لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۲۲

جلیل زلاند؛ جامه‌ای نو بر تن موسیقی افغانستان


جلیل زلاند (وسط) آهنگساز سرشناس افغان
جلیل زلاند (وسط) آهنگساز سرشناس افغان
جلیل زلاند آهنگساز نامدار افغان، که از سال ۱۳۸۲ خورشیدی از بیماری کلیوی و آلزایمر رنج می‌برد، روز جمعه بر اثر خون‌ریزی مغزی درگذشت. آقای زلاند در هنگام مرگ ۷۴ سال داشت.

او در طول سال‌های فعالیتش بسیاری از ترانه‌های فولکلور افغانی همچون «ملا ممد جان»، «کمر باریک» و «چشمان سیاه» را بازآفرینی کرد که آنها را خوانندگان مشهور ایرانی و افغان از جمله پوران، ظاهر هویدا و منصور اجرا کرده‌اند.

از جلیل زلاند آهنگ‌های بسیاری به یادگار مانده است که در این میان می‌توان به «مه لقا» با صدای داریوش، «راز دل» با صدای هایده و «من آمده‌ام» با صدای گوگوش اشاره کرد.

درباره نقش جلیل زلاند درشکل‌گیری موسیقی نوین افغانستان با فرزندش فرید زلاند، آهنگساز، به گفت‌وگو نشسته‌ایم

رادیو فردا: آقای زلاند، فعالیت‌های هنری پدر شما از کجا آغاز شد؟

فرید زلاند: پدربزرگ من بسیار آدم روشنی بود و چون خودش هم به سازی دسترسی داشته و رباب خود می‌زد. پدر من چون بچه آخرشان بوده و بسیار نازدانه بوده پیش پدربزرگ من، پدربزرگ من می‌گفته بگذارید دنبال شوق و ذوقش برود، گرچه می‌دانم که آینده‌ای نخواهد داشت.

پدر من در آستانه ۱۱ سالگی بود که شروع می‌کند به کار خوانندگی در رادیو افغانستان. به همراه یک سری از جوان‌ها مانند «گل‌آمد شیفته» و کسان دیگر. اینها را وزارت مطبوعات از وزارت آموزش و پرورش افغانستان می‌خواهد. در آنجا بود که پدرم شروع می‌کند موسیقی را به صورت حرفه‌ای [فرا بگیرد] واستادانش یکی آقای افندی بود که ترک بود و یک نفر دیگر استاد تراهنگ که پدرشان استاد غلامحسین استاد پدر من بودند و استاد برشنا.

چطور شد که پدرتان در آن روزگار تصمیم گرفت که لباس نویی تن موسیقی افغانی کند؟

پدر من معتقد بود که موسیقی محلی هر کشوری نمایندگی موسیقی آن کشور را می‌کند. برای اینکه موسیقی افغانستان بسیار تمایل به موسیقی هندی داشت. پدر من می‌گفت باید از مسائل محلی که سینه به سینه گشته دنبال موسیقی را ادامه دهیم. پدر من برای اولین بار در افغانستان ارکستر سی نفره تشکیل داد. کنسرت را برای اولین بار پدر من پیش برد. مردم نمی‌دانستند که کنسرت چیست. برای اولین بار یک خواننده زن روی صحنه رفت. شوهر عمه‌ای متعصب داشتم که پدر مرا به درخت می‌بندد و می‌زند که چرا دنبال این کار می‌رود.

اما پدر من دنبال این کار رفت و بسیار اجتماعی فکر می‌کرد. کار را از گل و بلبل کشیده بود بیرون به کارهای میهنی. سرودهای ملی که در افغانستان ساخته شد در وقتی که داود خان رئیس جمهور بود، اکثراً کار پدر من بود. بعد که کمونیست‌ها آمدند آنجا و کودتا کردند که این محشر کبرای افغانستان از آن موقع شروع شد که دیگر پدر من آمد پاکستان و از پاکستان آمد به غربت لس‌آنجلس.

تا آنجایی که من اطلاع دارم، گویا پدرتان حتی در دوران جوانی طرفدار یکی از خوانندگان هندی بودند و آن خواننده نقش مهمی داشت. چطور شد از آن علاقه‌ای که به موسیقی هندی داشتند به این نتیجه رسیدند که باید موسیقی افغانستان راه خودش را پیدا کند، به گردآوری موسیقی فولکلور افغانی دست زدند. فکر می‌کنید چه دلیلی وجود داشت که یک مقدار اصلاً کشیده شدند به موسیقی ایرانی و خودشان حتی برای خواننده‌های ایرانی فعالیت کردند.

بله آن خواننده هندی سایگل بود راجع به موسیقی هند هم بسیار علاقه‌مند بود و مطالعه داشت. اما راجع به عرق ملی و اینکه ما خودمان از خودمان چیزی داشته باشیم، آن چیزی بود که پدر مرا به سوی کارهای محلی و کارهای سینه به سینه مثل «ملامحمدجان» کشیده شد. ملامحمدجان از کشفیات آن موقع است که از طرف‌های شمال افغانستان این آهنگ آمده بود. می‌دانید که مزار شریف جایی است که خرقه حضرت علی در آنجاست. این آهنگ را برای آن موقع ساخته که سینه به سینه صدها سال گذشته و آمده به اینجا.

بین افغانستان و ایران و تاجیکستان، این سه کشور که به فارسی صحبت می‌کنند، موسیقی‌شان تشابه زیادی دارد مخصوصاً وقتی به طرف مشهد می‌روید رنگ موسیقی افغانستان را می‌شنوید. وقتی به هرات می‌روید رنگ موسیقی ایران را می‌شنوید. پدر من به من می‌گفت تو مسئولی. مردم شنونده تو هستند و باید برایت مهم باشند.
XS
SM
MD
LG