(rm) صدا | [ 5:59 mins ]
در فيلم هتل رواندا که نمايش آن از ديروز در سينماهاي نيويورک و لسآنجلس شروع شد و به زودي در بقيه آمريکا بر پرده ميآيد، فاجعه انساني قتل عام رواندا بازسازي ميشود که 800 هزار تا يک ميليون قرباني گرفت. فیلم به خاطر بازی هنرپیشه آمریکائی دان چیدل در نقش مدیر یک هتل مجلل در پایتخت رواندا، موفق می شود داستان واقعی اما کوچک تلاش او برای نجات جان انسان های داخل هتل را به ادعانامه ای علیه بی تفاوتی جامعه جهانی نسبت به این قتل عام فاجعه آسا تصویر کند. ده سال بعد از آن فاجعه، نمايش اين فيلم نشان ميدهد که فرصت براي بحث در باره نقش جامعه جهاني درفجايع انساني داخل کشورها، همچنان باقي است. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): در قتل عام چندشآور و حيرتانگيز سال 1994 در کشور آفريقائي Rwanda بيش از 800 هزار تن از افراد يک قوم به نام Tutsi توسط افراطگرايان قوم رقيب Hutu ظرف ده روز کشته و تکه پاره شدند، و ميانهروهاي Hutu هم از تيغ مرگ بي نصيب نماندند. اين جنايت غولاساي بشري در جريان خشونتهاي جنونآميزي انجام شد که در آن قلع و قمع همنوع توسط سربازان و شبهنظاميان تيغ در دست، با فريادهاي سرخوش از خونريزي و شادمانياي شبيه به جشنهاي خياباني بعد از پيروزي در مسابقات فوتبال همراه بود و ناتواني جامعه جهاني در واکنش سريع براي جلوگيري از آنچه در رواندا ميگذشت، اين حادثه را به فاجعهاي مضاعف بدل کرد.
فيلم «هتل رواندا» اينک ده سال بعد از آن فاجعه مضاعف، داستان آن را در بازسازي ماجراي واقعي مدير سياهپوست يک هتل مجلل درکيگالي Kigali پايتخت رواندا، روايت ميکند، مردي از قوم Hutu با همسري از قوم Tutsi که موفق ميشود دست کم در حوزه توان خود، جمعي را از مرگ حتمي نجات دهد.
نقش مديرهتل، نخستين کار هنرپيشه آمريکائي Don Cheadle است در نقش اول، و دان چیدل نقش را با تواضع و پرهيز از قهرماننمائي ايفا ميکند. داستان فيلم، که کارگردان Terry George آن را با همکاري Kier Pearson نوشته است، تنها به گوشهاي از فاجعه عظيم قثل عام رواندا نگاه ميکند، اما به خاطر بازي درخشان و ظريف دان چيدل، فيلم تبديل به ادعانامهاي سينمائي عليه بي تفاوتي جامعه جهاني نسبت به اين جنايت ميشود، بدون اينکه لحظهاي از داستان و شخصيتها جدا شود يا با بخواهد با بازسازي صحنههاي قلع و قمع خونين و چندشآور انسانها، احساسات فوري در تماشاگر برانگيزد.
آقاي دن چيدل، نقش پال، مدير هتل رواندا را ايفا ميکند، که مثل هتل خود، شيکپوش و برازنده و از هر نظر ارضاءکننده است. در آغاز فيلم ميبينيم که اين تحصيلکرده جهان سومي چگونه ذائقههاي جهاني را با شرابهاي برگزيده و اختراع خوراک خرچنگ، نمايش ميدهد و تسلط او را بر جريان قدرت در خارج از هتل ميبينيم که چگونه با دادن رشوههاي ريز و درشت از بطري ويسکي گرفته تا پارتيبازي، تلاش ميکند هتل خود را سرپا نگه دارد، مثل جزيرهاي از تجمل و آرامش و نظم، در جهاني فقرزده و بينظم و بيقانون. وقتي قتلعام جنونآسا شروع ميشود، اين هتلدار موقر و خوشپوش و سربه زير، بين اين دوجهان گير ميکند، و ميکوشد با استفاده از مواهب يکي، دست کم بخشي از ديگري را از مرگ نجات دهد.
خشونت ديوانه.وار بر فيلم هتل رواندا سايه انداخته است اما در فيلم هتل رواندا، قلع و قمع انسانهاا هميشه در دور دست اتفاق ميافتد، يا زير غباري از آتش و دود، پنهان است. اولين روايت اين خشونت را قهرمان فيلم در ويدئوئي تماشا ميکند که يک خبرنگار تلويزيون با پوزخند به او نشان ميدهد. وقتي پال، مدير هتل از ديدن ويديو خوشحال ميشود چون فکر ميکند ديدن آن واکنش جهاني براي جلوگيري از ادامه خشونت را برخواهد انگيخت، خواکيم فينيکس Joaquin Phoenix در نقش خبرنگار پوزخندزنان به او ميگويد به واکنش جهاني چندان اميدوار نباشد.
فيلم هتل رواندا در روايتي که از اين فاجعه ساخته است، به بخش دوم آن بيشتر توجه دارد، يعني عدم مداخله جامعه جهاني. در يک صحنه از فيلم هتل رواندا، نيک نولتي، در نقش افسر عصاني نيروهاي سازمان ملل که دستور عدم مدخله گرفته، پيام فيلم را با لحني خشمگين و تلخ بازگو ميکند: او ميگويد جامعه جهاني سياهپوستها را جزو خود نميداند و معتقد است عدم مداخله جامعه جهاني در اين جنايت که به مراتب عظيمتر از جنايات قومي در يوگسلاوي بود، از اين طرزتلقي نژادپرستانه مايه داشت.
فيلم هتل رواندا، هر چند براي بازگوکردن ماجرائي عظيم فيلم کوچکي است، ولي به خصوص به خاطر بازي دان چيدل، به خوبي از عهده بر ميآيد که حق آن را ده سال بعد از وقوع، ادا کند. نمايش فيلم نشان ميدهد که براي بحث در باره نقش جامعه جهاني در جلوگيري از جناياتي که داخل مرزهاي کشورها ميگذرد، همچنان بهانه و فرصت بسيار است.