمد وگفت مرگ تو صددرصد به نفع جمهوری اسلامی ايران است، ولی اگر تو بميری و بيگانگان جوسازی كند، 50 درصد برای نظام مضر است. ما تو را به بيمارستان آورديم تا اين ميزان را كاهش دهيم. مرگ در بيمارستان، طبيعی است.
اکبر گنجی در نامه خود به آیتالله منتظری مینویسد وی به هر طريق که بميرد قاتل او آقای علی خامنهای است.