(rm) صدا |
مريم احمدي (راديوفردا): يک کارشناس تاريخ اناتومي که کتابي در باره دوقلوهاي به هم چسبيده در دست تاليف دارد، در مقاله اي در روزنامه وال استريت جورنال، مي نويسد تمايل لاله ولادن به جدائي، ناشي از برداشتي بود که اجتماع از محدوديت فيزيکي آنها داشت.
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورك): مطبوعات جهان خبر مرگ دوقلوهاي به هم چسبيده ايراني را به عنوان يک تراژدي علمي منعکس کردند، تلاش نافرجام متخصصان کارآزموده طب جديد، اما يک کارشناس تاريخ آناتومي دانشگاه ميشيگان، خانم آليس درگر Alice Dreger که کتابي در باره تاريخچه دوقلوهاي به هم چسبيده براي انتشاراتي دانشگاه هارواد در دست تهيه دارد، در مقالهاي در روزنامه وال استريت جورنال به جنبه هاي اجتماعي و سياسي عمل جراحي براي جداسازي دوقلوها پرداخته است و مي نويسد براي بعضي عمل جراحي از نوعي که به روي لاله ولادن بيژني انجام شد، نماد عدالت زميني است، يعني دو بچه بيگناه که قرباني طبيعت شده اند، با مداخله دانش و توانائي فني انسان فرديت، کمال و حيثيت انساني خود را بازمييابند. از نظربعضي ديگر، عمل جراحي جداسازي دوقلوها لزوما عرصه سياست ملي مي شود، به خصوص به اين جهت که اينگونه عمل ها معمولا بينالمللي است و توجه رسانه ها را جلب مي کند. آمريکائيها هميشه از اعزام پزشکان متخصص براي اينگونه عمل ها به چهارگوشه جهان مغرور مي شوند و براي ايرانيها، اصرار و تمايل و آرزوي 29 ساله لاله و لادن براي جداشدن از يکديگر، به نوعي نشانه پيشرفته بودن ايران امروز است. خانم درگر يادآور ميشود که پزشکان انگليسي براي جداکردن دوقلوهاي به هم پيوسته مالتي، به دادگاه رفتند تا عليه والدين مذهبي آنها که با اين عمل مخالف بودند، حکم بگيرند.
خانم درگر با استناد به مطالعه تاريخي که بر دوقلوهاي به هم چسبيده انجام داده، مينويسد خنده دار اينجاست که برخلاف لاله ولادن که همواره آرزو داشتند از يکديگر جدا شوند، اغلب دوقلوهاي به هم پيوسته و ديگر کساني که با نقص عضو يا اندام غيرطبيعي به دنيا ميآيند، وضع مادرزاد خود را ميپذيرند و لزوما آن را مانعي براي آزادي يا ابراز هويت شخصي خود نمييابند و حتي در بعضي موارد، مثل کوتولههاي سيرک يا دوقلوهاي به هم پيوسته سيامي، انگ و چنگ بانکر، ميتوانند از اين حالت غيرطبيعي، براي رفع محدوديت، براي بدست آوردن آزادي ها و امکاناتي استفاده کنند که درغيراين صورت از آن بي بهره بودند. خانم درگر مينويسد براي ما شايد درک اين امر وقتي آسان ميشود که ببينيم بيشتر مردم درکي از هويت خود دارند همسان با بدني که با آن بدنيا آمده اند. مثلا زنها، که در اغلب اجتماعات به خاطرزن بودن در محدوديت قرار مي گيرند، يا اقليت هاي نژادي که با رنگ پوستي متفاوت به دنيا آمده اند، تصور داشتن جنسيت يا رنگ پوستي متفاوت را به خود راه نميدهند.
خانم درگر، مولف کتابي تاريخي در باره دوقلوهاي به هم پيوسته، در مقاله خود در روزنامه وال استريت جورنال ميپرسد تمايل لاله و لادن به جداشدن از يکديگر، تا چه اندازه از خود آنها نشات مي گرفت و تا چه اندازه در برداشت ديگران از وضع آنها ريشه داشت؟
وي مي نويسد اگر تاريخ را راهنما بگيريم، مي توان تصور کرد که به آنها گفته شده بود تا وقتي از هم جدا نشوند نمي توانند ازدواج کنند يا بچه دار شوند يا به صورت انسان هاي کامل زندگي کنند. آنها هم مثل سياهان و ساير اقليتها در جوامع مختلف، از جامعه اطراف خود اين پيام را گرفتند که آناتومي آنها هويت سياسي و اجتماعيشان را محدود مي کند.
خانم درگر مي نويسد آنچه لاله ولادن در نوع افراطي آن تجربه کردند، نمونه تلاش انسان براي کسب فرديت بود، و نبايد فراموش کنيم که تلاش آنها در جهان ديگران، رخ داد، جهاني کساني که ما به صورت تمثيلي به آنها متصل هستيم و جهاني که امکان دارد ما را از طرقي غير از عمل جراحي آزاد کند يا محدود سازد.
خانم آليس درگر Alice Dreger کارشناس تاريخ آناتومي دانشگاه ايالتي ميشيگان، که کتابي در باره تاريخچه دوقلوهاي به هم چسبيده براي انتشاراتي دانشگاه هارواد در دست تهيه دارد، در مقالهاي در روزنامه وال استريت جورنال مي نويسد براي بعضي عمل جراحي از نوعي که به روي لاله ولادن بيژني انجام شد، نماد عدالت زميني است، يعني دو بچه بيگناه که قرباني طبيعت شده اند، با مداخله دانش و توانائي فني انسان فرديت، کمال و حيثيت انساني خود را بازمييابند. وي مي افزايد: اغلب دوقلوهاي به هم پيوسته و ديگر کساني که با نقص عضو يا اندام غيرطبيعي به دنيا ميآيند، وضع مادرزاد خود را ميپذيرند و لزوما آن را مانعي براي آزادي يا ابراز هويت شخصي خود نمييابند. خانم درگر مي نويسد آنچه لاله ولادن در نوع افراطي آن تجربه کردند، نمونه تلاش انسان براي کسب فرديت بود، و نبايد فراموش کنيم که تلاش آنها در جهان ديگران رخ داد، جهاني اطرافيان، كساني که ما به صورت تمثيلي به آنها متصل هستيم، جهاني که امکان آن را دارد كه ما را از طرقي غير از عمل جراحي آزاد کند يا محدود سازد.