(rm) صدا | [ 5:10 mins ]
در آخرین رمان نویسنده ترک «اورهان پاموک»، اثری به نام «برف» که این هفته ترجمه انگلیسی آن در آمریکا منتشر شد، محور داستان، خودکشی سه دختر است که به خاطر اصرار برای پوشیدن حجاب اسلامی از دبیرستانی دریک شهر فقیر ترکیه اخراج میشوند. داستان رمان «برف» از ارهان پاموک در دهه 1990 اتفاق میافتد اما در جهان بعد از فاجعه تروریستی 11 سپتامبر، طنین لرزشآوری دارد، هم به خاطر تجزیه و تحلیلی که از طرز فکر بنیادگرایان ارائه میدهد و هم به خاطر توصیف آن از طبیعت اختناق سیاسی، خشم، توطئهها و خشونت، و مانند دیگر رمانهای پاموک، رمان «برف» هم تصویری از روح دوگانه، امیدوار، مایوس و مبهم انسان ترک است، که شباهت بسیاری دارد به روح انسان سایر جوامع اسلامی در جهان مدرن بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): موضوع «برف» هفتمین رمان نویسنده برجسته ترک «اورهان پاموک» بررسی برخورد غربیگرائی و بنیادگرائی در جوامع اسلامی است، موضوعی که مطالعه ترجمه انگلیسی این رمان را که موسسه انتشاراتی Alfred A. Knopf منتشر کرده است، برای خوانندگان آمریکائی که کشور خود را در دو دو کشور مسلمان، عراق و افغانستان با مقاومت نیروهای بنیادگرا روبرو میبینند، ضروری ساخته است. رماننویس برجسته کانادائی، «مارگارت اتوود Atwood» در نقدی که در «نیویورک تایمز» در باره رمان برف Snow از نویسنده ترک آقای ارهان پاموک Orhan Pamuk منتشر کرده، یادآور میشود که ارهان پاموک، یکی از مشهورترین و محبوبترین نویسندگان امروز ترکیه است که د رکشور خود مثل یک ستاره موسیقی راک از او تجلیل میشود. خانم اتوود مینویسد ترکها با مطالعه رمانهای پاموک، انگار نبض خود را میگیرند، زیرا پاموک در رمانهای خود تصویری از جامعه امروز خود نشان میدهد. خانم اتوود مینویسد ارهان پاموک شایسته است در آمریکا بهتر شناخته شود و خواهد شد، زیرا برخورد غربیگرائی و اسلام دررمان جدید ارهان پاموک، برای خواننده غربی کنجکاوی برانگیز شده است. داستان رمان «برف» از ارهان پاموک در دهه 1990 اتفاق میافتد اما در جهان بعد از فاجعه تروریستی 11 سپتامبر، طنین لرزشآوری دارد، هم به خاطر تجزیه و تحلیلی که از طرز فکر بنیادگرایان ارائه میدهد و هم به خاطر توصیف آن از طبیعت اختناق سیاسی، خشم، توطئهها و خشونت، و مانند دیگر رمانهای پاموک، رمان «برف» هم تصویری از روح دوگانه، امیدوار، مایوس و مبهم انسان ترک است، که شباهت بسیاری دارد به روح انسان سایر جوامع اسلامی در جهان مدرن. رمان « برف» خانم آتوود آن را تو درتو و گیرنده میبیند، شرح حال یک فعال سیاسی ترک است که بعد از 12 سال زندگی در تبعید به استانبول بر میگردد و در راه شهر فقیر کارز در آناتولی در طوفان برف گیر میکند. محور داستان، خودکشی سه دخترنوجوان است که به خاطر اصرار در پوشیدن حجاب اسلامی، آنها را از مدرسه اخراج کردهاند. این داستان، دولت غیرمذهبی ترکیه را در نبردی با اسلامگرایان نشان میدهد، و قهرمان داستان، که خود را یک روزنامهنگار معرفی میکند، در مسیر تحقیق در باره خودکشی سه دختر و بعد قتل رئیس مدرسهای که آنها را اخراج کرد، با دو طرف این دعوا از نزدیک آشنا میشود، به خصوص چون در پی کشته شدن رئیس مدرسه، همراه گروهی دیگر به زندان میافتد. قهرمان کتاب برای تحقیق خود با دو مشکل روبرو است. از یک طرف اهالی اسلامگرای محل به او که از طبقه متوسط شهری است و مدتی را در آلمان گذرانده به چشم یک بیدین نگاه میکنند، در حالیکه ماموران دولتی با تحقیق او در باره خودکشی سه دختر مدرسه مخالف هستند و پلیس مخفی خود را به تعقیب قهرمان داستان فرستادهاند. با این حال، او فرصت مییابد که برخوردهای عمیقی با دوسوی این دعوا داشته باشد که در رمان برف، با تمام پیچیدگی تودرتوی خود توصیف میشوند: ترکیبی از احساسات ضد و نقیضی که فقط مردمی که در امپراطوریهای سرنگون شده سابق زندگی میکنند، میتوانند آن را درک کنند: احساس لیاقت – حق ماست که قدرتمند باشیم – احساس شرم – چه کردیم که به این روز افتادیم؟ -- تقصیر – چه کسی مسئول این وضع است؟ و دلواپسی نسبت به هویت: اینکه ما واقعا چه هستیم، غربی، اسلامی، ترک؟ خانم مارگارت اتوود، رمان نویس کانادائی، در نقدی که در باره رمان «برف» از «ارهان پاموک» در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرده است، رمان پاموک را در کنار نویسندگانی مثل کافکا، بورخس، گارسیامارکز و دولیلو و نظائر آنها، متعلق به یک ژانر ادبی میداند که خانم اتوود آن را «رمان تودرتوی مردانه» میخواند – Labyrinth Male Novel و میافزاید که نوع زنانه آن امکان ندارد زیرا زنی که بخواهد اینطور پرسه زنان در تحقیق برای چیزی برآید زودتر از آنکه رمانی به انتها برسد، کشته میشود. در رمان «برف»، طرز برخورد زنها نسبت به مردها داستان را پیش میبرد، اما از آن مهمتر، به نظر خانم اتوود، طرز تلقی مردهاست نسبت به یکدیگر. قهرمان داستان مدام پروای احترام دیگران را دارد، و این احترام در جامعهای که در این داستان توصیف میشود، به پول و منصب اشخاص گذاشته نمیشود، بلکه به اعتقادات آنها گذاشته میشود، یا در واقع به آنچه دیگران در باره اعتقادات آنها تصور میکنند. بنابراین قهرمان داستان مدام دلمشغول تصویری است که ار اعتقادات خود به دیگران ارائه میدهد. خانم مارگارت اتوود مینویسد در رمان «برف» نویسنده اورهان پاموک به پروژه عظیم خود برای احیای یک جامعه از طریق روایت آن به قصه، ادامه میدهد، هرچند که مانند قهرمانان داستان برف، ساکنان شهر «کارز» در برابر تلاش نویسنده برای توصیف آنها مقاومت میکنند. یکی از ساکنان شهر به نویسنده میگوید به خوانندگان خود از قول من بنویس چیزی از نوشتههای تو را باور نکنند زیرا هیچکس نمیتواند ما را از راه دور بشناسد. خانم اتوود مینویسد این چالشی است که نویسنده اورهان پاموک پیش روی دارد و همچنین، چالشی است برای ما، به عنوان خوانندگان آثار او.