(rm) صدا |
زويا زاکاريان (راديوفردا، لس آنجلس): در نخستين سالهاي بعد از انقلاب باور اين ديدگاه که ايرانيان مهاجر در کشورهاي بيگانه ميتوانند صاحب ادبيات شکوفا باشند، مشکل به نظر ميرسيد. اما با گذشت بيش از 24 سال با انعکاس يافتن ادبيات مهاجرت در نشريات درون مرزي از جمله نشريه معتبر کارنامه اين ناباوري در ذهن منتقدان جاي خود را به باور و تاييد هنرمندان مهاجر ميدهد. با مجيد روشنگر نويسنده، مترجم، منتقد و سردبير دو فصلنامه بررسي کتاب و کاکتوس در اين مورد صحبت ميکنيم.
ز.ز: آقاي روشنگر ممکن است توضيح دهيد ادبيات مهاجرت چيست؟
مجيد روشنگر(لس آنجلس): ادبيات مهاجرت به عنوان يک ژانر ادبي فرق دارد با ادبيات تبعيد. ادبيات تبعيد ادبيات اعتراض است. ادبيات مهاجرت لزوما ادبيات تبعيد نيست ولي ممکن است ادبيات تبعيد را هم در دل خودش داشته باشد. يعني ادبياتي است که لزوما سياسي نيست و لزوما پيام آشکار ندارد و لايه هاي چند فرهنگي را در اين نوع ادبيات ميبينيد.
ز.ز.: لطفا در مورد اين نوع ادبيات مثالي بزنيد.
مجيد روشنگر: از ادبيات مهاجرت چند مثال برايتان ميزنم. مثلا رمان شالي به درازاي جاده ابريشم. يا همنوايي ارکستر شبانه چوبها. که اولي نوشته مهستي شاهرخي است که مقيم فرانسه است و دومي نوشته رضا قاسمي که اين رمان همنوايي شبانه ارکستر چوبها را فکر ميکنم شش سال پيش در بررسي کتاب نقد کرديم و گفتيم که اين يک رمان خوب است و سال پيش در تهران جايزه بنياد گلشيري را گرفت.
ز.ز.: يعني ادبيات مهاجرت براي خودش جاي احترام برانگيز در کل ادبيات ايران باز کرده است.
مجيد روشنگر: دقيقا.
ز.ز.: نشانه هاي ادبيات مهاجرت چيست؟
مجيد روشنگر: فضا. هر داستاني از چند عنصر ساخته ميشود. زبان، تيپ، فضا و تمام آن ساختاري که اين عوامل به خودش ميگيرد با تجربه هايي که نويسنده در سرزمين دوم دارد. ميخواهم بگويم که ادبيات مهاجرت نوعي از رمان و داستان کوتاه است که اگر نويسنده در ايران نشسته بود، چنين اثري به وجود نميآمد.
ز.ز.: ممکن است مثالي بزنيد.
مجيد روشنگر: يک داستان کوتاه است به اسم گاراژ سيل Garage Sale که ميرآفتابي نويسنده آن است. اين داستان يک خانوادهاي است که يک خانهاي دارد و خرت و پرتش را به علت کمبود درآمد در گاراژش ميفروشد. اين آدم اگر در ايران بود چنين مضموني را نميتوانست داستان کند.
ز.ز.: برخورد منتقدان درون مرز با ادبيات مهاجرت چگونه بوده است؟
مجيد روشنگر: خوشبختانه در اوايل کار يعني ده سال پيش به کليه دوستان نويسنده ما حتي کساني که مجلات ادبي در ايران منتشر ميکردند، باورشان نميشد که ادبياتي به عنوان ادبيات مهاجرت محلي از اعراب دارد و انکار ميشد ولي اخيرا کار به جايي رسيده که چند نشريه ادبي در ايران مثل کارنامه مثل نافه عصر پنجشنبه ها که صرفا به ادبيات ميپردازند يک بخشي را چاپ ميکنند به اسم ادبيات مهاجرت و اين توجه ميموني است و من خوشحالم از اين بابت. مجيد روشنگر، سردبير فصل نامه هاي «بررسي کتاب» و «کاکتوس،» مقيم لس آنجلس، در مصاحبه با راديوفردا ميان ادبيات تبعيد، كه اعتراض آميز است، و ادبيات مهاجرت، كه از جمله چندفرهنگي است، تفاوت قائل مي شود و مي افزايد ادبيات مهاجرت براي خود در ادبيات معاصر جائي باز كرده و نشان آن، اعطاي يك جايزه بنيادگلشيري به رمان همنوائي شبانه اركستر چوبها اثر رضاقاسمي است.