لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۱:۰۳

در ستایش تنبلی و تنبل‌ها


برخلاف آن چه در عصر روشنگری در فرنگ ترویج می‌شد، امروزه جنبشی در غرب به بازشناخت و تجلیل از تنبلی روی آورده است. پیروان این اندیشه بر این باورند که شاید وقت آن فرا رسیده است که بشریت تقدیس جهد و تلاش را متوقف نموده و اندکی آرام بگیرد.

شعرا، نویسندگان، اندیشمندان و فلاسفه از فرهنگ‌ها و اقوام مختلف در جهان در مذمت تنبلی سخن‌ها گفته‌اند. دانته آلیگی‌یری در بخش «دوزخ» از کمدی الهی، بن فرانکلین در «ریچارد آلماناک فقیر» و فردریک تیلور در «اصول علمی مدیریت». در این آثار، تنبل‌ها عموماً مورد لعن قرار گرفته، تقبیح، محکوم و، گاهی هم، تأدیب شده‌اند و رنجی که آدمی از زندگی می‌برد متوجه کاهلی خود او در مواجهه با جهان هستی دانسته شده است.

در این میان کمتر پیش آمده است که کسی در تجلیل از «تنبلی» به عنوان یکی از سجایای اخلاقی انسان کتاب بنویسد. اما اکنون روزنامه «لوموند دیپلماتیک» به معرفی کتابی پرداخته است که نویسنده آن باورهای پذیرفته شده بسیاری از ما را در پسندیده دانستن تلاش و کوشش به چالش می‌طلبد: پیر سن آمند، نویسنده کتاب «در جست‌وجوی تنبلی: تفسیری سست از روشنگری»، به نقد اندیشه افرادی می‌پردازد که فرهنگ نوین غرب وام‌دار آنهاست.

او با اشاره به تردید ژان ژاک روسو در اتخاذ موضعی قاطع درباره جهد و تلاش در مقابل سستی و تنبلی، شرح می‌دهد که چگونه این فرزند یک ساعت‌ساز سوئیسی به مخالفت با عنصر «زمان» در زندگی بشر پرداخت.

روسو تا پایان عمر در حومه شهر پاریس بدین شکل زندگی کرد که یا در حال جمع‌آوری گل و گیاه بود یا کف قایقش در ساحل «ایل دو سن پیر» استراحت می‌کرد. او راهی را برای زندگی انتخاب کرد که در آن خویشتن را گم کند.

ژان ژاک روسو در مذمت تنبلی نوشته است: «عادت به کار و فعالیت تنبلی را به امری غیر قابل تحمل برای آدمی تبدیل می‌کند و وجدان آگاه آرزوی تفریحات بیهوده را در شخص زایل می‌کند.»

اما، پیر سن آمند در کتابش توضیح می‌دهد که روسو، خود، سلوک فردی‌اش را به این شکل آغاز کرد که «یک روز برای گوش فرا دادن به صدای ناقوس کلیسا به هنگام بسته شدن دروازه‌های شهر، به سوی تپه‌های بیرون شهر ژنو رفت و نه فردای آن روز و نه هیچ وقت دیگر سر کارش حاضر نشد. از آن پس روسو به فردی خانه‌به‌دوش و رویا‌پرداز بدل شد و در یکی از واپسین نوشته‌هایش معرفتی را توصیه کرد که قائل به «انجام هیچ» است.

روسو تا پایان عمر در حومه شهر پاریس بدین شکل زندگی کرد که یا در حال جمع‌آوری گل و گیاه بود یا کف قایقش در ساحل «ایل دو سن پیر» استراحت می‌کرد. او راهی را برای زندگی انتخاب کرد که در آن خویشتن را گم کند.

فلسفه این اندیشمند غربی هم آن بود که: «در یک چنین وضعیت‌هایی آن چه از آن لذت می‌بریم چیزی است که خارج از وجود ما نیست، هر آن چه از ما و از وجود ما تهی است باید به کنار نهاده شود. زیرا تا زمانی که این وضعیت ادامه یابد، وجود ما برای زندگی‌مان کفایت می‌کند، همانند خدا.»

پر واضح است که ژان ژاک روسو از دید کلیسا و دولت اندیشمندی خطرناک به شمار می‌آمد، اگرچه خوانندگانش پیام او را رهایی‌بخش می‌دانستند.

شاید آن گونه که راسل می‌گوید، برخلاف آموزه‌های عصر روشنگری، تنها کسانی بتوانند به فضیلت بودن کار باور داشته باشند که تاکنون روی زمین کشاورزی، در خط تولید، در اعماق معدن یا در اتاقکی در یک اداره کار نکرده‌اند.

در بررسی کتاب «در جست‌وجوی تنبلی» در «لوموند دیپلماتیک» گفته‌ای از برتراند راسل نیز نقل شده است که در مقاله‌ای با عنوان «در ستایش سستی» در سال ۱۹۳۲ نوشت: «باور من این است که تاکنون بیش از حد در جهان کار انجام شده است و این اندیشه که کار را فضیلت می‌داند تا به امروز خسران زیادی برای بشریت در برداشته است. آن چه باید در جوامع صنعتی مدرن تبلیغ شود به کل متفاوت از آن چیزی است که تاکنون آموزش داده شده است.»

اما این مدعا از جانب برتراند راسل با هدفی دوگانه مطرح شد. گفته راسل امروز نیز پس از ۷۰ سال همچنان موضوعیت دارد: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که اجازه می‌دهد «کل محصول به یک اقلیت کوچک برسد، اقلیتی که بخش اعظمش هیچ کاری نمی‌کنند». با وجود این، همین جمعیت کم سهمی به مراتب بزرگ‌تر از اکثریتی مطالبه می‌کند که کار را انجام می‌دهد، یا در روزگاری که بیکاری غوغا می‌کند، آن قدر خوش‌شانس است که شاغل باشد.

شاید آن گونه که راسل می‌گوید، برخلاف آموزه‌های عصر روشنگری، تنها کسانی بتوانند به فضیلت بودن کار باور داشته باشند که تاکنون روی زمین کشاورزی، در خط تولید، در اعماق معدن یا در اتاقکی در یک اداره کار نکرده‌اند. راسل به درستی نوشته است که دیدگاه کارگران به کار، برعکس کارفرمایان، آن گونه‌ای است که باید باشد: ابزاری لازم برای امرار معاش، در حالی که آن چه از شادی و آسودگی است نه از «کار» که از «فراغت از آن» حاصل می‌شود.

شاید ارزش اصلی کتاب پیر سن آمند در آن است که به ما یادآوری می‌کند در مقابل هر دستاورد دوران روشنگری و زندگی صنعتی بخشی از زندگی خود را فدا کرده‌ایم و میراث‌دار دنیایی هستیم که در آن تنش و دوگانگی نیاکان‌مان از قرن هجدهم کماکان در زندگی ما نمود دارد.
XS
SM
MD
LG