مهدیس امیری
وقتی «تسوکورو تازاکیِ بیرنگ» (نام کامل کتاب به انگلیسی: Colorless Tsukuru Tazaki and His Years of Pilgrimage) در یک هفته نخست انتشارش در ژاپن به فروشی معادل یک میلیون نسخه دست پیدا کرد، مخاطبان جهانی آثار هاروکی موراکامی –که باید قاعدتاً تا انتشار ترجمه آن منتظر میماندند- بیش از همیشه مشتاق شدند ببینند این بار آقای نویسنده چطور میخواهد آنها را شگفتزده کند.
چند روز پیش بالاخره این انتظار به سرآمد و «تسوکورو تازاکی بیرنگ» که پیشتر در اروپا و به زبانهایی مانند آلمانی و فرانسه منتشر و جزو پرفروشترینها شده بود، به دست انگلیسیزبانها هم رسید.
بر خلاف رمان عظیمِ پیشین موراکامی - «1Q84» که تعداد صفحات آن به ۱۰۰۰ میرسید- کتاب تازه تنها ۳۰۰ صفحه دارد. موراکامی در این کتاب، داستان مهندس راه آهن سی و چندسالهای را روایت میکند که طرد شدن از سوی دوستان نزدیکش در آغاز جوانی، او را با حسی عمیق از فقدان، تردید به خویش و انزوا درگیر کردهاست. قهرمان داستان، تسوکورو، اهل ناگویا است؛ شهری از شهرهای ژاپن که به دنبال زمینلرزه و سونامی سال ۲۰۱۱ و ویرانی نیروگاه هستهای فوکوشیما آسیبی جدی دید. هرچند در این داستان اشاره مستقیمی به این حادثه نمیشود، اما فقدان و تلخی در تمامی داستان موج میزند، حال و هوایی که به واسطه همخوانیاش با فضای جامعه فاجعهدیده ژاپن در زمان انتشار کتاب، به زعم روزنامه «ژاپن تایمز» یکی از دلایل فروش خیرهکننده این کتاب بودهاست.
قهرمان داستان، که در نخستین سالهای دانشگاه بیهیچ توضیحی از سوی گروه چهارنفره دوستانش رانده شده، همواره خود را مانند «گلدانی خالی» یا «اتاقی متروک در زیرشیروانی» تصور میکند که آدمها رغبتی به همراهی و همصحبتی با او ندارند. زندگی او در انزوا میگذرد تا آنکه دختری به نام سارا به آن قدم میگذارد و قهرمان داستان را وادار میکند تجربه تکاندهنده گذشته را بشکافد.
سارا میگوید «شاید زیر پوسته زبر و خشک زخم، هنوز خون به آرامی در جریان باشد» و به این ترتیب سیر و سلوک تسوکورو آغاز میشود: او پس از ۱۶ سال به سراغ دوستان سابقش میرود، زندگی آنها در بزرگسالی را به تماشا مینشیند و به همراه آنها به شخم زدن گذشته، حال و حتی آینده میپردازد تا دریابد جدایی او و دوستان جانیاش چرا رخ داد...
یکی از عناصر کلیدی داستانهای موراکامی، موسیقی است. در کتابهای او –که پیش از روی آوردن به ادبیات حرفهای، مدیریت یک کافه جاز در توکیو را برعهده داشت- موسیقی گاهی حتی در قامت پیشراننده داستان ظاهر میشود و «تسوکورو تازاکی بیرنگ» نیز از این موهبت بیبهره نماندهاست: نویسنده در این کتاب قطعه «Le Mal du Pays» (دلتنگی برای وطن)، اثر فرانتز لیسْت را به کار میگیرد – قطعهای در وصف دوران جوانی و تقلاهای آن- و با چیرهدستی از آن به عنوان پسزمینهای برای انعکاس احساس رنج و فقدانی استفاده میکند که قهرمان داستان سالهاست در آن غرق شده.
به نسبت برخی آثار پیشینِ موراکامی –از جمله کتاب پرفروش «جنگل نروژی»- کتاب تازه طرحی ساده دارد و بدون شاخ و برگ اضافی، زندگی ملالآور و منزوی قهرمان خود را به صورتی متمرکز دنبال میکند. اما چیرهدستی موراکامی درست همینجا و در روایت شگفتانگیز او از سادهترین و روزمرهترین وقایع است که خود را به رخ میکشد. پیشپاافتادگی ملالآور زندگی تسوکورو در دستان موراکامی، شکلی غریب و بس پیچیدهتر از آنچه ابتدا مینماید مییابد، خواننده را با خود به جهانی فراتر از سطح میبرد و نگاه او مفاهیمی مانند تنهایی، تعلق، فقدان و خاطره را به چالش میکشد.
«تسوکورو تازاکیِ بیرنگ»، سیزدهمین رمان هاروکی موراکامی است. او که در سال ۱۹۴۹ در توکیوی ژاپن متولد شد، در سال ۱۹۸۱ قدم به دنیای نویسندگی حرفهای گذاشت و علاوه بر رمانهای تحسینشدهاش، تعداد زیادی داستان کوتاه نیز در کارنامه دارد. دایره مخاطبان آثار موراکامی اکنون دیگر دوستداران ادبیات در سرتاسر دنیا را شامل میشود، و بر اساس گمانهزنیها، هیچ بعید نیست که او به زودی جایزه نوبل ادبیات را نیز به لیست جوایز معتبر دیگرش - از جمله جایزه فرانتز کافکا در پراگ، جایزه اورشلیم و جایزه کاتالونیا در اسپانیا - بیافزاید.
از این نویسنده نخستین بار در سال ۱۳۸۶ مجموعه داستان کوتاه «کجا ممکن است پیدایش کنم» با ترجمه بزرگمهر شرفالدین، توسط نشر چشمه روانه بازار کتاب ایران شد. به دنبال استقبال مخاطبان این کتاب به چاپ چندباره رسید و پس از آن نیز به تدریج رمانها و داستانهای کوتاه دیگر وی از جمله «کافکا در کرانه»، «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» و «وقتی از دویدن صحبت میکنم در چه موردی صحبت میکنم»– با ترجمههای متعدد- در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار گرفتند.