(rm) صدا |
سياوش اردلان (راديوفردا): ژان لوک نانسي فيلسوف پست مدرن و استاد دانشگاه استراسبورگ فرانسه در کتابي آثار عباس کيارستمي کارگردان مشهور ايراني را بررسي کرده است.
احمد رافت (راديوفردا، رم): ژان لوک نانسي که اين روزها براي دريافت جايزه ادبي اتحاديه منتقدين سينماي ايتاليا در رم به سر مي‌برد در گفتگو با راديو فردا مي‌گويد: فلسفه و فيلسوفان در رابطه با مسايل مشخصي کار نمي‌کنند و به بررسي کليه مسايلي که در حامعه مطرحند مي‌پردازند. فلسفه هميشه به بررسي هنر پرداخته است و از آنجا که سينما نيز هنر به حساب مي‌آيد، نمي‌توانست توجه من رابه خود جلب نکند. اگر فلسفه در گذشته به بررسي شعر و موسيقي و يا نقاشي مشغول بود، واجب است که در مورد هنرهاي هزاره سوم چون سيما و سينما نيز نظر خود را ابراز دارد. ژآن لوک نانسي در ادامه مي‌گويد البته سينما تنها هنر نيست و امروز به يکي از ابزار رابطه در جهان تبديل شده است و از اين نظر نيز جوتنب گوناکون آن براي يک فيلسوف بسيار جالب و در عين حال واجب است. سينما و ويدئو در هزاره سوم به يکي از مهمترين ابزار بيان واقعيتهاي اجتماعي و خواستهاي جامعه تبديل شده اند و کساني که به بررسي روابط اجتماعي اشتغال دارند، نمي‌توانند اين پديده را ناديده بگيرند.
ژان لوک نانسي مي‌گويد من کيارستمي و سينمايش را براي بررسي انتخاب نکردم، بلکه او مرا برگزيد. هنگامي که براي اولين بار«زندگي و ديگر هيچ» کيارستمي را ديدم، آنچنان تحت تاثير قرار گرفتم که خود را موظف دانستم در رابطه با اين کارگردان، قدرت و شيوه نوگراي کارش، به کاوش بپردازم . فيلسوف فرانسوي مي‌گويد فيلمهاي کيارستم? فصل جديدي را در تاريخ سينما گشودند و بنابراين لازم بود فلسفه نيز نظرش را در اين مورد بيان کند. البته او تنها کارگرداني نيست که در اين سالها اين شيوه را به کار گرفته، ولي يکي از مهمترين چهره‌هاي اين پديده است. ژان‌لوک نانسي معتقد است زمان اين نگرش جديد به سينما و مکان آن يعني ايران به هيچوجه اتفاقي نيست. ايران به گفته او، کشوري است که غرب و شرق را به هم متصل ساخته و به مثابه پلي با عظمت و تاريخي ميان شرق و غرب عمل مي‌کند. انتخاب ايران به عنوان محل تولد اين نگرش عميق و جديد به سينما اتفاقي نيست و ريشه هاي آن را بايد در قدمت تاريخي و ثروت فرهنگي اين کشور جستجو کرد. سينماي کيارستم?، به گفته ژآن لوک نانسي، زماني متولد شد که سينماي جهاني نشان از خستگي و کهنگي داشت و بسياري مرگ آن را پيش بيني مي‌کردند. سينماي کيارستمي از تماشاگر مي‌خواهد از فکر خود براي ديدن فيلم ياري بگيرد و حتي پس از خروج از سالن نيز مدته به آن بينديشد. ژان لوک نانسي Jean-Luc Nancy فيلسوف پست مدرن و استاد دانشگاه استراسبورگ فرانسه در کتابي آثار عباس کيارستمي کارگردان مشهور ايراني را بررسي کرد. وي در مصاحبه با راديوفردا مي‌گويد: فلسفه و فيلسوفان در رابطه با مسايل مشخصي کار نمي‌کنند و به بررسي کليه مسايلي که در حامعه مطرحند مي‌پردازند. ژان لوک نانسي مي‌گويد من کيارستمي و سينمايش را براي بررسي انتخاب نکردم، بلکه او مرا برگزيد. هنگامي که براي اولين بار«زندگي و ديگر هيچ» کيارستمي را ديدم، آنچنان تحت تاثير قرار گرفتم که خود را موظف دانستم در رابطه با اين کارگردان، قدرت و شيوه نوگراي کارش، به کاوش بپردازم.
