(rm) صدا | [ 4:58 mins ]
موزه گوگنهايم نيويورک نمايشگاهي عرضه ميکند از آثار مجسمه ساز اوائل قرن بيستم، کونستانتين برانکوزي، که چنانکه همکار ما بهنام ناطقي از نيويورک گزارش ميدهد، فرصت يگانهاي است براي تماشاي بده و بستان ساختمان موزه و آثار يک نمايشگاه. اشکال طبيعتگونه، يا biomorphic برانکوزي و علاقه او به اندازههاي فروتنانه، به جاي مجسمههاي عظيم، به خوبي با برنامهاي که فرنک لويد رايت در معماري دنبال ميکرد، جور درميآيد. در راهروي مدور موزه که پائين بيائيم، به مجموعههائي از مجسمههاي برانکوزي بر ميخوريم که چنان در فضا تحليل رفتهاند که گوئي براي هميشه آنجا بوده و خواهند ماند. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): نمايشگاه مرور بر آثار کنستانتين برانکوزي، مجسمه ساز مدرنيست رومانيائي تبار در موزه گوگنهايم نيويورک، نه تنها فرصتي است يگانه است براي فرار از گرما و شلوغي شهر در فضاي خنک، شاعرانه و خوش ترکيب آثار برانکوزي، بلکه از قضا، فرصتي فراهم مي کند براي لذت از تقارن اتفاقي کار دو هنرمند مدرنيست که درک و سبک مشابهي در برخورد با فرم و محتوي در کار خود دنبال مي کردند، يعني برانکوزي و معمار آمريکائي فرنک لويد رايت، طراح ساختمان موزه گوگنهايم در نيويورک
ساختمان موزه گوگنهايم، به تمامي از يک راهروي مدور تشکيل شده است که گرد يک محور خالي از کف موزه تا سقف به دور خود مي پيچد. اين ساختمان ساده و مدور، يکي از نمونههاي درخشان معماري مدرن و از ساختمانهائي است که نيويورک به داشتن آنها ميبالد، اما گاهي آثار هنري در آن جلوه نميکنند، زيرا سقفهاي کوتاه اين راهروي مدوري دور استوانه عظيم خالي در ميانه ساختمان، تابلوها و مجسمههاي بزرگ را خفه ميکند، اشکال طبيعتگونه، يا biomorphic برانکوزي و علاقه او به اندازههاي فروتنانه، به جاي مجسمههاي عظيم، به خوبي با برنامهاي که فرنک لويد رايت در معماري دنبال ميکرد، جور درميآيد. در راهروي مدور موزه که پائين بيائيم، به مجموعههائي از مجسمههاي برانکوزي بر ميخوريم که چنان در فضا تحليل رفتهاند که گوئي براي هميشه آنجا بوده و خواهند ماند.
وقتي بيننده وارد نمايشگاه مرور بر آثار موزه گوگنهايم ميشود، اولين اثري از برانکوزي که در برابر خود ميبيند، مجسمهاي است به نام معجزه، از مرمر سفيد، که بر پايهاي مدور از مرمر سفيد قرار گرفته است که در انحناهاي خود بازتاب دهنده دايرههاي تودرتوي ساختمان گرد موزه گوگنهايم از معمار آمريکائي Frank Lloyd Wright است. در پي آن، نمايشگاه نمونههائي متعدد از شکلهاي مشهور برانکوزي را عرضه ميکند، چند روايت مختلف از مجسمه بوسه مربوط به دهه اول قرن بيستم، چند نمونه از Muse يا دلمشمولي، که دستي را کنارصورتي نمايش ميدهد، مربوط به سالهاي 1910 و چند روايت مختلف از نوزاد، که به اوائل دهه 20. راهروي مدور و سرانجام ما را به چندين نمونه از شاهکار برانکوزي مجسمه پرنده در فضا رهنمون ميشود که خطوط ساده آن چند انحناي مرادف هستند که به سوي آسمان اشاره دارند.
کنستانتين برانکوزي، مجسمهساز رومانيائي، که در سال 1957 در سن 81 سالگي از جهان رفت، در جواني کار در آتليه اگوست رودن August Rodin مجسمهساز برجسته فرانسوي را رد کرد با اين استدلال که زيرسايه درختي تنومند، چيز با ارزشي رشد نميکند.
برانکوزي با مجسمههاي مرمريني که شکلهاي طبيعي در آنها به انحناهاي ساده تغزلي خلاصه کرده است، در نوآوري و مکتبسازي از استادي که شاگردياش را نپذيرفت، پيشتر رفت. عليرغم سبک خاصي در مجسمه سازي تغزلي مدرن که به برانکوزي نسبت داده ميشود، برانکوزي را بعضي از منتقدهاي همعصرش به خاطر سادگي فرمهايش به باد انتقاد گرفتند و مجسمههاي او را که فرمهاي خاصي در آنها تکرار شده است را هم به خاطر سهولتشان، هم به خاطر شباهنتشان به يکديگر وهم به خاطر اينکه با خاص و عام به يک اندازه در ارتباط قرار ميگيرند، سبک ميدانستند.
اما نمايشگاه مرور بر آثار برانکوزي در موزه گوگنهايم نيويورک، که با همکاري موزه Tate لندن بر گزار ميشود، هم از طريق انتخاب هوشنمندانه کارها، و هم به خاطر مقالات خواندني کاتالوگ زيباي آن، به ترديدها در باره اهميت کار برانکوزي و سهم او در هنر امروز، پاسخ ميدهد. چيدمان نمايشگاه، بيننده کنجکا را از علاقه برانکوزي به هنر انتزاعي شرق آگاه ميسازد، خط تحول وتاثيرپذيري در آثار او را از مجسمههاي ميکلآنز تا مجسمههاي رودن، دنبال ميکند.
تاکيد ديگر اين نمايشگاه، بر دستمايههائي است که برانکوزي براي ساختن اشکال تغزلي نيمه انتزاعي خود از آنها استفاده کرده است، يعني مرمر و چوب، به جاي برنز، دستمايه برگزيده مجسمهسازهاي همعصر او. در عکسهائي که از آتليه برانکوزي در نمايشگاه عرضه ميشود، ميبينيم که برانکوزي برخلاف مجسمهسازهاي ماقبل خود، از جمله رودن، اصرار داشت که اشکال مجسمههاي خود را شخصا با سائيدن چوب و سنگ، شکل بدهد و به استفاده از دستيار در کار مجسمهسازي اعتقاد نداشت و شايد هم توجيهکننده اندازههاي فروتن آثار او همين باشد.