لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۳۷

سياست آمريكا در ايران، از ديدگاه دو استاد دانشگاه تهران: لزوم حمايت از توسعه جامعه مدني


(rm) صدا |
اميرمصدق کاتوزيان (راديو فردا): هادي سمتي و ناصر هاديان، استادان دانشگاه تهران، در يک مقاله تحليلي به بررسي جنبش دانشجويي ايران پرداخته و بر اين باورند که سياست آمريکا در قبال ايران بايد بر اساس توسعه جامعه مدني در ايران باشد. همکارم ابراهيم بي پروا، چکيده اي از اين نوشته را گزارش مي دهد: ابراهيم بي پروا (راديو فردا): سياست آمريکا در قبال ايران بايد بر خط ظريفي حرکت کند. دولت بوش در خطر تسليم شدن به خيالات واهي که رهبران محافظه کار ايران را مي توان با اعتراضات عمومي سرنگون کرد قرار گرفته است، به عوض واشنگتن بايد به کمک دادن و تشويق روند دموکراتيزه شدن جامعه ايران بپردازد. اعتراضات دانشجويي که در ماه ژوئن ايران را تکان داد، اين پيام را مي داد که احتمال اين که همان نيروهايي که به تاسيس جمهوري اسلامي کمک کرده اند، حداقل در تئوري آن را سرنگون کنند. دولت بوش سعي کرد از طريق تظاهرات دانشجويي اعتراضات گسترده تر عمومي را ترغيب کند، به اميد اين که مي توانند رهبري محافظه کار ايران را سرنگون کنند. ولي به نظر مي رسد که تمايل آمريکا براي دامن زدن به اعتراضات عليه محافظه کاران در ايران، در هفته هاي اخير فروکش کرده است. تظاهرات خردادماه مي تواند به عنوان ادامه تظاهرات دانشجويان در سال 1999، يعني لحظه اي اساسي در سياست ايران که آن کشور را به لرزه آورد، محسوب شود. آن چه که به عنوان اعتراضات دانشجويي عليه خصوصي کردن آموزش عالي شروع شد، شديدا به يک حرکت سياسي براي دموکراسي و آزادي تبديل گرديد. دولت بوش نياز دارد که بداند جنبش دانشجويي نهايتا محدوديت هايش را دارد. خلاصه آن که اعتراضات دانشجويي به آن اندازه گسترده نبود که در گزارش هاي خبري امده است، دانشجويان از سازماندهي محدودي برخوردار بودند، ساختار منسجم رهبري وجود نداشت، و به روشني دانشجويان هدفهايشان را مشخص و بيان نکرده بودند. به طور کلي دانشجويان ايراني تمايل داشتند که به تصميمات يا اقدامات دولت واکنش نشان دهند. آن ها معمولا کنش گرايانه در شکل بخشيدن به دستور جلسه سياست عمومي کشور با يک سازمان رسمي، يا يک نقشه مشروع و مفصل برخورد نمي کنند. در مرحله نهايي، مقامات محافظه کار دست به اقدام زدند تا مظمئن شوند که جنبش دانشجويي به تهديدي مبدل نشود. بيش از دو هزار دانشجو، از جمله رهبران تظاهرات، در طول اعتراضات و پس از آن به زندان افتادند که بسياري از آنان هنوز در زندان به سر مي برند. واقعيت اين که تظاهرات دانشجويي به تظاهرات گسترده تري تبديل نشد، نکته مهمي است. فقدان مشارکت گسترده تر و قابل رويت فقط يکي از نشانه هاي متعدد فقدان اعتماد عمومي به چيزي است که زماني جنبش اصلاحات عمومي خوانده مي شد. ايرانيان ايمان اندکي به رهبري جنبش که در تکميل و اجراي وعده هاي شجاعانه اش در ارتباط با حکومت قانون، دموکراسي و آزادي مطبوعات با شکست مواجه شده است، نشان مي دهند. انتخابات محلي شوراها در اسفند گذشته گواه اين مدعي است. جنبش اصلاحات رهبري شده از سوي آقاي خاتمي، اکنون يا بايد در مصاف با نيروهاي محافظه کار فعالتر شود و از خود تحرک بيشتري نشان دهد، يا در صحنه شطرنج سياسي ايران به مهره اي بي معني تبديل شود. تعداد عظيمي از ايرانيان به علت سرخوردگي و در عين حال از روي هوشياري و احتياط، درباره راه هاي راديکال براي اشاعه تغييرات سياسي، از مشارکت سياسي سر باز مي زدند. ضربات روحي و و رواني و حتي جسمي اوليه و هزينه هاي مستمر انقلاب اسلامي سال 1357، بيشتر ايرانيان را براي مشارکت سياسي در اعتراضاتي که ممکن است منجر به انقلاب دوم يا ضد انقلاب شود، مردد کرده است. به جاي تشويق اعتراضات دانشجويي، آن چه بسيار مهمتر براي روند دموکراتيزه شدن بالقوه ايران است، کمک به توسعه جامعه مدني است. در ايران امروز جاي اين گونه نهادها خالي است، اين وضعي است که براي آينده سياسي ايران مهم و حياتي است. در سطح وسيعي محافظه کاران ايران ترتيبي داده اند که با تضعيف و نابودي هر نوع نهادي که مجاري ارتباطي را بين جامعه و دولت باز مي گردانند، قدرت خود را حفظ کنند. هادي سمتي و ناصر هاديان، استادان دانشگاه تهران، در يک مقاله تحليلي تحت عنوان US POLICY TOWARD IRAN SHOULD PROMOTE CIVIL SOCIETY در سايت اينترني Eurasia Net به بررسي جنبش دانشجويي ايران پرداخته و بر اين باورند که سياست آمريکا در قبال ايران بايد بر اساس توسعه جامعه مدني در ايران باشد. دولت بوش در خطر تسليم شدن به خيالات واهي که رهبران محافظه کار ايران را مي توان با اعتراضات عمومي سرنگون کرد، قرار گرفته است، به عوض واشنگتن بايد به کمک دادن و تشويق روند دموکراتيزه شدن جامعه ايران بپردازد.
XS
SM
MD
LG