درقلمرو ادب

در برنامه اين هفته در قلمرو ادب، امير آرمين گزارشی دارد در باره هشتمین سالگرد درگذشت صادق چوبک داستان نویس پرآوازه ایرانی و مصاحبه با مجيد روشنگر و دکتر علی فردوسی در شمال کالیفرنیا درباره آخرين روزهاي عمر نويسنده. مصاحبه با ناصر غیاثی نویسنده «تاکسی نوشتها» در آلمان. مريم احمدي نگاهي دارد به كتاب پرفروش «دختران رقصنده لاهور» اثر لوئیز براون در آمريكا. در پايان دو خبر از جهان كتاب و نويسندگان. امير آرمين (راديو فردا): هشت سال از درگذشت صادق چوبک داستان پرآوازه ايراني گذشت. صادق چوبک با داستانهای « تنگسیر» و « انتری که لوطیش مرده بود» در ردیف نویسندگان مشهور ایرانی درآمد. مجید روشنگر ناشر «فصلنامه» در کالیفرنیا از آخرین روزهای عمر نویسنده درآمریکا به رادیو فردا می گوید: مجيد روشنگر: صادق چوبك در شمال كاليفرنيا خودش را خيلي گوشه گير كرده بود و با كمتر كسي ملاقات مي كرد و اعتقاد داشت نويسنده وقتي از سرزمين مادريش دور مي شود، مانند يك هواي اتاقي مي ماند كه درهايش بسته است و اين هوا بوي نا گرفته و به همين دليل در تمام عمرش در شمال كاليفرنيا هيچ اثري از خود باقي نگذاشت، جز يك ترجمه از آثار كلاسيك هندي به نام «مهپاره». ولي گفته بود من حدود 300، 400 شعر آزاد دارم كه دلم مي خواهد اينها را منتشر كنم. من از خودش شنيدم كه به تمام پسرانش و دخترانش وصيت كرد بعد از مرگم آثارم را بسوزانيد و در عين حال گفت مي دانم همسرم و فرزندانم اين وصيت من را عملي نخواهند كرد، بنابراين اين وصيت را به عروس آمريكاييم خواهم داد. من نمي دانم آيا آثارش واقعا سوزانده شد يا اين شعرها از او باقي است. ا . آ: دکتر علی فردوسی استاد تاریخ در شمال کالیفرنیا به رادیو فردا از خاطره خود با صادق چوبک می گوید: دكتر علي فردوسي: ايشان هميشه حافظ مي خواندند و شب هاي سه شنبه آخر هر ماه يك مهماني بود منزل ايشان كه هميشه جمع مي شديم. شايد مهمترين مطلبي كه در آثار آقاي چوبك وجود داشت و ايشان هم خودشان آن را تاييد كردند، دغدغه دائمي ايشان با مساله خير و شر بود. ا . آ: کتاب «تاکسی نوشتها» به قلم ناصر غیاثی نویسنده ایرانی درآلمان با استقبال خوانندگان رو برو شده است. نویسنده در مصاحبه با رادیو فردا از محورهای کتاب می گوید: ناصر غياثي: مي خواستم نمادي از زندگي يك مهاجر در اروپا و آلمان نشان دهم و تفاوت هاي فرهنگي ملت ها و دليل موفقيت اين كتاب به نظر خودم صداقتم در نوشتن كتاب بود. كارهايي ديگري در دست دارم از جمله ترجمه چند كتاب آلماني براي انتشار در ايران كه البته اگر سانسور شديد بخواهد بر آنها اعمال شود، در خارج از كشور چاپ خواهم كرد. ا . آ: «دختران رقصنده لاهور» عنوان کتابی است ادبی - جامعه شناختی که به زندگی یک نسل مسخ شده در لاهور می پردازد. مريم احمدي (راديو فردا): دختران رقصنده لاهور عنوان کتاب پر فروش درآمریکاست به قلم خانم لوئیز براون. نویسنده که جامعه شناس است چهار سال را در لاهور عمدتا در محله یا بازار الماس با نام محلی هیرا ماندی گذرانده و زندگی زنانی را از نزدیک مورد مطالعه قرار داده که میراث دار یک فرهنک چند صد ساله اند. ماجرا در محله پیرامون مسجد قدیمی لاهور می گذرد که توسط امپراتوران مغولی هند در قرن 17 ساخته شده است. این محله کانون ادیبان، هنرمندان و رقصندگان تراز اول بوده که در خدمت امپراتور و نواب بوده اند و با انقراض امپراتوری مغولی و بر افتادن نواب، رقصندگان نیز سنت دیرینه را به فراموشی سپرده و به تن فروشی پرداخته اند و این نسل در نسل به صورت شغل اصلی آنان در آمده اند.به سنت هندو،دختران به معبد تقدیم می شده اند. این هدیه به معبد ها و رقص آنان در معبد موجب شد در مقام کاست به قشر مشخصی از جامعه هند و خدمات جنسی بدهند. اما این امر بنا به سنت معمول جامعه خود فروشی به حساب نمی آمده است. با ورود اسلام به منطقه این سنت با فرهنگ نوآمده تلفیق شده و با آن مدارا می شود. ماها زنی که چهره اصلی کتاب دختران رقصنده لاهور است در 12 سالگی به یک شیخ عرب فروخته شده و مورد تجاوز او قرار گرفته است. دختر او نه نا، نه ساله است که عاملان و دلالان شیخ به سراغش می روند. ماها در واقع نماد سه نسلی است که در بازار الماس به دنیا امده و همانجا مشغول کار شده اند. او، مادرش و مادر بزرگش همگی در حرفه خود فروشی روزگار گذرانده اند. دختران رقصنده لاهور سرگذشت خشونتی است که افراد این سه نسل بر یکدیگر و بر محیط پیرامونی اعمال می کنند. نویسنده راهی برای خروج قربانیان از بن بست جاری نمی بیند. خواننده هم همین طور. ا . آ: دو خبر از جهان كتاب و نويسندگان: شنبه بيستم و هشتم آبانماه مصادف بود با بيستمين سالگرد درگذشت غلامحسين ساعدي نمايشنامه نويس مشهور ايران در غربت. در آتش سوزي كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران به گفته مقام ها 25 هزار جلد كتاب پرارزش سوخت.