لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۳۷

زندگي کسل کننده جوانان بغدادي در آستانه فصل تابستان


(rm) صدا | [ 4:27 mins ]
در آستانه فصل تابستان، زندگي براي جوانان در بغداد کسل کننده است. آنها مي گويند چون احساس امنيت نمي کنند، بيشتر در خانه مي مانند. وقتي هم که به خود جرات بدهند و پا از خانه بيرون بگذارند، مي روند مسجد يا اينکه دنبال يک جاي نسبتا امن، مثل يک کافي نت مي گردند تا دوستانشان را را ببينند. باشگاه هاي ورزشي، ديسکو و به ويژه تاتر در عراق وجود ندارد. والنتيناس ميته، خبرنگار راديو اروپاي آزاد، راديو آزادي در بغداد، از وضعيت جوانان در تابستان گزارش داده که برگردان آن را از ماه منير رحيمي مي شنويم. ماه منير رحيمي (راديوفردا): محمد يک نوجوان ساکن محله منصور در بغداد مي گويد: من براي گذراندن اوقات فراغتم دو امکان دارم؛ يا بايد به کافه نت برويم بيليارد بازي کنيم يا اينکه هيچ کار نکنم؛ وقتي برق نيست، فقط بشينم توي تاريکي. تابستان مدرسه ها در عراق بسته هستند و بسياري از نوجوانان با چند راه محدود براي گذراندن آنهمه اوقات فراغت، به حال خود رها مي شوند. بعضي روي زمين هاي خاکي بين تلنباري از زباله فوتبال بازي مي کنند. يک عده سيگار، نوشابه هاي گازدار يا بنزين مي فروشند. بسياري هم ، به ويژه آنهايي که در مناطق فقير مثل شهرک شيعه نشين صدر، وقتشان را در مسجد مي گذرانند. عباس عابد الواحد، هجده سال دارد و نزديک مرکز شهر بليط پارکينگ اتومبيل مي فروشد. او به راديو ازادي مي گويد شغلش را دوست ندارد چون او را در گرمايي که تا 50 درجه مي رسد، تمام روز زير فتاب نگه مي دارد. عباس مي گويد او احساس مي کنند هم مرده است هم زنده. او جوان است و همان چيزهايي را مي خواهد که همه جوانان ديگر مي خواهند؛ فرصت گذراندن اوقات در باشگاه هاي ورزشي يا ديسکو و بخت ملاقات دختران هم سن و سال خودش را آرزو مي کند. اما هيچ کدام از اينها در بغداد ممکن نيست. عباس عابد الواحد: ما جوان هستيم. چه مي خواهيم؟ ما باشگاه مي خواهيم، باشگاه ورزشي مي خواهيم، دوست داريم برويم بيليارد بازي کنيم، يا يک چيزهاي ارزان و پيش پا افتاده. اگر ما ديسکو داشتيم تا در آنجا مي توانستيم حرفمان را بزنيم خوب مي شد ولي کساني هستند که نمي گذارند ما ديسکو داشته باشيم. با يک چنين وضعي چه کار مي شود کرد؟ عباس مي گويد گروههاي مذهبي با ديسکو مخالفند. سالها پيش در هتلهاي شرايتون و مريدين ديسکو بود ولي سرانجام صدام آنها را هم تعطيل کرد. اکنون اين هتل ها در اشغال خارجي ها است و نيروهاي ائتلاف از آنها نگهباني مي کنند. او مي گويد نمي داند که ديسکوها بازگشايي شده اند يا نه ولي حتي اگر شده باشند هم، اين جاها به اين زودي در دسترس او و دوستانش قرار نخواهد گرفت. عباس مي گويد موقعيت کنوني بغداد بد است؛ دامنه خشونت مستمري که عراقي ها را سخت عصبي کرده و به دنياي جوانان هم کشيده شده. بيرون ممکن است هر دقيقه يک خودرو منفجر يا تيراندازي شود. عباس عابد الواحد: حالا ما احساس آرامش نمي کنيم. امنيت نداريم. انفجار وجود دارد. آدم حس مي کند هرجا ممکن است منفجر شود. شما نمي توانيد از خانه خارج شويد. نمي توانيم بعد از ساعت 11 شب از خانه بيرون برويم يا بيرون بمانيم. قبلا ما عادت داشتيم تا حدود سه يا چهار صبح بيرون بمانيم. عباس مي گويد: در گذشته امنيت وجود داشت، اما آن موقع هم از جذابيت خبري نبود. صدام حسين براي لذت بخش شدن زندگي شهروندان و جوانان کار زيادي نمي کرد. عباس عابد الواحد: در دوره ي حکومت صدام، از تروريست هاي بمب گذار نشاني نبود. امنيت برقرار بود. کسي نمي توانست جايي بمب کار بگذارد. ولي مي توانم به شما بگويم که صدام فقط در ايجاد امنيت موفق بود. از بقيه جهات او عراق را خراب کرد. عباس مي گويد تنها چيزي که برايشان مانده، به مسجد رفتن و نماز خواندن است. عباس عابد الواحد: مردم مي روند نماز مي خوانند. زندگي من هر لحظه ممکن است تمام شود و هيچ کاري بهتر از نماز خواندن وجود ندارد. اين دين ما است؛ چه مي توانيم بکنيم؟ ما بيش از اين چيزي نداريم.
XS
SM
MD
LG