(rm) صدا |
اردوان نيکنام (راديوفردا): 17 روز است كه يك پناهجوي بلاتكليف ايراني در اعتراض به قانون جديد پناهندگي در هلند، پلكها و دهان خود را دوخته است. راديو فردا از آنجا كه گفتگوي شفاهي با اين پناهجو امكان پذير نبود، با او به صورت كتبي گفتگويي انجام داده است.
شهرام ميريان (راديو فردا): 17 روز است تصوير رنگي يك جوان ايراني كه با پلكها و دهان دوخته شده بر روي تختي دراز كشيده در صفحات روزنامه هاي دنيا ديده مي شود. در زير عكس اين جوان جملاتي از اين دست به چشم مي خورد: مهدي كاووسي در اعتراض به قانون جديد پناهندگي در هلند، در تظاهراتي در شهر لاهه با پلكها و دهان دوخته شده حضور يافت. او در تظاهرات چهار سال پيش دانشجويي در ايران شركت داشت و براي آن كه به زندان نيفتد، فرار كرد و در هلند تقاضاي پناهندگي خود را به مقامات مسئول ارائه داد.
از آنجا كه مهدي کاووسي طي چهار سال اخير نتوانسته است با دليل و مدرك ثابت كند كه در تظاهرات دانشجويي شركت داشته، سه بار جواب منفي دريافت داشته است. بر اساس قانون جديد هلند، پناهجويان رد شده كه شمارشان به 26 هزار تن مي رسد، مي بايستي در سه سال آينده به كشورهايشان بازگردند. از اين رو مهدي کاووسي در اعتراض به اين قانون، دست به عمل خطرناك دوختن پلكها و دهان خود زده است تا از اين طريق نظر افكار عمومي جهان را نسبت به قانون تازه پناهندگي در هلند جلب كند.
از آنجا كه دهان مهدي کاووسي همچنان بسته است، مصاحبه با رسانه ها، كتبا انجام مي گيرد. اولين پرسش كتبي راديو فردا از مهدي کاووسي اين است كه چرا حركت اعتراضي خود را با دوختن پلكها و دهان آغاز كرده و شاهرخ اميني، دوست وي جواب نوشته شده را اينطور بيان مي كند:
شاهرخ اميني: ايشان خيلي خيلي زياد نااميد بودند براي ماندن در هلند و ترس برگشتن به ايران را داشتند. ايشان هيچ راه ديگري نداشتند كه بتوانند اين را اعلام كنند يا نشان دهند، به اين دليل دست به اين كار زدند كه چشم و دهانشان را بستند. در رابطه با سئوال بعدي كه آيا دهان ايشان عفونت كرده، جواب بله است، چون دهانشان عفونت كرده، ولي از طريق دكتر دارو استفاده مي كنند و هم عفونت كرده و هم باد كرده و به خاطر همين بادي هم كه كرده، جاهاييش را كه دوخته، لب همينطور در حال پاره شدن است و وضعيت خوبي ندارد. از لحاظ جسماني هم به خاطر اعتصاب غذايي كه كردند، زياد خوب نيستند، درد معده دارند به خاطر همين اعتصابشان، لبهايشان خيلي درد مي كند به خاطر عفونت. ايشان نمي توانند بخوابند به خاطر فشارهاي روحي و اين ترس و نگراني كه دارند. حدود 8 تا 9 كيلوگرم وزن كم كردند، فشار روحي بيشتر از فشار جسمي اذيتشان مي كند و كلا هم از لحاظ روحي و هم از لحاظ جسمي خيلي ضعيف شدند. دهانشان را بستند براي اينكه ثابت كنند اين اعتصاب واقعي است و اينطور نيست كه پنهاني چيزي بتوانند بخورند، چون دهان كاملا بسته است، چهار قسمت لب را كاملا دوختند كه حتي يك قاشق چايخوري هم نمي توانند داخل دهان كنند. براي همين كه ثابت كنند كه اين اعتصاب كامل است و واقعي است، دهانشان را بستند و دليل ديگرش اين است كه ايشان مي خواهد بگويد كه من همه چيز را گفتم و ديگر چيزي براي گفتن ندارم، پس لازم نيست كه دهان من باز باشد. غذا نمي خورند، نمي توانند بخورند و نمي خورند به خاطر اين كه اعتصاب غذا دارند و تنها كاري كه ايشان مي كنند، آب به اضافه الكترونيت مي خورند كه آن هم از طريق دكتر تجويز شده و با ني مي خورند.
ش . م : مهدي کاووسي در گفتگوي كتبي با راديو فردا مي افزايد: تا زماني به اعتصاب غذاي خود ادامه خواهد داد تا به پرونده پناهندگيش رسيدگي دقيق شود، در غير اين صورت آنقدر به اين حركت اعتراضي ادامه خواهد داد تا به زندگيش خاتمه داده شود. مهدي کاووسي كه با يك خانم هلندي نيز ازدواج كرده، به راديو فردا مي گويد: در صورت به رسميت شناخته شدن پناهندگيش در نظر دارد در هلند به تحصيلات خود در رشته الكترونيك ادامه دهد. 17 روز است كه يك پناهجوي بلاتكليف ايراني در اعتراض به قانون جديد پناهندگي در هلند، پلكها و دهان خود را دوخته است. آقاي کاووسي در تظاهرات چهار سال پيش دانشجويي در ايران شركت داشت و براي آن كه به زندان نيفتد، فرار كرد و در هلند تقاضاي پناهندگي خود را به مقامات مسئول ارائه داد. اما مدرکي براي شرکت در تظاهرات ندارد و تا کنون سه بار جواب منفي براي پناهندگي در هلند گرفته است. راديو فردا از آنجا كه گفتگوي شفاهي با اين پناهجو امكان پذير نبود، با او به صورت كتبي گفتگويي انجام داد و شاهرخ اميني، دوست وي، جواب هاي نوشته شده کاووسي اميني را براي راديوفردا مي خواند: ايشان ترس برگشتن به ايران را داشتند و چون راه ديگري نداشتند كه بتوانند اين را اعلام كنند يا نشان دهند، به اين دليل دست به اين كار زدند كه چشم و دهانشان را بستند. دهان ايشان عفونت كرده، و از لحاظ جسماني هم به خاطر اعتصاب غذا زياد خوب نيست. وي مي گويد که دهانش را بست تا ثابت كند اين اعتصاب واقعي است و اينکه ديگر چيزي هم براي گفتن ندارد.
