(rm) صدا | [ 8:41 mins ]
«شما در مقابل تعطيلي فله اي مطبوعات چه کرديد، چرا در حادثه کوي دانشگاه و حمله اخير به رئيس دانشگاه علم و صنعت تنها سکوت کرديد و با اين رکود به سکوت فضاي دانشجويي دامن زديد.» دانشجوياني که در سال 1376 براي محمد خاتمي رئيس جمهوري هورا کشيدند و درود بر خاتمي گفتند، امسال در سالگرد 16 آذر آقاي خاتمي را دروغگو خواندند. جايگاه محمد خاتمي در آخرين سال رياست جمهوريش و در کل مجموعه نظام اسلامي چيست؟ مقاله این هفته یادداشت هایی از تهران نوشته آرش ایرانی است که مريم احمدي و امير آرمين آنرا می خوانند. مريم احمدي (راديو فردا): 16 آذر امسال نيز دانشگاه تهران همانند نخستين سال روي کار آمدن محمد خاتمي از همهمه، سوت و شعارهاي دانشجويان به لرزه درآمده بود، اما با يک تفاوت. سال 76 دانشجويان براي او هورا کشيدند و با شنيدن نامش بي اختيار دست مي زدند و سرود مي خواندند که درود بر خاتمي و حالا همان دانشجويان، همان جوانان و همان مردم به او نهيب مي زدند که خجالت، خجالت. او را دروغگويي خطاب مي کردند که به جز حرف زدن هيچ هنري به خرج نداده است و آمال و آرزوهاي يک ملت را بازيچه خويش قرار داده است. به باور بسياري از تحليلگران روز دانشجوي امسال محک مناسبي بود، نه تنها براي درک مناسب جايگاه خاتمي در آخرين سال رياست جمهوريش، که براي کل مجموعه نظام اسلامي. مردمي که هشت سال قبل به اميد اصلاح ساختارهاي بيمار جمهوري اسلام و تحقق بندبند قانون اساسي در يک حرکت جمعي و آرام نظر خود را با انتخاب خاتمي به صراحت اعلام کرده بودند، امروز با ناکام ماندن تمام خواست هايشان چنان سرخورده، عصبي و افسرده مي نمايند که هيچ روزنه اي براي آشتي آنان با حاکميت نمي توان متصور بود. 16 آذر امسال دانشجويان در بسياري از سئوال هاي خود از خاتمي بر گلايه ها و انتقادهاي تلمبارشده جامعه از او و دولت اصلاح طلبش انگشت گذاشتند.
امير آرمين (راديو فردا): شما در مقابل بسته شدن مطبوعات چه کرديد؟ چرا در حادثه کوي دانشگاه و حمله اخير به رئيس دانشگاه علم و صنعت تنها سکوت کرديد و با اين سکوت به رکود فضاي دانشجويي دامن زديد؟ چرا در جريان لوايح دوگانه و انتخابات مجلس هفتم کوتاه آمديد؟ با آگاهي کامل از موانع ساختاري حاکم چرا براي چهار سال دوم دوباره کانديدا شديد؟
م . ا : و سئوال هاي ديگر اما اين گوياي تمام سستي هاي خاتمي و عدم پايبندي به عهدهايش با مردم نبود. چه دانشجويان از بيم روبرو شدن با آنچه طي اين سالها بر همفکرانشان رفته بود، مايل نبودند که به بسياري از خط قرمزها نزديک شوند. براي نمونه سئوالي که طي اين سال ها به شدت اذهان عمومي را آزار داده است. سرنوشت پرونده قتل هاي زنجيره اي است. جامعه مي پرسد بالاخره سرنوشت اين پرونده چه شد؟ چه دست هايي در پس پرده مروج انديشه حذف دگر انديشان بوده است؟ اما هيچگاه به اين سئوال ها پاسخي داده نشده است. حال آنکه خاتمي خود اذعان کرده بود تاوان پرداختن به قتل هاي زنجيره اي را مي پردازد. آقاي خاتمي قول داده بود همچنان پيگير آن پرونده باشد، اما نتيجه چه شد؟ ناصر زرافشان وکيل خانواده قربانيان در گوشه زندان جاي گرفته است و بانيان جنايت همچنان به ترويج انديشه هاي حذفي خويش مي پردازند. البته خاتمي از آن دست اظهارات آتشين و فراموشي هاي زودهنگام زياد در کارنامه خود ثبت کرده است. بارها گفته بود که لوايح دوگانه رياست جمهوري که متضمن پاسداري از آراي ملت است خط قرمز است، اما شوراي نگهبان به راحتي آنها را رد کرد و آب هم از آب تکان نخورد. تهديد کرده بود که براي استيضاح حقوق ملت استعفا مي کند، اما نکرد. اعلام کرده بود که انتخابات غير دموکراتيک مجلس هفتم را برگزار نخواهده کرد، آن را هم برگزار کرد. در يک کلام به قول يکي از ناظران مسائل سياسي،
ا . آ : هرآنچه گفته بود مي کند، نکرد و هرآنچه گفته بود نمي کند، کرد.
م . ا : حاصل آن که امروز تندروهايي بر کرسي پارلمان هفتم نشانده شده اند که روياي بازگرداندن ايران به شرايط دهه شصت و انسداد کامل سياسي و فرهنگي را در سر مي پروراندند و کيست که نداند با فرارسيدن بهار 84 آرزوي ديرينه آنان تحقق خواهد يافت. چرا که به عقيده تحليلگران مسائل ايران، خاتمي که به عنوان رئيس جمهور ملت سوگند ياد کرده بود تا حامي حقوق آنان باشد، تنها يک خط قرمز داشت که آن هم هيچگاه منافع ايرانيان نبود. کمااينکه بعد از ناکامي هاي هر روزه اش اعتراف کرد:
ا . آ: تنها خط قرمز من حفظ نظام است.
م . ا : و جالب آن که 16 آذر امسال در مقابل انتقادهاي شديد دانشجويان که از او به عنوان شعارهاي بي عملش انتقاد مي کردند چنين هشدار داد:
ا . آ: بعد از من کساني مي آيند که عمل خواهند کرد و شما هم نتيجه عملشان را خواهيد ديد.
م . ا: اينطور که از شواهد و قراين پيداست امروز همه مي دانند که پس از خاتمي چه کساني بر سر کار خواهند آمد. همانطور که بعد از مجلس ششم بر مجلس هفتم جاي گرفتند، اما در عين حال اکثريت قريب به اتفاق ايرانيان شخص او را مسبب شرايط موجود و آنچه بر سر آنان خواهد رفت مي شناسند. مردم مي گويند او لااقل مي توانست کناره گيري کند و تکليف آنان را با حاکميت روشن سازد، اما به گفته مهدي که بازنشسته مخابرات است،
ا . آ: مگر تا به بحال کسي ديده است که چاقو دسته خود را ببرد.
م . ا : از همين رو بود که روز دانشجو اکثر جوانان بشکه باروت بودند، از آرايي که به نفع او داده بودند افسوس مي خوردند و انگشت ملامت مي گزيدند. چه بسياري اميد بسته بودند که خاتمي حداقل در آخرين ديدارش با دانشجويان از ناگفته هاي دوران رياستش و دلايل کاستي هايش سخن بگويد، اما او تنها از تندروي هاي اصلاح طلبان و متعصبان انتقاد کرد. مريم که دانشجوي مکانيک است در واکنش به اين اظهارات گفت:
ا . آ: واي بر خاتمي، يک ملت از او گله مند است.
م . ا : حميد هم در ادامه نظرات همکلاسي خود تاکيد کرد:
ا . آ: من واقعا نمي فهمم خاتمي چه مي گويد. اين که از دست اصلاح طلبان تندرو گلايه مند است يعني چه؟ مگر عمل به قانون اساسي تندروي و کندروي دارد. او ظاهرا تنها به دنبال عمل به قانون اساسي جمهوري اسلامي بود که در همين نيز ناکام ماند. اين هم از آن طنزهاي تلخ تاريخ است.
م . ا : رضا نيز اينگونه ابراز نظر کرد:
ا . آ: افرادي نظير اکبر گنجي که امروز متهم به تندروي مي شوند گفته بودند ما سوخت موتور اصلاحات و هزينه استقرار قانون در جامعه هستيم، اما ظاهرا آقاي خاتمي از اتومبيل اصلاحات تنها ترمز آن را مي شناخت و براي نابودي همراهانش اعتباري قائل نبود.
