(rm) صدا | [ 5:25 mins ]
افسانه «کینگ کانگ» King Kong که از سال 1933 تاکنون سینماروها را در جهان مسحور کرده است، بار دیگر و این بار به همت سازنده فیلمهای افسانهای مجموعه «خداوندگار حلقهها،» کارگردان نیوزیلندی آقای پیتر جکسن با هزینه 200 میلیون دلار، بازگو میشود ولی چنانکه منتقدهای آمریکا به افسانه، معنی تازهای میبخشد. از نظر منتقد تایمز پیام فیلم همان است که کارگردان پیتر جسکن در کار خود متبلور می کند: او میداند که ماشین عظیم تصویرسازی، میتواند رمز و معنی را از هرچه به آن دست میزند بزداید و در عین حال میتواند به لذتهای ساده، شرف واقعی و ماندگار بیافزاید. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): کارگردان جاه طلب هالیوودی که قهرمان داستان کینگ کانگ است میخواهد فیلم خود را در جزیرهای ناشناخته و دوردست بسازد و اما قبل از حرکت به مقصد، باید زن جدیدی برای نقش اول پیدا کند.
وقتی کارگردان و گروهش همراه با نوستاره موطلائی به جزیره دورافتاده میرسند، بومیان، حیوانات عجیب آنجا، انواع دیناسورها و حشرات و کرمهای خطرناک را سر راه خود میبینند. عشق کینک گانگ به ستاره سینما همراهان او را از گزند این طبیعیت خشمگین رها میسازد اما باعث میشود که کینگ کانگ، که از طبیعت به شهر آورده میشود، قربانی درندهخوئی طبیعت انسان بشود.
این داستان در دهه 1933 موضوع سوءتفاهم انسان نسبت به طبیعت بود، و هشداری در باره تلاش گمراه برای رام کردن آنچه از روی جهل، وحشی تصور میشد. در اواخر دهه 1970 از این داستان باردیگر فیلمی ساخته شد اما این بار، موضوع فیلم شرکتهای عظیم و منافع تجاری بود که سبب مرگ کینگ کانگ و مرگ عشق میشود.
منتقدان در در هفتاد سال اخیر، آن را دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند، از جمله نقد فمینیستی لذت پنهان تماشای تصاحب یک زن بیدفاع توسط جانوری پشمالود.
آقای کلایو وین Clive Wynne یک پژوهشگر دانشگاه فلاریدا کتابی در دست نگارش دارد در باره عشق انسان و میمون، که ظهور داستان کینگ کانگ را به بحثی مربوط میداند در سال 1933 مانند امروز در جامعه آمریکا وجود داشت در باره منشاء و سرچشمه حیات: یعنی تئوری تکامل موجودات داروین در برابر تئوری آفرینش. این محقق در مقالهای که دیروز در نیویورک تایمز بیرون آمد، اشاره میکند که اتحاد شوروی که فلسفه کمونیستی آن دین و خرافات را نفی میکرد هم به پیروزی تئوری داروین علاقمند بود. آقای وین در مقاله خود ماجرای یک دانشمند روسی زمان استالین را باز میگوید که تلاش میکرد برای اثبات تئوری داروین از نزدیکی میان انسان و میمون، فرزندی به دنیا بیاورد.
آقای راجر ایبرت، منتقد برجسته روزنامه «شیکاگو سانتایمز» معتقد است که فیلم پیتر جکسن، بین کینک گانگ و ستاره موطلائی، که اینجا نقش او را خانم نیومی واتز بازی میکند، یک رابطه واقعی میسازد بدون کلام: رقص از ستاره موطلائی برای حیوان عروسکی شکننده و واجب الحمایت میسازد و آن دو در سکوت از بلندی آشیان کینگ کانگ به عظمت و زیبائی غروب آفتاب بر اقیانوس نگاه میکنند. از نظر این منتقد، این صحنه، وقاحت بیمارگونه رابطه زن و حیوان در فیلمهای قبلی کینگ کانگ را از بین میبرد و مراحل بعدی داستان را توجیه میکند.
از نظر آقای ای. ا. اسکات منتقد نیویورک تایمز، رابطه میان نیومی واتز بازیگر نقش ستاره موطلائی و اندی سرکیس بازیگر نقش کینگ کانگ فوقالعاده است و کار سرکیس سرمشقی است برای بازی در فیلمهای دیجیتالی، زیرا علیرغم آنکه از پشم و چسب پوشیده است و باید از ورای ترفندهای بصری پیچیده و کامپیوتری با همبازی خود رابطه برقرار کند، در کار خود موفق است.
این منتقد مینویسد بخشی از پیام این فیلم را جک بلاک بازیگر نقش کارگردان در پایان فیلم خلاصه میکند که این ماجرا، ماجرای پیروزی هنر نمایش است که رازهای خلقت را در ازای پول بلیت برای همگان عریان میسازد – که البته پیامی دو پهلو است. از یکسو مردمی و از سوی دیگر، رندانه و توام با ریشخند، یعنی همان تضادی که پیتر جکسن کارگردان در کار خود متبلور میکند: او میداند که ماشین عظیم تصویرسازی، میتواند رمز و معنی را از هرچه به آن دست میزند بزداید و در عین حال میتواند به لذتهای ساده، شرف واقعی و ماندگار بیافزاید.