(rm) صدا | [ 13:25 mins ]
پنجاه و دو سال از کودتای 28 مرداد علیه دولت دکتر محمد مصدق می گذرد. از 29 اسفند 1329 تا تاریخ کودتا در سال 1332 مذاکرات با شرکت نفت ایران و بریتانیا ادامه داشت. دکتر شاهین فاطمی، رئیس دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه آمریکائی پاریس، در مصاحبه با رادیوفردا می گوید قبل از ملیشدن صنعت نفت، شاه نسبت به آن تردید داشت، ولی وقتی انجام شد، شاه شخصا از آن حمایت کرد. وی می افزاید اختلاف مصدق با شاه بر سر نفت نبود، بلکه بر سر قدرت و اختیار ارتش بود. دکتر داود هرمیداس باوند می گوید دولت مصدق با برداشت نادرست از بازار انرژی جهان، از اینکه حتی بلوک شرق هم حاضر به خرید نفت از ایران نبود، غافلگیر شد. وی می افزاید در صفوف ملی گرایان شکاف افتاد و روحانیون برجسته از آنها جدا شدند و حزب توده نهضت آنها را تخطئه می کرد و علاوه بر این، دولت مصدق از درک تغیرات شرایط جهانی به خصوص در آمریکا و بریتانیا غافل بود. نفس ملی شدن صنعت نفت تا چه میزان سبب برکناری دکتر محمد مصدق بود، و آیا میشد روش دیگری برای حل مسائل پیش آمده برگزید؟ از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در مجلس در 29 اسفندماه 13329 تا کودتای 28 مرداد 1332 کمی بیش از دو سال فاصله بود و در این مدت مذاکرات با شرکت نفت ایران و بریتانیا، ادامه داشت.
دکتر شاهین فاطمی، رئیس دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه آمریکائی پاریس، در مصاحبه با رادیو فردا می گوید مصدق حاضر به قبول سمت نخست وزیری نبود تا موقعی که از نظر قانونی وضع خود را مستحکم نمیدید. وی میخواست طرح ملی شدن از تصویب دو مجلس به همراه قانون خلع ید، هردو به تصویب برسد، که در 9 اردیبهشت 1330 به تصویب رسید.
دکتر فاطمی بعد از بررسی مواد این مصوبه، میگوید در تصویب این قانون به قدری خوشبین بودند که حتی برای خریداران سنتی نفت ایران تخفیف قائل شده بودند. وی میافزاید اختلاف دولت مصدق و شرکت نفت بریتانیا، قانونی بود، بر سر اینکه دولت بریتانیا که صنایع فولاد خود را ملی کرده بود حاضر نبود اصل ملی شدن صنعت نفت ایران را به رسمیت بشناسد، علیرغم آنکه ایران برای پرداخت غرامت حاضر بود، هرچند مصدق میخواست غرامت توسط شرکت نفت تعیین شود، قبل از رفتن به داوری بینالمللی.
دکتر داود هرمیداس باوند، استاد روابط بینالملل در تهران، در مصاحبه با رادیوفردا میگوید ایرانیان نسبت به نظام بینالمللی انرژی آگاهی کافی نداشتند زیرا علیرغم وجود رقابت در این نظام، خلع جایگاه یکدیگر در آن مطرح نبود. تصور این بود که بریتانیا به علت نیاز به نفت ایران مجبور میشود خواستههای ایران را بپذیرد. در حالیکه واقعیت این بود که شرکتهای نفتی و حتی بلوک شرق، حاضر به خریدن نفت ایران نشدند. دکتر هرمیداس باوند معتقد است که قانون ملیشدن صنعت نفت به یک مسئله ایدئولوژیک تبدیل شد که مانع از پذیرش واقعیات میشد.
دکتر شاهین فاطمی میگوید قبل از ملیشدن صنعت نفت، شاه، نسبت به آن تردید داشت ولی وقتی انجام شد، شاه شخصا از آن حمایت کرد. وی میگوید اختلاف شاه با مصدق روی ملی شدن نفت صنعت نفت نبود، بلکه بر سر تقسیم قدرت بود، و مسئله کنترل ارتش، که مصدق معتقد بود که شاه مقامی غیرمسئول است و وزیر جنگ را باید نخست وزیر تعیین کند. نظر شاه این بود که ارتش ایران شاهنشاهی است و طبق قانون اساسی فرمانده کل قوا شخص پادشاه است، و وزیر جنگ نمیتواند در امور ارتش دخالت کند. برخی از وکلای مجلس طرحی گذراندند که مطابق آن اختیار وزارت جنگ و ارتش باید به نخست وزیر واگذار میشد و این شرطی بود که بعد از 30 تیر مصدق اعلام کرد بدون آن حاضر به قبول نخست وزیری نمیشود ولی این مسئله سرانجام حل نشد و به کودتای 28 مرداد کشید.
دکتر فاطمی میافزاید مصدق به قانون اساسی و مشروطیت ایران معتقد بود، و تا روز آخر نیز نسبت به شاه وفادار ماند، حتی در جریان محاکمه خود. وی میافزاید با برکناری مصدق مسئله نفت به صورتی حل شد که بیشتر به همان قرارداد اشتراک 50-50 شباهت داشت که قبل از کودتا مصدق حاضر به قبول آن نبود. دکتر فاطمی میگوید شهامت در مبارزه سیاسی این نیست که آدم با دشمن دائم بجنگد، بلکه شهامت این است که در مقابل هواداران موضع بگیرد. مصدق نخواست از وجهه ملی خود برای حل مسئله نفت مایه بگذارد، و فاقد انعطاف بود.
اختلاف تنها میان شاه و مصدق نبود بلکه میان رهبران جبهه ملی و حامیان دکتر مصدق از یک سو و رویه و مواضع حزب توده و نقش روحانیت از لحاظ فراهم کردن شرایط داخلی کودتا سالها موضوع بحث میان نخبگان بوده است.
دکتر هرمیداس باوند میگوید: شکاف در جبهه ملی، که نقش فعاله را داشت، پدیدار شده بود. افرادی مثل آیتالله کاشانی، دکتر مظفربقائی، حسین ملکی، عبدالقدیر آزاد، و حائریزاده، از جبهه ملی جدا شدند و به صف مخالفان پیوستند و از سوی دیگر، حزب توده، که از ابتدا اعتقاد داشت نهضت ملی اگر به مسکو و استالین وابسته نباشد، قابل اطمینان نیست، در جهت تخطئه پروسه نهضت ملی گام بر میداشت. روحانیت، به خصوص آیتالله بهبهانی و آیتالله کاشانی، نقش موثری داشتند و بعد از انتخابات هم به عنوان پاداش، مصطفی کاشانی و جعفر بهبهانی وکیل تهران شدند.
دکتر داود هرمیداس باوند میافزاید در دو سالی که مذاکرات بر سر نفت ایران ادامه داشت، شرایط جهانی هم تغییر کرده بود، بدون اینکه کارشناسان و رهبران ایران از آن شناخت درستی داشته باشند، از جمله این تغییرات، روی کار آمدن حزب محافظهکار در بریتانیا و به قدرت رسیدن حزب جمهوریخواه در آمریکا بود، که معتقد بودند ملیون توانائی و سازمانیافتگی جلوگیری از به قدرت رسیدن کمونیستها را در ایران ندارند. آنها اعتقاد داشتند نظامهای مقتدر ضد کمونیست باید روی کار بیایند.