(rm) صدا |
علي سجادي(راديو فردا): سردبير «آفتاب يزد» در مقاله اي با عنوان انتخابات يا خواستگاري به موضوع انتخابات پرداخته و اين استدلال عوامانه را که محافظه کاران در دفاع از نظارت استصوابي به معناي رد صلاحيت نامزدهاي اصلاح طلب مطرح کرده اند که اگر کسي دختر خود را شوهر بدهد، آيا عقل را بر صحت مي گذارد يا به دنبال اطمينان از صلاحيت داماد آينده خواهد رفت، با استدلال و سئوال عوامانه ديگري پاسخ مي دهد و مي نويسد: اگر دو نفر به خواستگاري يک دختبر بروند تحقيق از بستگان يکي از خواستگاران نسبت به صلاحيت خود او يا براي بررسي صلاحيت رقيب او، تا چه حد منطقي است و نتيجه حاصل از اين تحقيق تا چه ميزان در خوشبختي دختر در آينده تاثير خواهد گذاشت و پاسخ مي دهد که همان گونه که هيچ فرد عاقلي دختر خود را به خواستگاراني که مشهور به فساد و فسق باشند نخواهد داد، مردم نيز از گزينش افراد معلوم الحال و فاسد الاخلاق براي نمايندگي مجلس خودداري خواهند کرد و نيز همچنان که در حضور تعدادي خواستگار فاقد پيشينه سوء معمولا يا علاقه دختر حرف آخر را خواهد زد يا تحقيق از افراد بي طرف، در موضوع انتخاب نمايندگان نيز مردم ترجيح مي دهند به جاي اتکا به اطلاعاتي که ممکن است تحت تاثير ديدگاههاي سياسي يا علاقمنديهاي شخصي دست اندر کاران اجرايي و نظارتي انتخابات باشند، خود به تحقيق بپردازند تا از رجحان يک کانديدا به کانديدايي ديگر اطمينان حاصل نمايند.
البته کساني که از گزينشهاي گذشته مردم راضي نيستند، به جاي ارائه راه حلهاي غيرقابل قبول بايد فکري براي اختلاف عميق ديدگاه خود با مردم بنمايند تا در آينده نيز هر چه را که مردم آرد مي بينند از چشم آنان نيز آرد ديده شود و هر چه از چشم مردم فضله موش ديده مي شود به چشم آقايان نيز فضله موش بياييد يا آن که تشخيص دهندگان فضله و آرد را به حال خود رها کنند تا روزگار آنان را تهديد کند. و البته اين عبارت آخري کنايه ايست به آنچه آيت الله مشکيني در نماز جمعه هفته قبل گفته بود و اصلاح طلبان مجلس را فضله هاي موشي دانست که با آرد مخلوط شده اند.
«حسين پور دستگير شد» اين خبر اول بخش اجتماعي روزنامه «شرق» است. در اين گزارش آمده است: هفته پيش زني در تماس با پليس 110 اعلام کرد که چند جوان در حالي که چاقو، قمه و چوب در دست داشتند به در خانه او آمده اند و با تهديد از او خواسته اند که دخترش را به آنها بدهد. بلافاصله پس از تماس اين زن اکيپي از ماموران به محل مورد نظر رفتند. مهاجمان که حدود ده نفر بودند پس از مشاهده خودروي گشت نيروي انتظامي از محل فرار کردند. مادر دختر جوان روز پس از هجوم مهاجمان ناشناس به کلانتري رفته و با شکايت از خواستگار دخترش به ماموران گفت: چندي پيش جواني به نام حسين به خواستگاري دخترم آمد. ما پس از تحقيقات محلي متوجه شديم که خواستگار دخترم داراي سوابق متعدد شرارت است و حتي يک بار هم به زندان افتاده است به همين دليل به او جواب رد داديم.
گزارش ادامه مي دهد که کارآگاهان پس از تحقيقات موفق شدند که همدستان حسين را دستگير کنند اما خواستگار جوان همچنان فراري بود تا اين که روز گذشته ماموران متوجه حضور متهم فراري در مقابل در کلانتري شدند. يکي از کارکنان وظيفه کلانتري براي دستگيري او به سمتش حمله ور شد اما حسين پور با چاقو مامور کلانتري را زخمي کرد و موفق به فرار شد. بلافاصله گروهي از ماموران به تعقيب متهم پرداختند و با شليک دو تير هوايي از او خواستند تا خود را تسليم ماموران کند. اما اوهمچنان به فرار ادامه داد. ماموران سپس اقدام به شليک تير به متهم کردند که از ناحيه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از فرار باز ماند. سرهنگ خان محمدي به خبرنگار شرق گفته است که متهم پس از زخمي شدن بلافاصله به بيمارستان منتقل شد که وضعيت عمومي او در حال حاضر رضايت بخش است. رئيس کلانتري 110 شهدا افزوده است که خانواده متهم با حضور در دادسراي ناحيه 14 از ماموران کلانتري به خاطر تيراندازي به سوي پسرشان شکايت کرده اند سردبير آفتاب يزد در مقاله اي با عنوان «انتخابات يا خواستگاري» مي نويسد: اگر دو نفر به خواستگاري يک دختر بروند تحقيق از بستگان يکي از خواستگاران نسبت به صلاحيت خود او يا براي بررسي صلاحيت رقيب او، تا چه حد منطقي است؟ اين روزنامه با اشاره به گفته آيت الله مشکيني در مورد اين که اصلاح طلبان را به فضله موش در ميان آرد تشبيه کرده است، خطاب به محافظه کاران مي نويسد: به جاي ارائه راه حلهاي غيرقابل قبول بايد فکري براي اختلاف عميق ديدگاه خود با مردم بنمايند تا در آينده نيز هر چه را که مردم آرد مي بينند از چشم آنان نيز آرد ديده شود و هر چه از چشم مردم فضله موش ديده مي شود به چشم آقايان نيز فضله موش بيايد يا آن که تشخيص دهندگان فضله و آرد را به حال خود رها کنند تا روزگار آنان را تهديد کند. روزنامه شرق در صفحه اجتماعي خود خبر از دستگيري خواستگار شروري مي دهد که با دار و دسته اش مسلح به چوب، قمه و چاقو به در خانه دختر مورد نظرش رفته و از خانواده دختر خواسته است تا دختر را به او بدهند.
