موضوعی که خود این روزها و پس از بازداشتهای گسترده معترضان به نتیجه انتخابات، در میان خبرهای مهم مربوط به ایران است.
«الان خیلی خسته ام» و «آره حالم خوبه» روایت دو زنی است که از تجاوز در زندانهای ایران در دهه شصت میگویند. فیلمهایی حدوداً ۱۵ دقیقهای که در هفتههای اخیر روی سایتهای اینترنتی منتشر شده است.
آقای علامهزاده در همین زمینه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داه است.
رضا علامهزاده: آن چه اتفاق افتاد از دو زاويه برای من شگفت انگيز بود؛ اولين شگفتی خود جنبش اعتراضی مردم بود به ويژه جوانها و زنان که به نظر میآمد مدتی همه چيز را تحمل میکردند و اعتراض نمیکردند، اکنون با چنين شور و هيجانی به خيابانها ريختند و اعتراض خود را به سيستمی که ۳۰ سال است به آنها اجحاف میکند، نشان دادند. محتوای اين حرکت آرام و بدون خشونت با آرمانهايی چون آزادی و آزادی بيان و حقوق بشر درجنبشهای ايران تا کنون بی سابقه بوده است.
دومين شگفتی بازتاب اين حرکت عظيم بود از طريق دوربينهای کوچک و استفاده از تکنولوژی ديجيتال که توسط خود مردم انجام شد و اين امر برای من که از پشت دوربين به دنيا نگاه میکنم شگفت انگيز بود.
البته در ايران وسعت استفاده از تکنولوژی ديجيتال چيز جديدی بود وگرنه خود اين دوربينها در نشان دادن اين گونه واقعيات سابقه ای طولانی تر دارد و اسم آن را هم انقلاب ديجيتال گذاشته بودند.
من هنرمند را انسانی متفاوت از انسانهای ديگر نمیدانم. وظيفه ای که هر انسان به عهده دارد هنرمند هم به عهده دارد، علاوه بر اين چون هنرمند به زبان هنر آشنا است و امکانات هنری در اختيار دارد، میتواند احساس و نظر خود را از اين طريق بيان کند.
ايرانيان خارج از کشور اعم از تبعيدی و مهاجر اين وظيفه را داشتند و به خوبی آن را انجام دادند و هنرمند هم بخشی از اين جامعه خارج از کشور است.
من اين دو مصاحبه را چهار سال پيش در يک روز در شهر استکهلم انجام دادم. موضوعات اين مصاحبهها بسيار گسترده تر از مسئله تجاوز بود و بيشتر در ارتباط با شکنجه و کشتار تابستان ۶۷ بود.
من چهار سال پيش در اين فکر بودم که فيلمی درباره کشتار تابستان ۶۷ بسازم، مدارک و مستندات زيادی هم گرد آوری کردم ولی چون ماجرا داخل زندانهای ايران اتفاق افتاده است، امکان تصويری برای بيان هنری اين مسئله دشوار است و تا کنون نتوانسته ام اين فيلم را بسازم.
اين مدارک را نگه داشته بودم تا ببينم چه زمانی میتوانم در مورد فيلم تابستان ۶۷ کاری انجام دهم تا اين که ماجرای تجاوزهای اخير منتشر شد که ديگر شايعه هم نيستند و خيلی از کسانی که به آنها تجاوز شده با من تماس دارند و من اطمينان دارم که در جريانات اخير، تجاوز در زندانها اتفاق افتاده است.
زمانی که اين خبر را شنيدمفکر کردم اکنون زمان مناسب فرا رسيده تا واقعيات را مردم ببينند، چون ممکن بود در گذشته کسی به اين مسئله توجه نکند.
باور کنيد من هم بارها چه قبل از فيلمبرداری و چه در طول فيلمبرداری و به خصوص اين چند روز طی مونتاژ فيلمها گريستم، ولی يادتان باشد من گزارشگر هستم و میخواستم اين افراد حرف بزنند.
با وجودی که آنها آمادگی داشتند در مورد تجاوز با من حرف بزنند با اين حال بسيار برايشان سخت بود و دائم از شکنجه حرف میزدند.
برای کسی که شکنجه میشود گفتن اين مسئله دشوار نيست، حتی ممکن است سعی کند آن را بزرگتر جلوه دهد، ولی تجاوز شده بيشتر از متجاوز سعی میکند اين واقعيت را پنهان کند.
به خاطر زمينه فرهنگی که حتی در خارج هم وجود دارد. به نظر میآيد که در فرهنگ، فرد متجاوز شده را گناهکار میدانند. حال شما فرهنگ جامعه ما را با آن پس زمينه اسلامی در نظر بگيريد که افراد جرأت نمیکنند اين واقعيت را مطرح کنند و تلاش میکنند آن را پنهان کنند چون حس میکنند اين بی حرمتی بسيار سنگين است.
«الان خیلی خسته ام» و «آره حالم خوبه» روایت دو زنی است که از تجاوز در زندانهای ایران در دهه شصت میگویند. فیلمهایی حدوداً ۱۵ دقیقهای که در هفتههای اخیر روی سایتهای اینترنتی منتشر شده است.
آقای علامهزاده در همین زمینه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داه است.
- رادیو فردا: آقای علامهزاده، ابتدا از مشاهدات خود از تحولات در ایران و ارزیابی خود به عنوان هنرمندی پشت دوربین بگویید.
رضا علامهزاده: آن چه اتفاق افتاد از دو زاويه برای من شگفت انگيز بود؛ اولين شگفتی خود جنبش اعتراضی مردم بود به ويژه جوانها و زنان که به نظر میآمد مدتی همه چيز را تحمل میکردند و اعتراض نمیکردند، اکنون با چنين شور و هيجانی به خيابانها ريختند و اعتراض خود را به سيستمی که ۳۰ سال است به آنها اجحاف میکند، نشان دادند. محتوای اين حرکت آرام و بدون خشونت با آرمانهايی چون آزادی و آزادی بيان و حقوق بشر درجنبشهای ايران تا کنون بی سابقه بوده است.
دومين شگفتی بازتاب اين حرکت عظيم بود از طريق دوربينهای کوچک و استفاده از تکنولوژی ديجيتال که توسط خود مردم انجام شد و اين امر برای من که از پشت دوربين به دنيا نگاه میکنم شگفت انگيز بود.
البته در ايران وسعت استفاده از تکنولوژی ديجيتال چيز جديدی بود وگرنه خود اين دوربينها در نشان دادن اين گونه واقعيات سابقه ای طولانی تر دارد و اسم آن را هم انقلاب ديجيتال گذاشته بودند.
- شما به عنوان يک فيلمساز و هنرمند، وظيفه هنرمندان به خصوص هنرمندان در تبعيد را در حال حاضر چطور میبينيد؟
من هنرمند را انسانی متفاوت از انسانهای ديگر نمیدانم. وظيفه ای که هر انسان به عهده دارد هنرمند هم به عهده دارد، علاوه بر اين چون هنرمند به زبان هنر آشنا است و امکانات هنری در اختيار دارد، میتواند احساس و نظر خود را از اين طريق بيان کند.
ايرانيان خارج از کشور اعم از تبعيدی و مهاجر اين وظيفه را داشتند و به خوبی آن را انجام دادند و هنرمند هم بخشی از اين جامعه خارج از کشور است.
- در دو هفته گذشته نام رضا علامهزاده در سطح دنيای مجازی به خاطر انتشار دو ويديوی ۱۵ دقيقهای بسيار مطرح شد و اين دو ويديو هم زمان بود با صحبتهای داخل ايران مبنی بر آزار و شکنجه جنسی زندانيان زن و مرد. اين ويديوها از کجا آمدند و آيا به همين دو ويديو ختم میشود و چرا شما به سراغ چنين موضوعی رفتيد؟
من اين دو مصاحبه را چهار سال پيش در يک روز در شهر استکهلم انجام دادم. موضوعات اين مصاحبهها بسيار گسترده تر از مسئله تجاوز بود و بيشتر در ارتباط با شکنجه و کشتار تابستان ۶۷ بود.
من چهار سال پيش در اين فکر بودم که فيلمی درباره کشتار تابستان ۶۷ بسازم، مدارک و مستندات زيادی هم گرد آوری کردم ولی چون ماجرا داخل زندانهای ايران اتفاق افتاده است، امکان تصويری برای بيان هنری اين مسئله دشوار است و تا کنون نتوانسته ام اين فيلم را بسازم.
اين مدارک را نگه داشته بودم تا ببينم چه زمانی میتوانم در مورد فيلم تابستان ۶۷ کاری انجام دهم تا اين که ماجرای تجاوزهای اخير منتشر شد که ديگر شايعه هم نيستند و خيلی از کسانی که به آنها تجاوز شده با من تماس دارند و من اطمينان دارم که در جريانات اخير، تجاوز در زندانها اتفاق افتاده است.
زمانی که اين خبر را شنيدمفکر کردم اکنون زمان مناسب فرا رسيده تا واقعيات را مردم ببينند، چون ممکن بود در گذشته کسی به اين مسئله توجه نکند.
- آقای علامهزاده! مصاحبه شونده دوم در تمام مدتی که با شما صحبت میکرد از يادآوری چيزهايی که به او گذشته بود، گريه میکرد.
باور کنيد من هم بارها چه قبل از فيلمبرداری و چه در طول فيلمبرداری و به خصوص اين چند روز طی مونتاژ فيلمها گريستم، ولی يادتان باشد من گزارشگر هستم و میخواستم اين افراد حرف بزنند.
با وجودی که آنها آمادگی داشتند در مورد تجاوز با من حرف بزنند با اين حال بسيار برايشان سخت بود و دائم از شکنجه حرف میزدند.
برای کسی که شکنجه میشود گفتن اين مسئله دشوار نيست، حتی ممکن است سعی کند آن را بزرگتر جلوه دهد، ولی تجاوز شده بيشتر از متجاوز سعی میکند اين واقعيت را پنهان کند.
- به نظر شما دليل اين کار چيست؟
به خاطر زمينه فرهنگی که حتی در خارج هم وجود دارد. به نظر میآيد که در فرهنگ، فرد متجاوز شده را گناهکار میدانند. حال شما فرهنگ جامعه ما را با آن پس زمينه اسلامی در نظر بگيريد که افراد جرأت نمیکنند اين واقعيت را مطرح کنند و تلاش میکنند آن را پنهان کنند چون حس میکنند اين بی حرمتی بسيار سنگين است.