(rm) صدا | [ 3:46 mins ]
يک مستند سينمائي که در جشنواره Sundance مورد ستايش قرار گرفته بود، اکران عمومي خود را در آمريکا اين هفته در نيويورک شروع کرد. در فيلم «زاده روسبيخانه» يک فيلمساز هنرمند به بچههاي روسبيهاي کلکته هندوستان کمک ميکند که از محيط و زندگي اطراف خود عکس بگيرند. فيلم «زاده روسبيخانهها» يا Born into Brothels سندي بصري از يک پروژه نيکوکارانه است که ضمنا ميتواند کنجکاوي هر تماشاگر را در باره جهاني نشناخته بيشتر از هر فيلم مستندي ارضا کند زيرا شمار زيادي از صحنههاي آن نه از ديد دوربين يک مستند ساز غربي، بلکه از ديد خود بچهها فيلمبرداري شده است. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): سينمادوستان به خاطر ميآورند که خانم مايرا نير، فيلمساز هندي که بعدها با فيلمهاي خيرهکنندهاي مثل «کاما سوترا» و «عروسي بارانخيز» يا Monsoon Wedding و Mississippi Malsala شهرت جهاني پيدا کرد، کار خود را درميانه دهه 1984 با فيلم سلام بمبئي شروع کرد که يک برداشت نيمه مستند نيمه داستاني در باره بچههاي روسبيخانههاي بمبئي بود.
اينک تقريبا بيست سال بعد از خانم مايرا نير، خانم فيلمساز ديگري به نام زنا بريسکي Zana Briski که کار خود را با عکاسي شروع کرد و چند سال پيش براي نخستين بار به هندوستان رفت تا يک مستند در باره سوژه ديگري بسازد، به موضوع بچههاي روسبيخانهها پرداخته است و جالب اينجاست که در فاصله اين بيست سال که هندوستان دستخوش تحولات اجتماعي و اقتصادي فراواني بوده است، دروضع روسبيهاي فقير هند و بچههاي آنها گوئي هيچ تحولي صورت نگرفته است.
فيلم «زاده روسبيخانهها» يا Born into Brothels سندي بصري از يک پروژه نيکوکارانه است که ضمنا ميتواند کنجکاوي هر تماشاگر را در باره جهاني نشناخته بيشتر از هر فيلم مستندي ارضا کند زيرا شمار زيادي از صحنههاي آن نه از ديد دوربين يک مستند ساز غربي، بلکه از ديد خود بچهها فيلمبرداري شده است.
خانم زنا بريسکي ابتدا توانست از رئيس يک روسبيخانه اجازه بگيرد که براي تصوير کردن زندگي زنان آنجا، مدتي را در آن روسبيخانه ساکن شود، اما وقتي کار خود را شروع کرد، بچههاي روسبيها که در آنجا ولو بودند، به دست و پايش ميپيچيدند. خانم بريسکي که اشتياق بچهها را نسبت به دوربين ديد، براي آنها کلاس عکاسي گذاشت و هريک را به دوربيني مجهز کرد که بتوانند زندگي را آنطور که ميبينند، ثبت کنند. اين عکسها دوست و همکار خانم بريسکي آقاي Ross Kaufman را به هيجان آورد و سرانجام او هم از نيويورک به کلکته رفت تا در اين پروژه شرکت کند. در خلال اين پروژه هرچند دوستي ميان خانم بريسکي و آقاي کافمن به هم خورد، اما حاصل شش سال کار آنها فيلم خيرهکنندهاي است که برخلاف فيلمهائي که معمولا از فقر و فاجعه در فرهنگهاي دوردست ساخته ميشود، تلاش فيلمساز را با تغيير وضع اين بچهها نيز به تصوير کشيده است.
خانم بريسکي در مصاحبهاي گفت معمولا سرنوشت دخترهائي که در روسبيخانهها به دنيا ميآيند اين است که سرانجام همين حرفه را در پيش گيرند و پسرها هم جذب گروههاي تبهکاري ميشوند که دراين محلات فعاليت ميکنند. در باره بچههاي هوشمند و تيزبين اين فيلم، خانم بريسکي تلاش ميکند از طريق تماس با مقامات، کاري کند که اين سرنوشت براي آنها تکرار نشود و بخشي از اين تلاش را در اين فيلم گنجانده است. او نمايشگاههائي در نيويورک و لندن براي اين عکاسان جوان ترتيب داد و تلاش کرد آنها را کمک کند به مدارس پذيرفته شوند، و فيلم او، «زاده روسبيخانه» ضمن اينکه تلاش او را تصوير ميکند، تصويرکننده محدوديتهائي است که يک نفر يا يک گروه در برخورد با يک معضل بزرگ اجتماعي مي تواند با آنها روبرو شود.