لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۵:۰۴

اثر معکوس پخش انتقاد رسانه های آمریکا از سیاست های دولت آمریکا از رادیوتلویزیون جمهوری اسلامی: : «به اين مي گويند دموكراسي!»


(rm) صدا | [ 5:56 mins ]
آرش ايراني، يکي از شنوندگان راديوفردا از ايران، مي نويسد: ساعت از 24 گذشته است و ماهنوز پشت چراغ قرمز مانده ايم. گوينده اخبار راديو دولتي ايران با لحن خاصي به نقل سخنان مايكل مور درباره فارنهايت 11/9 مي پردازد و رضا كه تا آن لحظه بي حركت توي صندلي اش فرورفته بود ناگهان در حالي که با مشت روي فرمان اتومبيلش مي کوبيد ، فرياد زد : به اين مي گويند دموكراسي! آرش ايراني ادامه داده است: رفتار رضا برايم عجيب نبود، اين واكنشي است كه اخيرا بسياري از همسن و سالان اين مهندس جوان تهراني در پي پخش اخباري از آمريكا در رسانه هاي جمهوري اسلامي از خود نشان مي دهند. اخباري كه با گرايش صد در صد منفي گزينش مي شوند و البته تمامي آنها از يك جهت كاملا با هم مشترك اند: اين اخبار اصولا به انعكاس انتقادهاي جاري در صحنه سياسي آمريكا مي پردازند كه يا توسط روزنامه نگاران آمريكايي به رشته تحرير در آمده اند و يا بر زبان صاحبنظران و شخصيت هاي سياسي ايالات متحده جاري شده اند. راديوفردا گزارشي دارد بر اساس نامه آرش ايراني. پريچهر فرزام (راديوفردا): آرش ايراني، يکي از شنوندگان راديوفردا از ايران مي نويسد: ساعت از 24 گذشته است و ماهنوز پشت چراغ قرمز مانده ايم. گوينده اخبار راديو دولتي ايران با لحن خاصي به نقل سخنان مايكل مور درباره فارنهايت 11/9 مي پردازد و رضا كه تا آن لحظه بي حركت توي صندلي اش فرورفته بود ناگهان در حالي که با مشت روي فرمان اتومبيلش مي کوبيد ، فرياد زد : «به اين مي گويند دموكراسي!» آرش ايراني ادامه داد: رفتار رضا برايم عجيب نبود، اين واكنشي است كه اخيرا بسياري از همسن و سالان اين مهندس جوان تهراني در پي پخش اخباري از آمريكا در رسانه هاي جمهوري اسلامي از خود نشان مي دهند. اخباري كه با گرايش صد در صد منفي گزينش مي شوند و البته تمامي آنها از يك جهت كاملا با هم مشترك اند: اين اخبار اصولا به انعكاس انتقادهاي جاري در صحنه سياسي آمريكا مي پردازند كه يا توسط روزنامه نگاران آمريكايي به رشته تحرير در آمده اند و يا بر زبان صاحبنظران و شخصيت هاي سياسي ايالات متحده جاري شده اند. علي سجادي با استفاده از نامه آرش ايراني گزارش تهيه کرده که با هم مي شنويم. علي سجادي (راديوفردا): اين روزها كوچكترين انتقادي از سياستهاي كاخ سفيد كه از سوي آنان و يا روزنامه نگاران مطرح شود در رسانه هاي جمهوري اسلامي بسيار مورد توجه قرار مي گيرد. ظاهرا تمامي رسانه هاي دولتي ايران طبق دستور العمل مشتركي موظف هستند تا تمام توان و انرژي خويش را براي مخابره هرچه سريعتر اين نوع اخبار به كار ببندند. اما آيا به راستي اين نحوه اطلاعرساني مقصود مورد نظر گردانندگان آن رسانه ها را بر آورده ساخته است؟ پاسخ تا حدود زيادي منفي است. زيرا مخاطبان مورد هدف اين رسانه ها در پي دريافت مداوم اطلاعات جهت دار درباره جهان غرب و خصوصا آمريكا بيش و پيش از آنكه دچار احساس نفرت و يا انزجار بشوند خود را در مقابل علامت سوالي به مراتب بزرگتر مي يابند که ناشي از يك سوال كوچك اما بسيار بنيادين است. آنها از خود مي پرسند چگونه است كه در كشورهاي دمكراتيك هر كسي بدون كمترين واهمه اي هر انتقادي كه بخواهد مي تواند از دولت متبوعش به عمل بياورد ، اما در كشور ما پاسخ كوچكترين اظهار نظر مخالف با شديد ترين مجازات ها داده مي شود؟ اشكان 24 ساله ، دانشجوي مكانيك مي گويد: من هرچه پاي اخبار تلويزيون ايران مي نشينم فقط مي گويد فلان مقام آمريكايي از دولت انتقاد كرد، فلان روزنامه چاپ نيويورك به كاخ سفيد اينطور و آنطور گفت و . . . من نمي فهمم چطور در آمريكاي شيطان بزرگ هر كسي هر انتقادي كه دلش بخواهد از حكومت مي كند اما ما اينجا بيش از 80 روزنامه توقيف شده داريم. آنهم به اتهام اهانت به نظام! شايد يكي از موضوعاتي كه طي ماه هاي اخير با مانور گسترده رسانه هاي دولتي ايران به روي آن توجه بسياري از ايرانيان برانگيخته، مسئله زندانيان ابوغريب و شكنجه هاي روا داشته شده به آنان بود. شش كانال تلويزيون ايران به طور مداوم عكس هاي زندانيان نگونبخت عراقي را به نمايش مي گذاشتند و بلا فاصله منبع انتشار آن تصاوير و اطلاعات را مجله نيويركر يا روزنامه واشنگتن پست معرفي مي كردند. در پي انتشار اين تصاوير و بعد از آنكه شك اوليه كمي بر طرف مي شد بسياري از مردم از خود مي پرسيدند اگر نشريات آمريكايي اين اطلاعات را افشا نمي كردند چه كسي مي توانست آنها را به سرار جهان مخابره بكند؟ در شرايطي كه آگاهي و بيداري مردمان به عنوان سلاحي مهلك و برنده بر عليه نظام هاي خودكامه و ديکتاتوري شناخته مي شود، ترجمه وانتشار گسترده چنين دست مقالات و گزارش هاي انتقادهاي ، مي تواند به رشد و بالندگي تفکرات آزادي خواهانه در کشورهاي استبداد زده بسيار ياري رساند . يك كارشناس مسائل اجتماعي در تهران كه تمايلي به اعلام نامش ندارد مي گويد: اين واقعا براي مردم ما سوال بر انگيز است كه اينهمه تفاوت در زمينه آزادي بيان از كجا ناشي مي شود. در واقع بايد متوجه اين نكته بود كه نسل جوان و تحصيل كرده امروز ايران مانند گذشته هر چيزي را در بست نمي پذيرند. آنان هر گونه اطلاعات دريافتي را ارزيابي و سبك و سنگين مي كنند و خيلي سريع از خود مي پرسند منبع اين خبر كدام رسانه است و در كجا انتشار يافته؟ چون به اينترنت دسترسي دارند ، جنس رسانه ها را مي شناسند و خيلي خوب مي دانند كه در كشورشان بايد مواظب باشند تا حتي در وبلاگ ها هم چيزي بر خلاف ميل قدرت ننويسند. اما در عين حال مي بينند در آن طرف دنيا تمامي رسانه ها آزادند تا هرچه مي خواهند بگويند ، بنويسند و بسازند. مي خواهم براي شما يك مثال ملموس بزنم. فكر مي كنيد اين همه تبليغاتي كه در ايران روي فيلم هاي مايكل مور انجام مي گيرد چه تاثيري روي جوانان ما مي گذارد؟ پاسخ واضح است . آنها مي گويند چرا ما آزاد نيستيم تا حكومتمان را نقد كنيم ولي آنان آزادند؟ اشاره اين كارشناس به ساخته هاي مستند مايكل مور و تاثيرات آن بر جوانان ايراني بسيار قابل تامل است. جالب است بدانيد كه بعد از اكران ساخته قبلي او بولينگ براي كلمباين در سينما فرهنگ تهران وسپس نمايش آن در برنامه «سينما يك» پنجشنبه شب هاي تلويزيون ايران، موجي از تعجب و تحسين جامعه جوانان ايراني را فرا گرفت. چه آنان توانسته بودند قدرت واقعي و تاثير گذار آزادي بيان را درك كنند. و البته اكنون نيز اخباري كه به كرات درباره سخنراني هاي آقاي مور و آخرين ساخته اش فارنهايت 11/ 9 ، و واكنش مثبت و منفي مردم آمريكا درباره آن، در رسانه هاي ايراني پخش مي شود همان حس قبلي را دو چندان كرده است. رضا مي گويد : دوست دارم فارنهايت 11/ 9 را ببينم. نه فقط به اين خاطر كه بدانم نظر مور درباره 11 سپتامبر چيست. بلكه بيشتر مي خواهم ببينم در آنسوي دنيا مردم چطور حاكمان خود را نقد مي كنند.
XS
SM
MD
LG