لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۰۳

جنگ عراق وسایه آن بر سر سیاست خارجی آمریکا از دید یک کارشناس اقتصاد بین الملل


(rm) صدا | [ 5:27 mins ]
عراق همچنان ناآرام است و در تازه ترین موج خشونت، در کاظمین بیش از 1000 زائر به خاطر ترس از انفجار انتحاری زیر دست و پا له شدند یا در دجله افتادند و جان دادند. فرانسیس فوکویاما استاد اقتصاد بین الملل در موسسه پیشبرد مطالعات بین المللی جانز هاپکینز مقاله ای دارد در باره جنگ عراق و سایه بزرگی که این جنگ بر سیاست خارجی آمریکا افکنده است. رادیو فردا به بررسی این گزارش می پردازد. امیر آرمین (رادیو فردا): با گذشت 4 سال از 11 سپتامبر سال 2001 یک راه بازنگری سیاست خارجی آمریکا در این 4 سال پاسخ به این پرسش است: تا چه پایه این سیاست ناشی از فرهنگ و سیاست آمریکا و تا چه اندازه ناشی از ویژگی های دولت بوش است؟ در واکنش دولت بوش به فاجعه 11 سپتامبر وسوسه این است که گفته شود در سیاست خارجی و خصلت آمریکائی نوعی پیوستگی وجود دارد. می گویند آمریکائی ها به اقدام یکجانبه و پرتوان در هنگامه زیر فشار قرار گرفتن تمایل دارند. با این همه باید گفت از 11 سپتامبر به بعد نه فرهنگ سیاسی آمریکائی و نه عاملهای داخلی – هیچکدام- بر سیاست خارجی تاثیر نداشته اند. بی درنگ در پی حمله های سال 2001 آمریکائی ها به جرج بوش اجازه دادند در چند راستا آنان را راهبری کند. مخاطره ها و فداکاریها را هم از پیش پذیرفتند.اما اندکی پس از سقوط طالبان این دولت تصمیم گرفت با کشور دیگری که گفته می شد با القاعده در ارتباط است تسویه حساب کند. دولت در این راستا از اختیارات گسترده ای که پس از 11 سپتامبر کسب کرده بود برخوردار بود.دولت بوش با حمله به عراق احساسات ضد آمریکائی مردم خاور میانه را برانگیخت و خودرا از نزدیکترین متحدانش دور ساخت. دولت بوش به جای اقدام یکجانبه می توانست یک اتحاد راستین دموکراتیک به منظور مبارزه با روند غیر دموکراتیک کنونی در خاورمیانه برپا سازد. با تمدید مجازاتهای اقتصادی شدیدتربازگشت بازرسان تسلیحاتی به عراق را تضمین کند و با توسل به نظام کنونی منع گسترش با هرنوع گسترش جنگ افزارهای کشتار جمعی براستی مقابله کند.همه اینها در راستای سیاست خارجی سنتی آمریکا بود.اما دولت بوش راه دیگری را برگزید. گزینه های سیاسی ، دیگر نه در چارچوب فرهنگ سیاستگذاری خارجی است و نه برخاسته از متن سیاست داخلی. در باره پیدایش « دولت سرخ» و افزایش مداوم محافظه کاران مسیحی در این کشور سخنهای زیادی گفته می شود که باید گفت درباره میزان و نیز اندازه نفوذشان گزافه گوئی شده است. در چارچوب حزب جمهوریخواه، دولت بوش از پشتیبانی نومحافظه کارانی برخوردار شد که خودشان پایگاه مستقلی ندارند اما از توان حمله های روشنفکرانه نمایانی برخوردارند. و نیز از حمایت کسانی که والتر راسل مید،« آمریکائیان جکسونی »می نامد و منظورش ناسیونالیستهائی است که به حکم غریزه انزواطلب اند و بعد هم این اتحاد را بزرگ نمائی کردند. پیدا نشدن جنگ افزارها ی کشتار جمعی در عراق و ناتوانی در اثبات ارتباط صدام با القاعده، موجب شد آقای بوش در سخنرانی به مناسبت آغاز دوره دوم ریاست جمهوری اش به توجیهی کاملا نومحافظه کارانه بپردازد و بگوید آن جنگ به خاطر استقرار دموکراسی در خاورمیانه بزرگ بوده است. آن پایگاه جکسونی که برای دولت کنونی سرباز فداکار در عراق تامین می کندبا سیاست جاری دولت پیوند طبیعی ندارد اما فرمانده کل قوارا هم در وسط یک جنگ خاصه اگر امیدی به موفقیت درآن باشد تنها نمی گذارد، منتها این ائتلاف جنگی ناپایدار و آسیب پذیر است. اگر جکسونی ها احساس کند جنگ چشم اندازی برای پیروزی ندارد،از سیاستهای آینده دولت که صرفا دنبال پیشبرد دموکراسی باشد حمایت نخواهند کرد که آن هم به نوبه خودبرکل سیاست آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 اثرگذار خواهد بود. آیا ما در عراق شکست می خوریم؟ هنوز روشن نیست.آمریکا می تواند از بعد نظامی اوضاع را کنترل کنداما خواست مردم آمریکا بر حضور سربازان درآنجا در حد کنونی ، جای سوال دارد. ارتش داوطلبانه از آغاز هم قرار نبود درگیر جنگی طولانی در عراق شود و هم اکنون تفنگداران و نیروی زمینی دچار کمبود نیروی انسانی اند و روحیه شان چندان خوب نیست. حمایت عمومی به منظور حضور در عراق همچنان پابرجاست اما دولت بدلایلی از سال آینده از شمار سربازان در عراق خواهد کاست. گمان نمی رود دولتی هم که در عراق بر سر کار می آیدآنچنان قوی و یکپارچه باشد که بتوانداز نیروهای خارجی بی نیاز گردد.مساله پیش رو این است که نگذاریم گروههای عراقی برای پیشبرد هدف خود به جای چانه زنی سیاسی به اسلحه و نیروهای شبه نظامی روی بیاورند. اگر نیروهای آمریکائی بی موقع از عراق خارج شوندآن کشور در آشوب فروخواهد رفت و رشته رویدادهای نامیمون بعدی به اعتبار آمریکا در سراسر جهان لطمه می زند و موجب می شود آمریکا همه توجهش رابه خاورمیانه معطوف دارد و از سایر جاها و از جمله آسیا غافل بماند. نمی دانیم سرانجام عراق چه خواهد شد اما می دانیم 4 سال پس از 11 سپتامبر تمامی سیاست خارجی آمریکا به بالا و پائین رفتن جنگی منوط شده که چندان ارتباطی با ماموریت سنتی آمریکا ندارد. جنگی که گزیر ناپذیر نبود و تنها می توان در باره اش تاسف خورد.
XS
SM
MD
LG