(rm) صدا | [ 4:14 mins ]
فيلم مستند دريدا اکنون بر پرده سينماهاي آمريکا، کانادا و اروپا در حال نمايش است. اين فيلم مستند که در جشنواره فيلم سان دنس در سال 2002 براي نخستين بار به روي پرده رفت، با استقبال چشمگير منتقدان مواجه شد. مطبوعات آمريکايي و اروپايي نيز اين فيلم مستند درباره زندگي و نظرات ژاک دريدا، فيلسوف تاثيرگذار نيمه دوم قرن بيستم را تحسين کردند. اگر جرياني به عنوان پست مدرنيسم واقعيت داشته باشد، بسياري از ناقدان دريدا را يکي از نمايندگان آن مي دانند. دريدا که نخست به تصوير شدن در فيلمي مستند تن در نمي داد، سرانجام در برابر اصرارهاي خانم کافمن تسليم شد و بعدتر کافمن همراه يک مستند ساز نامدار، آقاي ويک، طرح ساختن اين مستند را به پايان برد. فيلم مستند دريدا اکنون بر پرده سينماهاي آمريکا، کانادا و اروپا در حال نمايش است. اين فيلم که در جشنواره فيلم Sundance در سال 2002، براي نخستين بار نمايش داده شد، با استقبال چشمگير منتقدان روبهرو بوده است. مطبوعات آمريکايي و اروپايي نيز اين فيلم مستند درباره زندگي و نظريههاي ژاک دريدا، فيلسوف تأثيرگذار نيمه دوم قرن بيستم را تحسين کردهاند.
مهدي خلجي (راديوفردا): Kirby Dick و Amy Ziering Kofman همراه يکديگر فيلمي مستند ساختهاند درباره ژاک دريدا، از فيلسوفان پرآوازه نيمه دوم سده بيستم. تأثير پردامنه ژاک دريدا مرزهاي فلسفه را درنورديد و نظريه ادبي، نشانهشناسي، روانکاوي و معماري را فراگرفت. اگر جرياني با عنوان پست مدرنيسم واقعيت داشته باشد، بسياري از ناقدان، دريدا را يکي از نمايندگان آن ميدانند.
دريدا که نخست به تصوير شدن در فيلمي مستند تن درنميداد سرانجام در برابر اصرارهاي خانم کافمن تسليم شد و بعدتر کافمن، همراه يک مستندساز نامدار آقاي ديک طرح ساختن اين مستند را به پايان برد. اين فيلم با صداي دريدا آغاز ميشود که درباره تفاوت Future و L’avenir سخن ميگويد، واژهاي انگليسي و ديگري فرانسه که هر دو به معناي آينده است، اما اولي به معناي آيندهاي پيشبينيپذير است در حالي که دومي به آيندهاي پيشبينيناپذير و غافلگيرکننده اشاره دارد.
کارگردانان در آغاز فيلم بيينده را غافلگير ميکنند. دريدا را ميبينيم در صبحي زود، در حال پرسه زدن در اطراف خانهاش و صداي زنش مارگاريت را ميشنويم که «جکي کليدهات يادت نره». بعد روايت خانم کافمن از زندگي دريدا آغاز ميشود.
در لابهلاي فيلم کافمن تکههايي از نوشتههاي دريدا را ميخواند. هدف اين فيلم آن است که برخي مفاهيم بنيادي فلسفه دريدا را براي کساني که فلسفهدانِ حرفهاي نيستند آشکار کند؛ از جمله مفهوم بنيادي Deconstruction که به فارسي واسازي، شالودهشکني يا تهافت ترجمه شده است. دريدار با کمک اين مفهوم، ميراث دو هزار ساله مابعد الطبيعه اروپا را نقادي ريشهاي ميکند.
مارتين هايدگر، از فيلسوفان پرنفوذ سده بيستم درباره ارسطو گفته بود همه آنچه شما براي شناخت يک فيلسوف نياز داريد زادن، مرگ و انديشههاي اوست. دريدا با اين ادعاي هايدگر درميپيچد و استدلال ميکند که زندگي خصوصي يک فيلسوف از ميان انديشههاي فلسفياش کشفشدني نيست و حتا بالاتر از اين، دريدا ميگويد چيزي که او هميشه دوست داشته در فيلمي مستند درباره يک فيلسوف ببيند، زندگي جنسي اوست. دريدا به خانم کافمن ميگويد آخر اين چيزي است که فيلسوفان هرگز درباره آن سخن نميگويند. از نظر دريدا، فيلسوفان در نوشتههاي خود رويکردي غيرجنسي دارند.
ژاک دريداي فرانسوي که در سال 1930 در خانوادهاي يهودي در الجزيره به دنيا آمد، اکنون به يکي از فيلسوفان برجسته جهان بدل شده است. فيلم مستند دريدا تلاش ميکند جهان ذهني و عيني او را با هم تصوير کند و پيش روي بيينده بگذارد. شايد به همين سبب منتقدان درباره اين فيلم گفتهاند که بيش از يک مستند درباره زندگي يک فيلسوف است، فيلمي است جذاب حتا براي بيينده ناآشنا با فلسفه.