(rm) صدا |
جمشيد زند (راديوفردا): مقامات جمهوري اسلامي در بيانيه ها و اظهارات رسمي خود بار ها تاکيد کرده اند که فعاليتهاي هستهاي ايران صرفا براي مقاصد غيرنظامي و توليد انرژي است، اما به گفته تحليلگران، تحولات هفته اخير و قطعنامه آژانس در باره برنامههاي هسته اي ايران، در مجامع بينالمللي فضائي را به وجود آورده که شک و شبهه نسبت به اظهارات مقامات ايراني، بيشتر شده است.
اقداماتي هم که در راستاي پيشبرد برنامههاي هستهاي ايران صورت ميگيرد، به گفته دولتمردان آمريکا و برخي از کشورهاي اروپائي، با تعهدات بينالمللي ايران و اظهارات رسمي مقامات در تناقض است.
در ميزگرد امروز راديوفردا، اين موضوع را به سه کارشناس و صاحبنظر در امور بين المللي در ميان گذاشتيم. دکترداود هرميداس باوند، استاد روابط بين الملل درتهران، دکتر پيروز مجتهدزاده، استاد مطالعات استراتژيک در دانشگاههاي لندن و تهران، و دکتر رضا تقي زاده، استاد علوم سياسي در دانشگاه گلاسکو، اسکاتلند.
دکتر هرميداس باوند، در آغاز اين ميزگرد، با اشاره به تحولات اخير در روابط تهران و اروپا، چنين ميگويد
دکتر هرميداس باوند (استاد روابط بين الملل، تهران): جو سياسي جهان غرب، به خصوص اروپا، نسبت به ايران دچار تيرگيهائي شده و اين تاحدودي مربوط به همين مسئله بازرسي نمايندگان آژانس است و به طور کلي تعهدات ايران در رابطه با ايفاي مسئوليتهائي که به موجب پروتکل عهده دار شده و دوم مسئله حقوق بشر که پيامد مسئله داخلي و انتخابات داخلي ايران است. بنابراين، اروپائيها همواره در برابر آمريکائيها بر اين بودند که به جاي تحميل و تهديد، بايد سياست تشويق و ديالوگ را در پيش گرفت ولي در پرتو شرايطي که به وجود آمده يک موضع مشترکي بين اتحاديه اروپا و آمريکا پديدار شده. درست است که قبلا هم هر دو تاکيد داشتند که ايران بدون قيد و شرط به پروتکل ملحق شود، ولي نحوه رويه اروپائيها تاحدودي متفاوت بود ولي در شرايط موجود، جو سياسي تيرهاي بر روابط دنياي غرب با ايران، اتحاديه اروپا و آمريکا، نزديکي بيشتري برقرار شده و با ديد ترديد و انتقادي نسبت به ايران به اصطلاح تمايل به برخورد دارند. بنابراين در چنين شرايطي که ديد ترديد و انتقادي وجود دارد، مواضع جمهوري اسلامي دقيقا زبر ذره بين است با اين ديد، که البته نتيجه امر منوط به اظهارنظر نهائي بازرسان آژانس و آقاي البرادعي است که قرار است در آينده نزديک به ايران برود. ولي در هرحال، همانطور که من فکر ميکنم ايران پذيرفته، وبه موجب پروتکل الحاقي، هرگونه ترديدي نسبت به تاسيساتي وجود داشته باشد، بازرسان آژانس ظاهرا ميبايد آزادي عمل داشته باشند در هر زمان و مکان و هر نقطه اي را که تشخيص بدهند درخور بازرسي است و همکاريها انجام بشود.
ج.ز.: ولي روز گذشته رويتر خبري را منتشر کرد که براساس اسنادي که از آژانس بين المللي انرژي اتمي بدست آورده بودند، گرچه ايران گفته است که بازرسان آزادي کامل دارند براي بازديد از تاسيسات، اما در اين اسناد گفته ميشود که مقامات ايراني اجازه نميدهند بازرسان از دوربينهاي خودشان استفاده کنند يا از دستگاههاي الکترونيک خودشان. آقاي مجتهد زاده، به نظرشما اين عملکرد ايران در اين زمينه را چگونه بايد تعبير و تفسير کرد؟
پيروز مجتهد زاده (استاد استراتژي بين المللي، لندن): من فکر ميکنم دو مسئله را ما بايد در اينجا با دقت زياد مورد توجه قرار دهيم. مسئله اول اين است که ايالات متحده آمريکا به خصوص در رابطه با اسرائيل براي مدتي بيشتر از 15 سال در فضائي کاملا خالي از حريف، در فضائي که مطلقا چالشي صورت نميگرفت، تبليغات شديدي را عليه ايران در اين زمينه پيگيري کرد و اين تبليغات تا آنجا موثر بود که امروز ايران دست به هرکاري بزند براي قانع کردن بازرسان و ناظران، تقريبا بياثر هست اين کار، به دليل اينکه سوء تفاهم و سوء برداشت نسبت به رفتار ايران آنچنان عميق شده است که ايران بايد خيلي کار کند که بتواند اين سوءتفاهمها و سوءتعبيرها را جبران کند. مسئله دوم، تناقضگوئي و تناقض در رفتار خود دولت ايران است که از مدتها قبل اين وضع حاکم بوده است و متاسفانه دولت خاتمي نتوانسته است تا اين لحظه اين تناقضگوئي و تناقض در رفتار را اصلاح کند. شما نگاه کنيد، ميبينيد که اولا دستگاه ديپلماسي ايران تا همين يکي دوسال اخير مطلقا در اين زمينه هيچگونه دفاعي از وضعيت ايران نمي کرد و هيچگونه بحثي در سطح جهاني مطرح نمي کرد که اين تبليغات شديد که چند سال است د ارد کار ميکند، اساسي ندارد و زمينهاي ندارد و سندي ندارد و مدرکي ندارد و مطلقا در اين زمينه صحبتي نمي شد. در يکي دوسال اخير ما ميبينيم که اگرچه صحبت ميشود، ولي اين صحبت دچار تناقضات عجيب و غريب است و باورکردني نيست و مثلا فرض بفرمائيد که بعد ازاينکه چند ماه پيش ايران پروتکل الحاقي را امضا کرد و در امضاي پروتکل الحاقي تعهد داد که غني کردن اورانيوم را براي دوره موقت متوقف کند، در همين دوره موقت کمتر از دوماه يا حدود دوماه بعد از امضاي پروتکل ما ميبينيم که وزير امورخارجه ايران صحبت از اين ميکند که ايران بازار هاي بين المللي را پر از اورانيوم غني شده خواهد کرد. يک حرف عجييب بي ربط و بي معني بوده است که فقط و فقط تتوانست به کمک سوء تفاهم عليه ايران بيايد و سوءتفاهم ها را عميق کند. اين را شما به چه حسابي ميگذاريد؟ من به حساب سوء مديريت ميگذارم. سوء مديريت ديپلماتيک و سوء مديريت سياسي و سوء مديريت در خود کار انرژي که بعد از تغيير مديريت در چند سال اخير به وجود آمد.
ج.ز.: آقاي مجتهدزاده، آيا اين را ميشود تنها به سوء مديريت نسبت داد اعلام موضع ايران راکه اورانيوم غني شده را به کشورهاي بينالمللي بفروشد در بازار آزاد؟
پيروز مجتهد زاده: ببينيد، بنده اين صحبت را بدون مطالعه و بدون تعمق مطرح نميکنم. اولا اينکه اين استنباطي که آقاي وزير امورخارجه جمهوري اسلامي، هرچه را که ميگويد از جانب رهبري ميگويد، متاسفانه اين استنباط را خود آقاي خاتمي به وجود آورد در ابتداي دوران رياست جمهوري خود وقتي انتقاد از کارکرد دستگاه ديپلماسي گسترش پيدا کرد، آقاي خاتمي به زبان گفت که روابط خارجي در اختيار رهبري است درحاليکه در عمل نشان د اد که اينطور نيست وما در عمل ديده ايم که وقتي انتقاد نسبت به کارکرد دستگاه ديپلماتيک بالاگرفت، خود آقاي خاتمي مجددا برگشت و گفت چرا از وزارت امورخارجه اينقدر انتقاد ميشود؟ وزارت خارجه از طرف دولت و از طرف نظام تصميم ميگيرد. پس معلوم شد که وزارت خارجه خودش تصميم ميگيرد. بعد، موارد بسيار زيادي را در پيش داريم که نشان دهنده اين است که وزارت امور خارجه تصميم هائي گرفته بود که اين تصميمها لزوما نظر رهبري نبود، بلکه نظر دولت بود که بهترين نمونه اين طرز برخورد، تصميم در زمينه نزديکي با دولت صدام حسين بود در آخرين لحظات که آقاي رئيس جمهوري اسلامي و آقاي مهاجراني هم درگير اين قضيه بودند و ما ديديم که در آخرين لحظات وزير امورخارجه صدام حسين را آوردند به تهران و ملاقاتهائي کردند با آنها و بحث هائي کردند درحاليکه رهبري به طور کلي با اين مسئله هيچ رابطه اي نداشت و در عمل ديديم که دولت بود که اينطور برخورد کرد و دولت در موارد ديگر هم اين شکل برخورد کرد. عليالاصول، مسئله به اين صورت روشن و واضح نيست که اين استنباط به وجود آمده است که دستگاه ديپلماسي ايران فقط در اختيار رهبري است و فقط نظرهاي رهبري را پيگيري ميکند. ما وقتي نگاه ميکنيم به حجم گاف کردنهائي که از طرف دستگاه ديپلماسي ايران صورت گرفته است، ميبينيم که اينها را هم بايد به حساب سوء مديريت و گافکردن ها بگذاريم.
ج.ز.: آقاي تقي زاده، آيا شما موافق هستيد با نظر آقاي مجتهدزاده که تعبير ميکنند تناقض در گفتار وعمل جمهوري اسلامي را به سوء مديريت؟
رضا تقي زاده (استاد دانشگاه گلاسکو، اسکاتلند): نظر من تقريبا تاحدي متفاوت است. آنچه که از خارج از ايران از ديد عوامل خارج از ايران قضاوت ميشود، به عنوان تضاد در رفتار ايران و تضاد يا تفاوت در تعريفهائي است که از توافقهاي انجام شده بين ايران وجامعه اروپا صورت ميگيرد. توافقي که در ماه اکتبر سال گذشته بين سه کشور اروپائي و ايران صورت گرفت، از ديد ايران محدود به پيوستن ايران به لايحه الحاقي و داوطلبانه قطع کردن فعاليتهاي مربوط به غني کردن اورانيوم بود، در حاليکه فعاليت اتمي ايران به مراتب گستردهتر از اين دو بخش است. آنچه که در قبال اين دو تا گذشت، ايران از جامعه اروپا انتظار داشت، اين بود که ايران را در دست يافتن به تکنولوژي بالاتر هستهاي ياري بدهند و دوم اينکه در منابع انرژي ايران سرمايه گذاري کنند و روابط اقتصادي گستردهتري با ايران داشته باشند. عليرغم اينکه ايران معتقد است به تعهدات اوليه در سعدآباد پايبند بوده، نااميد است و دلسرد است از همکاريهائي که جامعه اروپا با ايران طي اين مدت انجام داده. يعني موافقتنامه همکاري اقتصادي با جامعه اروپا بعد از پنج سال هنوز به تصويب نرسيده و به توافق کميسيون اروپائي نرسيده و کميسيون اروپائي ماه گذشته اعلام کردکه تا تعيين تکليف فعاليتهاي اتمي ايران، از ادامه مذاکره با ايران خودداري خواهد کرد و اين باعث دلسردي بيشتر ايران شد. واگذاري پروژه هستهاي از طرف سه کشور اروپائي به ايران همچنان معلق ماند وبالا تر از آن در ماه گذشته، روسيه اعلام کرد که همکاري براي توسعه و پيشرفت برنامه راکتور بوشهر را هم معلق ميگذارد، چون قطعاتي که ميخواهند براي تکميل اين راکتور، نميتوانند از کشورهاي اروپائي يا بقيه جاهاي دنيا فراهم کنند، و آن راهم موکول کرد به تعيين تکليف فعاليتهاي اتمي ايران. حالا ايران، با گرايش بيشتر سياست داخلي به راست، و در اختيار قرارگرفتن پارلمان در دست جناح راست، سياستهاي سختتري را اتخاذ ميکند. جناح راست از ابتدا هم خيلي مايل به همکاري در اين حدود نبود. محافظهکاران خيلي مايل به اين نبودند که در مقابل هيچي، فعاليتهاي اتمي ايران را معلق بگذارند. حالا در موقع بهتري قرار دارند و تصور ميکنم و اين تصور وجود دارد که با اعمال فشار بيشتر ميتوانند حداقل جامعه اروپا را به قبول تعهدهائي که در سعدآباد پذيرفتهاند، وادار کنند. ايران در حقيقت اعمال فشار ميکند. در يک روز ميگويد که من بازرسهاي سازمان انرژي اتمي را ميپذيرم ولي به آنها اجازه عکسبرداري و استفاده از وسايل الکترونيک را نميدهد. به آنها ميگويد شما بيائيد ولي به سايتهائي بايد قدم بگذاريد که قبلا به عنوان سايتهاي فعاليت اتمي ايران شناخته شده اند. و همزمان در همان روز شنبه کارخانه تبديل اورانيوم را در اصفهان افتتاح ميکنند که اين کارخانه اگرچه توليد هگزاکلورايد خواهد کرد که مصرف غني کردن اورانيوم دارد وماده اوليه براي غني کردن اورانيوم است، ولي همزمان در اين کارخانه اکسيد اورانيوم هم توليد خواهد شد و فلز اورانيوم هم توليد خواهد شد و آنها ميتوانند همچنان ادعا کنند که فعاليتهاي ما مربوط به بخش غيرنظامي است. بنابراين، با آماده کردن اين وضعيت، ايران در حقيقت، عليرغم آنکه قصد ايجاد بناي ساختماني را ندارد، اما انگار آجر هاي آن را خريده است به عنوان عامل تهديد، کنار دست خود نگاه ميدارد که اگر رابطه، يعني ادامه اين همکاري به نتيجه نرسيد، بتواند با اعمال فشار به نتايجي که ميخواهد دست پيدا کند. حالامن، گفته خود را خلاصه ميکنم. آنچه به عنوان تناقض ديده ميشود اعمال فشار بيشتر به آن چيزهائي است که ايران از پيش اعتقاد داشته و تفاوت تعريف توافقهائي است که بين ايران و جامعه اروپا صورت گرفته است. ايران حالا سياستهاي خود را سختتر کرده است که آمريکا را به صورت جانبي و اروپا را به صورت مستقيم وادار کند به همکاري و توسعه همکاري بيشتر با دولت.
پرويز مجتهد زاده: بنده ميتوانم يک توضيح در اينجا بدهم.
ج.ز.: بفرمائيد.
پرويز مجتهد زاده: من فکر نميکنم که اين مطالبي که آقاي دکتر تقيزاده گفتند، مستقيما ربطي به وضعيت انتخابات و تغيير شکل مجلس و روي کارآمدن راستگرايان و اينها داشته باشد براي اينکه ما نبايد فراموش کنيم که دولت خاتمي بعد از دو يا سه سال بعد از آنکه روي کار آمد، شديدا مورد انتقاد اصلاح طلبان در مجلس و در خارج از مجلس بود و ما ديديم دوام دولت در مجلس از طرف گروه اقليت تضمين شده بود، و اين گروه اقليت بود که از دولت حمايت ميکرد و اين همان گروه اقليتي است که الان اکثريت شد و اين گروه اکثريت، اصلاح طلبان بودند، که در مجلس و در خارج از مجلس منتقد دولت آقاي خاتمي بودند. مسئله اروپا هم به گمان من کاملا روشن است. اتحاديه اروپا از ابتدا يک سياست ديالوگ را با ايران آغاز کرد که همانطور که توضيح داده شد، اين ديالوگ ميتواند سازنده باشد از طريق توسعه همکاريهاي اقتصادي، ومي تواند انتقادي باشد وقتي اتحاديه اروپا فکر کند ايران همکاري لازم را ندارد يا از نظر حقوق بشر و ديگر مسائل سياسي راه هائي را ميرود که همکاري ديده نميشود. در اين رابطه است که ما ميتوانيم وضعيت اتحاديه اروپا را در غالب همان چارچوب ديالوگ انتقادي ببينيم در حاليکه نارضايتيهائي از سياست ايران دارند ولي اين به آن معني نيست که اتحاديه اروپا با ايالات متحده آمريکا عليه وضعيت جمهوري اسلامي با هم يکدل و يکزبان شده باشند. البته انتقاد ميکند اروپا از وضعيت ايران ولي اين به هيچ وجه شباهتي ندارد با موضع گيري ايالات متحده آمريکا که يکسره آشتي ناپذير و يکسره منفي است.
ج.ز.: آقاي باوند، به نظرشما، فشارهاي بينالمللي تا چه حد تاثير داشته در اين تغيير مواضع ايران و اختلافاتي که در درون هيات حاکمه است، و اينطور که آقاي تقي زاده ميگويند، تمايل به راست بيشتر شده در درون مجلس، هرکدام با چه نسبتي تاثير گذار هستند در اين جريان؟
دکتر داود هرميداس باوند: ببينيد، يک نکته است. من اين را از نظر حقوق بينالملل بگويم. دولت يک پديده ارگانيک است و من قائل به تفکيک نيستم. وقتي وزير امورخارجه موضعي را اعلام ميکند يا وزارت امورخارجه، اين سخنگوي دولت است يعني از نظر حقوق بينالملل به عنوان دولت جمهوري اسلامي تلقي ميشود ودر موارد مختلف در گذشته، که مبناي قضاوت قرار گرفته اظهارنظر مسئولين، به خصوص وزيرامور خارجه. بنابراين، من فکر ميکنم اظهارنظري که وزارت امورخارجه ميدهد اظهارنظر دولت جمهوري اسلامي است و اينکه قائل به تفکيک بشويم بين مقامات من زياد قائل به چنين جدائي و تفکيکي نيستم. ولي نکته دوم، همانطور که ابتدا اشاره کردم، در جو سياسي که نسبت به جمهوري اسلامي پديدار شده و به خصوص بعد از نتايج انتخابات داخلي که بازتاب ويژه خود را در سياست خارجي و به خصوص در مورد سياست اتحاديه اروپا در پي داشت، بنابراين يک نوع نزديکي نسبي بين اتحاديه اروپا و آمريکا پديدار شده (در مورد ايران). نمي خواهم بگويم وحدت است، ولي نزديکي بيشتري پديدار شده و بنابراين موضع به صورت انتقادي است و براساس اين جو برخورد ميکنند و بدون ترديد فشارهاي دول غربي اعم از اتحاديه اروپا يا آمريکا در دگرگونيهاي خط مشيهاي دولت جمهوري اسلامي نسبت به مسئله رابطه با آژانس و چگونگي تعهداتي را که پذيرا شده بر اثر امضاي پروتکل، من فکر ميکنم تا حدودي ناشي از فشارهاي خارجي است و ترديدها و به خصوص موضع انتقادي اروپا که نه تنها مسئله گفتگوي سازنده را منوط به مسئله پروتکل کرده، بلکه در رابطه با مسئله حقوق بشر و ادعاي نقض حقوق بشر هم به اين مسئله تا حدودي نزديک شده وشکي نيست که تحميلات و فشارهاي دول غربي از طريق آژانس مسئله ايران را در قبال جامعه بين المللي قرار ميدهد و اين را به عنوان تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي تلقي ميکنند و بنا دارند از طريق نهادهاي بينالمللي اين تهديدها و فشارها را وارد کنند. اين در مرحله اول آژانس بينالمللي انرژي اتمي است و احتمالا در مرحله نهائي، شوراي امنيت است. بنابراين بر آن هستند که از طريق نهادهاي بينالمللي عوامل تهديدخود را پيگير باشند که بدون ترديد بياثر نخواهد بود در اتخاذ خطمشيها و موضعگيريهاي جمهوري اسلامي.
ج.ز.: ايران در صورت ادامه اين سياست، به چه خطراتي روبرو هست.
پيروز مجتهدزاده: خطر نميبينم ولي جمهوري اسلامي در شرايط کنوني، احساس ميکند که در موقعيت ضعيفي قرارندارد. باتوجه به مشکلاتي که آمريکا در عراق با آن روبروهست و با در نظر گرفتن اينکه آمريکا سال انتخابات رياست جمهوري را در پيش رو دارد ودر سال انتخاب رئيس جمهوري، معمولا اتخاذ سياستهاي سخت در روابط خارجي با مشکلات زياد روبرو است و روساي جمهوري و کساني که داوطلب انتخابات هستند، سعي ميکنند که توجه بيشتر به مسائل داخلي داشته باشند. ايران فکر ميکند که حالا در موقعيتي قرار دارد که بتواند بخشي از خواستههاي خود را بدست بياورد. يکي از دلايل سختتر شدن مواضع ايران در روابط خارجي و به خصوص موضوع بحثي که حالا ما باهم داريم، يعني در مورد ادامه يا عدم ادامه فعاليتهاي اتمي، ناشي از جمعبنديهاي ايران از موقعيت داخلي ايران و موقعيت قدرتهائي که در همسايگي ايران هستند، وجود دارد. در کوتاه مدت ممکن است ايران دست بالائي داشته باشد و بتواند اروپا را وادار به همکاري بيشتر يا نزديکتر با ايران کند. در ميان مدت فکر ميکنم اگر با هماهنگي بيشتر سياسي با مسائل برخورد کنند، امکان مبادلات بيشتر خواهد بود و در درازمدت هم بازنده نيستند. در کوتاه مدت، ناراضياند از رفتار جامعه اروپا و درازمدت ميخواهند به عنوان همکار و شريک با اروپا و آمريکا وارد مذاکره و مصالحه بشوند، در حاليکه تا به حال، آنچه که اينها برداشت ميکنند اين است که به ايران مسائل سياسي تحميل شده و به خصوص درمورد ادامه يا عدم ادامه فعاليتهاي هستهاي، حق ايران ضايع شده.
ج.ز.: درگزارشهائي که در يکي دو روز اخير منتشر شده، مقامات بلندپايه دولت آمريکا دوباره تاکيد کردند که جرج بوش، رئيس جمهوري آمريکا، قصد حمله به ايران را ندارد. اما جناحي در حکومت آمريکا اين مسئله را مطرح ميکند که اگر ايران از برنامههاي اتمي خودش دست نکشد و آقاي بوش هم در دوره دوم انتخابات در ماه نوامبر دوباره به رياست جمهوري انتخاب بشوند، اين احتمال هست که آمريکا مناطقي در ايران را که مورد سوءظن هستند براي توليد قطعات و لوازم توليد بمب اتمي، هدف قرار دهد. آقاي مجتهدزاده، به نظرشما، اين تهديدها تا چه اندازه جدي است؟
پيروزمجتهدزاده: بنده به هيچ وجه فکر نميکنم که درست باشد ما آينده را براي يک چنين مدتي طولاني پيشبيني کنيم. از حالا تا انتخابات رياست جمهوري آمريکا هزار مطلب و هزار اتفاق ممکن است بيافتد. آنچه مسلم است اين است که در اين بحثي که ما تا حالا پيگيري کردهايم، بزرگترين و مهمترين عامل را ناديده ميگيريم و آن عامل محور آمريکا و اسرائيل است در اين رابطه، در رابطه با حرکت ايران به طرف تکنولوژي هستهاي. همچنين، در اين رابطه من فکر ميکنم که رفتار خود آژانس هم بايد مورد بحث قرار گيرد و دبيرکل آژانس که امکان جدل و بحث کردن و ساخت و ساز سياسي در روي مسئله تکنولوژي هستهاي ايران را به قدرتهاي ديگر، به اروپا و آمريکا ميدهد و اين وضع هم بايد بازنگري بشود.
ج.ز.: خيلي ممنون آقاي باوند، آقاي مجتهدزاده و آقاي تقي زاده.
در هفته گذشته بار ديگر مسئله برنامه هاي هسته اي ايران و سياست هاي متناقض حكومت جمهوري اسلامي در صدر توجه بين المللي قرار گرفت. در ميز گرد امشب راديو فردا، دكتر داود هرميداس باوند، استاد روابط بين الملل در تهران، دكتر پيروز مجتهد زاده، استاد مطالعات استراتژيك در دانشگاه هاي لندن و تهران و دكتر رضا تقي زاده، استاد علوم سياسي در دانشگاه هاي اسكاتلند به بررسي تحولات روابط جمهوري اسلامي با اروپا و آمريكا و سياست هاي حكومت ايران در ارتباط با برنامه هاي هسته اي مي پردازند.