لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۱۹

راه حل «آچمز سیاسی» بعد از انتخابات؟


پافشاری نامزدهای معترض، هواداران آنها، و نیز احزاب و گروه‌هایی چون مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و حزب کارگزاران سازندگی بر نپذیرفتن نتایج انتخابات دهمین دوره رئیس جمهوری اسلامی ایران که شورای نگهبان هم آن را تأیید کرده، پرسش‌هایی را پیش می‌کشد.

اینکه نظام از یکسو و معترضان از سوی دیگر برای خروج از بن بست کنونی چه راه‌های را برخواهند گزید، دولت دهم دست کم با ۱۴ میلیون رأی دهنده معترض (آنچنانکه نتایج اعلام شده و تأیید شده می‌گوید)، چه سرنوشتی را پیش رو خواهد داشت، نامزدهای معترض که اینک در جایگاه رهبری خیزش اعتراضی ایستاده اند، چگونه به راه ادامه خواهند داد؟

اینها بخشی از پرسش‌های بیشماری است که تحلیلگران مسائل ایران را در پی خود می‌کشاند. این پرسش‌ها را با مهمانان این هفته برنامه دیدگاه‌ها در میان می‌گذاریم: تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی مذهبی در تهران، سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی و سخنگوی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در تهران و حسین باستانی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در پاریس.

رادیو فردا: در معادله پس از انتخابات، آیا روند اصلاحی و جناح حامی محمود احمدی نژاد به بن بست رسیده‌اند؟ چون هرکدام بر مواضع خود پافشاری می‌کنند.

حسین باستانی: تصور من این است که از یک جهت بن‌بست است، چون امکان حل و فصل این اختلاف در یک فضای سیاسی حقوقی به وجود نیامد. چون در این انتخابات حد وسطی وجود ندارد. جای یک کاندیدای پیروز و کاندیدای شکست خورده در این انتخابات عوض شده. به همین دلیل رسیدن به توافق حداقل از نظر تئوریک سخت است.

آقای رضوی فقیه شما هم به این بن بست باور دارید؟

سعید رضوی فقیه: من از این حالت تعبیری بر بن‌بست نمی‌کنم. برای اینکه با موج اجتماعی پس از اعلام نتایج انتخابات می‌شود گفت این بن‌بست سیاسی شکسته شد. این بن بست را ما در زمان اصلاحات یعنی ریاست جمهوری آقای خاتمی داشتیم. برای اینکه جنس مقابله‌ای که آقای خاتمی می‌خواست با اقتدارگرایی نظام جمهوری اسلامی کند، از جنس همان بروکراسی دولتی و نفوذ در درون حکومت و به کار بردن ابزارها و سازوکارهای حکومتی بود.

اما این بار برخلاف دوره اصلاحات، آقای موسوی و آقای کروبی که از حکومت هم بیرون مانده بودند، سعی کردند با ایجاد امواج اجتماعی و تعیین جایگاه خودشان در برابر حکومت، این بن بست را بشکنند که به نظر من موفق هم بودند. با شکستن این بن بست برخی از شخصیت‌های جناح راست و نظام دست از حالت اقتدارگرایانه و قلدرمآبانه برداشتند.

برای نمونه آقای احمدی‌نژاد که در آغاز، اجتماع مردم را خس و خاشاک می‌نامید به مرور با تعویض لحن خود اظهار داشت که همه ۴۰ میلیون نفر پیروز ماجرا هستند. یا آقای خامنه‌ای که سخنرانی‌اش در روز ۱۳ رجب از خطبه‌های نماز جمعه بسیار ملایم‌تر بود. اما این نرمش جدی نیست زیرا باید این نرمش را در عمل دید.

آقای رحمانی تعبیر شما چیست؟

تقی رحمانی: به نظر من اکنون ما یک نیمه ۴۵ دقیقه‌ای از بازی فوتبال را تمام کرده‌ایم. این نیمه، نیمه‌ای است که ظاهراً بن بست حقوقی وجود دارد. ولی باید دید که جامعه مدنی و رفتار مدنی می‌تواند این بن بست را بشکند یا نه. نباید فراموش کنیم که انتخابات با مطالبه‌محوری شروع شد. مطالبه‌محوری نگاه به جامعه مدنی بود. جامعه مدنی برایش مهم نیست که چه کسی حکومت می‌کند، برایش مهم است که چگونه حکومت می‌کنند.

حتی اگر قبول کنیم که ۱۴ میلیون نفر به آقای احمدی‌نژاد رأی نداده‌اند، (که این آمارها قابل سؤال است و بحث) اینها اقشار شهری هستند که دولت بروکراسی‌اش با اینها انجام می‌دهد. کارمندان عالی‌رتبه، نخبگان، شهرنشین‌هایی که ساختار دولت با آنها کار دارد.

از طرف دیگر اگر قبول کنیم که مطالبه‌محوری آغاز نگاه تازه‌ای است که ما قبلاً نداشتیم و قبلاً دولت‌محور بودیم و این نوع نگاه واقعیت داشته باشد، بن بست حقوقی می‌تواند به نفع جامعه مدنی شکسته شود. به یک معنا می‌شود گفت که در نیمه اول این بن بست وجود دارد ولی هنوز بازی تمام نشده.

آقای احمدی‌نژاد با مطالبات چگونه روبه‌رو خواهد شد و نامزدهای معترض چگونه پاسخ خواهند داد؟

سعید رضوی فقیه: مسئله مهم این است که نیروهای اصلاح طلب و آزادیخواه بتوانند از شرایط به وجود آمده استفاده کنند، یعنی نگذارند انرژی رها شده در جامعه به سادگی به هرز برود.
حسین باستانی:
اگر طرح مطالبات اجتماعی با قوت ادامه پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که ایشان در جاهایی به این نتیجه برسد که آنطور که دلش می‌خواهد کار را پیش ببرد و شاید مجبور باشد تغییر جهت‌هایی بدهد. اما اگر استمرار در پیگیری مطالبات در سطح بدنه اجتماع وجود نداشته باشد، آنچه در چارچوب نهادهای حکومتی بخواهد بگذرد برای آقای احمدی‌نژاد نگران‌کننده نخواهد بود.

یعنی حتی اگر تمام شخصیت‌های محافظه‌کار هم متحد شوند در جهت انتقاد از آقای احمدی‌نژاد، برای او تا زمانی که پشتگرمی به رأس نظام وجود دارد، مشکلی ایجاد نخواهد کرد. در جریان انتخابات که آقای عسگر اولادی برای حمایت از آقای احمدی‌نژاد شروطی قائل شد، آقای احمدی‌نژاد پاسخ داد که احتیاجی به حمایت او ندارد. این شیوه پاسخ آقای احمدی‌نژاد نوع نگاه ایشان را به بقیه محافظه‌کاران می‌رساند.

آیا رأس نظام و آقای احمدی‌نژاد متوجه مطالبات و خواسته‌های اجتماعی نشده‌اند؟

حسین باستانی: آنها متوجه هستند. وزارت کشور که مجری اصلی این تخلفات انتخاباتی است، حداقل می‌داند که مطالبات اجتماعی به کدام سمت است. می‌داند که در این انتخابات مردم به کدام طرف رأی داده‌اند. منتها در شرایطی که احساس کنند که این مطالبه‌خواهی جامعه به صورت حرکت‌های اجتماعی ادامه خواهد یافت، امکان عقب‌نشینی آنها وجود دارد.

ولی اگر به این نتیجه برسند که ولو همه مردم مخالف آنها هستند ولی جامعه برای پیگیری و ابراز این مخالفت کار خاصی انجامی نمی‌دهد، هیچ مشکلی نخواهند داشت به همان صورتی که بوده به کار خود ادامه دهند.

آقای رضوی فقیه به نظر شما نامزدهای معترض این مطالبات را چگونه پیگیری خواهند کرد؟

سعید رضوی فقیه: هر دو نامزد معترض تاکنون به صراحت گفته‌اند که این انتخابات را سالم نمی‌دانند و رئیس جمهوری را هم که معرفی شده، رئیس جمهوری قانون و مشروع نمی‌دانند. اما اینکه چگونه می‌شود این جنبش اجتماعی را هدایت کرد، سازماندهی کرد. تا اینجا آنچه مشخص است آقای کروبی در قالب حزب خودش فعالیت‌های سیاسی خودش را خارج از دایره حکومت برای احیای قانون اساسی که بر آزادی های مدنی تأکید دارد، ادامه دهد. آقای موسوی هم اعلام کرده‌اند که می‌خواهند جمعیتی را برای رهبری این جنبش تشکیل دهند. برای ادامه فعالیت‌های خودش و برای دفاع از قانون اساسی و آزادی‌های مدنی.

نکته دیگر این است که آنها تصمیم گرفته‌اند که فعالیت‌های حزبی و سازمانی خود را با هم هماهنگ کنند و یک جبهه تشکیل دهند. اما مسئله این است که این جنبش و رهبران آن احتیاج به رسانه دارند زیرا در یک جنگ نابرابر با رسانه‌های دولتی قرار دارند. برای اینکه بتوانند با هواداران خود در تماس باشند و دیدگاه‌های خود را مطرح کنند، چاره ای جز این ندارند که رسانه فراگیری داشته باشند که از گزند حذف، توقیف و سانسور در امان باشد. این نمی‌تواند باشد مگر آن رسانه‌ای که آقای کروبی چهارسال پیش تصمیم به راه‌اندازی آن گرفتند ولی بعداً بنا به جهاتی از آن منصرف شدند.

آقای رحمانی، با توجه به توان نیروهای معترض و احزاب اصلاح‌طلب شما فکر می‌کنید الان در چه مرحله‌ای قرار دارند و امکان دسترسی به خواسته‌ها تا چه اندازه در توان نامزدهای معترض و احزاب اصلاح‌طلب و هواداران آنهاست؟

تقی رحمانی: این بستگی دارد به مدیریت و از طرف دیگر به شانس تاریخی ما. مثلاً آیا حاکمیت می‌تواند مانند صدسال گذشته در یک مقطعی همه چیز را یکدست کند؟ یک سری عوامل می‌گوید نه. ما یک انقلاب را از سر گذراندیم، وجود روحانیت شیعه و تنوع و تکثر آنها، وجود جناح‌های قدرتمندی که هنوز در حاکمیت قدرت دارند.

از سوی دیگر روند حاکم را خیلی از گرایش‌های راست تأیید نکرده‌اند. این بر می‌گردد به دو مسئله. یک اینکه آیا آن مطالبه‌محوری و نهادهای مدنی ما ادامه خواهند داد؟ من معتقدم ادامه خواهند داد. یک بخش هم کاندیداهای معترض هستند. توصیه من به آقای موسوی این است که نباید حزب تشکیل دهد. حزب برای او یک فاجعه است. او باید جمعیتی تشکیل دهد از علما، روشنفکران، جریان‌های اصلاح‌طلب و حقوقدان‌های برجسته که آن خواسته‌های مدنی آقای موسوی و کروبی را هماهنگ کنند.

از مهمانان برنامه خواهش می‌کنیم جمع‌بندی خود را به صورت فشرده ارائه دهند.

حسین باستانی: آنچه در این انتخابات روی داد و مهم بود این بود که گذشته از نهادهای موجود حکومتی و سازوکارهایی که معمولاً در انتخابات مورد استفاده قرار می‌گیرد، راه دیگری جلوی جامعه ایرانی باز شد و آن راه جامعه مدنی بود. نوع برگزاری انتخابات، میزان تخلفاتی که صورت گرفته بود و امیدهایی که ایجاد شده بود و ناگهان به یاس انجامید، شوکی به جامعه مدنی وارد کرد که از این به بعد برای همه بازیگران سیاسی روشن شد که روی این فاکتور باید حساب کرد.

سعید رضوی فقیه: من شرایط فعلی جامعه ایران را می‌خواهم با شرایط دانشگاه‌های کشور بعد از صدور حکم اعدام برای دکتر آغاجری مقایسه کنم. وقتی شنیدیم برای آقای دکتر آغاجری توسط دادگاهی در همدان حکم اعدام صادر شده، پس از چند سال رخوت و رکود فعالیت‌های سیاسی و مدنی در دانشگاه‌ها به یکباره شاهد جنبش و خیزش عظیم دانشجویی شدیم.

تقی رحمانی: برای من مهم این است که آیا آقای کروبی و آقای موسوی، جریان اصلاح‌طلب و جریان‌های آزادیخواه می‌توانند این بار با یک روش مدنی با خواسته‌های خورد به جای خواسته‌های کلان این ادبیات را به شکلی اصولی مطرح کنند و هر اصلی که بشود به آن رسید می‌شود به گام بعدی آن اندیشید. داشتن رسانه‌ای مستقل.

این دیدگاه زمینه‌هایش به وجود آمده است.
اعلام نتایج شگفت‌آور انتخابات ۲۲ خرداد هم چنین خیزشی را در سطحی عظیم‌تر در سراسر کشور ایجاد کرد. ماه‌های آینده برای نظام و حکومت، حتی رهبر، ماه‌های دشواری خواهد بود زیرا همه آنها با کاهش مشروعیت و اعتبار مواجه‌اند و این کاهش اعتبار و مشروعیت شرایط دشواری را برای آنها رقم خواهد زد، چه در ارتباط با مردم و چه در روابط فیمابین نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی.

مسئله مهم این است که نیروهای اصلاح طلب و آزادیخواه بتوانند از شرایط به وجود آمده استفاده کنند، یعنی نگذارند انرژی رها شده در جامعه به سادگی به هرز برود. برای این منظور هم باید اولاً جنبش مشخصی را با هدفگذاری‌های مشخص (نه بلندپروازانه نه خاکسارانه) در نظر بگیریم و دیگر اینکه این جنبش را بتوانیم سازماندهی کنیم و این نیروی عظیم اجتماعی را در قالب این سازماندهی داشته باشیم.

تقی رحمانی: من اعتقادم این است که بازی تمام نشده و دولت دهم در داخل و خارج با چالش‌های جدی مواجه است. آقای باهنر می‌گوید مذهبی، غیرمذهبی، مسلمان حزب‌اللهی و غیره همه مسئله دارند. آقای قالیباف هم همین را می‌گوید، آقای لاریجانی هم همینطور.

اینها اصلاح‌طلب‌هایی هستند درون حاکمیت. پس یک بحران وجود دارد. این بحران به سادگی با وعده و شعارهای تند حل نمی‌شود. اما برای من مهم این است که آیا آقای کروبی و آقای موسوی، جریان اصلاح‌طلب و جریان‌های آزادیخواه می‌توانند این بار با یک روش مدنی با خواسته‌های خورد به جای خواسته‌های کلان (منتها خواسته‌های خورد تعیین کننده مثل داشتن حق تجمع، حق اعتصاب یا حق تشکلات آزاد، آزادی دگراندیشان) این ادبیات را به شکلی اصولی مطرح کنند و هر اصلی که بشود به آن رسید می‌شود به گام بعدی آن اندیشید. داشتن رسانه‌ای مستقل.

این دیدگاه زمینه‌هایش به وجود آمده است. یک نوع هماهنگی بین داخل و خارج کشور روی به دست آوردن و ساختن دموکراسی به شکل آجر به آجر. این مرحله را تا یک مقداری آمدیم جلو. منتها امکان برگشتش وجود دارد. امکان پشیمانی‌اش وجود دارد ولی چشم‌اندازهای مثبتی هم وجود دارد.

نیمه دوم بازی به نظر من هنوز شروع نشده و می‌تواند تلخی نتیجه انتخابات را پاک کند.
XS
SM
MD
LG