دبیر سابق سرویس ورزشی اداره کل پخش اخبار صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران در انگلیس به سر میبرد. امیر خسروجردی میگوید قصد بازگشت به ایران را ندارد. او بین سالهای ۱۳۷۸ تا ۸۸ در شبکههای خبر و جام جم سیما با عناوین گزارشگر ورزشی و جانشین سردبیر و تهیهکننده فعالیت کرده است.
آقای خسروجردی همچنین با سایر شبکهها نیز همکاری داشته است. او در گفتوگو با وبسایت رادیوفردا سوابق خود را دقیقتر شرح داده است:
امیر خسروجردی: سال ۱۳۷۸ پس از برنده شدن در مسابقهای با عنوان دانش فوتبال به تهیهکنندگی آقای عادل فردوسیپور که در آن بیش از ۵۰۰ نفر از سراسر ایران شرکت داشتند، از شبکه خبر دعوت به همکاری شدم.
به خاطر عملکردی که داشتم توسط آقای محمود احمدی افزادی، مدیر آن زمان اخبار جام جم، به این شبکه نیز دعوت به همکاری شدم.
با عادل فردوسیپور هم رابطه دیرینهای دارم. هر گزارشی که تهیه میکردم و به درد برنامه پر بیننده ۹۰ میخورد را به عادل میدادم، گزارشهایی که پخششان مشکلات عدیدهای برای من توسط باند مافیایی ورزش ایجاد کرد و درپایان باعث حذف کامل نیروهایی مثل من از صداوسیما و صحنه ورزش گردید.
به جرات میتوانم بگویم بیش از ۹۰ درصد از نیروهای مشغول در سازمان صداوسیما ازمخالفان سرسخت نظام هستند که بالاجبار و به خاطر گذران زندگی مجبور به کار شدهاند.
من گزارشهای متعددی از باندهای مخوف موجود در ورزش و سازمان تربیت بدنی تهیه کردم. به طور مثال، گزارش من درباره حذف استقلال از جام باشگاههای آسیا به علت سهلانگاری در دیر ارسال کردن اسامی بازیکنان تیم به کنفدراسیون آسیا، پرده از سوء مدیریت در این باشگاه زیر نظر سازمان تربیت بدنی برداشت. این گزارش همان زمان از برنامه ۹۰ پخش شد.
یکی دیگر از گزارشها، دخالت مستقیم آقای علیآبادی در فوتبال بود که منجر به تعلیق فدراسیون فوتبال ایران شد. با پخش این گزارش، چندین بار به حراست سازمان تربیت بدنی و دفتر عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیما، احضار شدم.
یکی از جنجالیترین گزارشهای دوران کار من پرده برداشتن از سوءاستفادههای مالی فراوان در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بود.
لیدرهایی که توسط فدراسیون به آلمان اعزام شده بودند در مصاحبه با من گفتند که حجتالاسلام علیپور به آنها دستور داده بلیتهای بازیها و پیراهنهای مربوط تیم ملی فوتبال ایران را به فروش برسانند. خودم از نزدیک دیدم که بلیتهایی که باید رایگان در اختیار متقاضیان ایرانی قرار میگرفت را به دستور همین مقام روحانی ۱۲۰۰ یورو در بازار سیاه میفروختند.
از آن پس بود که تصمیم به حذف بنده گرفتند. اتهام تخریب دولت احمدینژاد و اتهام دلالی و اتهام ضد ولایت فقیه و غیره را به من زدند.
چندین بار به حراست صداوسیما که به گمان من کمتر از وزارت اطلاعات نیست احضار شدم.
شغلی که با هزار زحمت وعشق وعلاقه به دست آورده بودم را از دست دادم. متاسفانه سازمانی که زیر نظر مستقیم رهبری اداره میشود، اکثر کارمندانش از حق بیمه واستخدام بیبهره هستند. من به عنوان نیروی برنامهای در صدا وسیما مشغول بوده و از هیچ حقی برخوردار نبودم. پس از اخراج از سازمان هیچ حقی به من تعلق نگرفت.
چندین بار به اداره به اصطلاح گزینش که فقط برای نابود کردن نیروهای توانمند ساخته شده احضار شدم و بیش از ۱۰۰ صفحه برایم گزارشهای متعدد نوشتند. از قبیل متهم بودن به وطنفروشی و حتی آرزوی حمله آمریکا به ایران!
هیچ انسان آزادهای نمیتواند در جو سرکوب فعالیت کند. مگر هم اکنون همکاران من که سوابق درخشانی در کار خبررسانی و گزارشگری دارند در زندانهای رژیم نیستند؟ آیا دولتی که برآمده از رای ملت نیست اجازه انتقاد به امثال من خواهد داد؟ ما راهی جز ترک وطن نداریم. چون در ایران محکوم به نابودی هستیم.
من الان در لندن هستم. در بدو ورودم شبکه بیبیسی فارسی از من دعوت کرد برای کارشناسی ورزش و فوتبال ایران با آنها همکاری داشته باشم که دو برنامه در خدمت آنها بودم.
پس از پخش برنامه پیامهای تهدیدآمیزی از ایران دریافت کردم. ولی خوشحالم که میتوانم بگویم اینجا دیگر نمیتوانند آزادی را به بند بکشند.
ببینید برنامه ۹۰ در دل مردم جا گرفته و حذفش راحت نیست. اما حتی این برنامه هم هر لحظه امکان تعطیلیاش وجود دارد، چون سردمداران نظام به هیچ شخص یا گروهی اجازه انتقاد نمیدهند. وقتی با برنامه ۹۰ که مردم به آن دلبستگی دارند این گونه برخورد میشود، ما که دیگر جای خود داریم.
خیلی زیاد. با من درتماس هستند و میگویند دنبال فرصت هستند تا از بند رهایی یابند، چون زمینه کار خبرنگاری و گزارشگری و پخش حقایق در ایران وجود ندارد. من ایمیلهای زیادی از دوستان خود دریافت کردهام که هم بنده را تحسین میکنند و هم از من میخواهند به آنها در راه خروج از ایران کمک کنم.
بدترین رفتارها با خبرنگاران از سوی ماموران حراست صورت میگیرد. چند بار به این اداره احضار شدم و تهمتهای زیادی به من زده شد. در بازی پرسپولیس و سپاهان در سال ۸۶ بین من و سردار سید مجتبی، فرمانده یگان ویژه ناجا، درگیری پیش آمد که در میان بهت و حیرت تماشاگران، بازیکنان و خبرنگاران وعکاسان، مثل یک مجرم شرور با من برخورد شد.
وقتی سرداران سپاه که هیچ شناختی از فوتبال ندارند و فقط چون مملکت در اختیار آنهاست در صحنه حضور دارند، دیگر چه توقعی از این فوتبال دارید؟ متاسفانه فوتبال ایران با طی این روند وارونه، سرنوشتی جز نابودی ندارد. اگر هم کسی پرده از سوء استفادههای مردان حاضر در لایههای قدرت بردارد به راحتی از صحنه ورزش حذف خواهد شد.
پس از حضور من در بیبیسی فارسی بسیاری از همکاران به من پیغام دادند که به ایران برنگردم. در صورت بازگشت مشخص نیست در کدام سیاهچال مخوف رژیم دفن خواهم شد، رژیمی که به نظر من دیگر آبرو و اعتباری برایش باقی نمانده است.
من از دولت انگلیس تقاضای پناهندگی کرده و تقاضای کمک میکنم، چون در صورت بازگشت به وطن مشخص نیست چه بلایی به سر من خواهد آمد.
حالا در اروپای آزاد، به عنوان یک خبرنگار از سران اتحادیه اروپا یک سوال دارم. از آنها میپرسم چرا به مردم بیپناه ایران ویزا نمیدهید و اگر هم میدهید، با هزار توهین این کار انجام میشود.
اما در طرف مقابل، مزدوران رژیم نامشروع در ایران، ضمن به خاک و خون کشیدن جوانان ایران، سرمایههای مردم ایران را به یغما برده و هر وقت که بخواهند آزادانه در خیابانهای اروپا قدم میزنند.
آقای خسروجردی همچنین با سایر شبکهها نیز همکاری داشته است. او در گفتوگو با وبسایت رادیوفردا سوابق خود را دقیقتر شرح داده است:
- رادیوفردا: در ابتدا از سوابق خود در سازمان صداوسیما بگویید. با کدام برنامهها و شبکهها همکاری داشتید؟
امیر خسروجردی: سال ۱۳۷۸ پس از برنده شدن در مسابقهای با عنوان دانش فوتبال به تهیهکنندگی آقای عادل فردوسیپور که در آن بیش از ۵۰۰ نفر از سراسر ایران شرکت داشتند، از شبکه خبر دعوت به همکاری شدم.
به خاطر عملکردی که داشتم توسط آقای محمود احمدی افزادی، مدیر آن زمان اخبار جام جم، به این شبکه نیز دعوت به همکاری شدم.
با عادل فردوسیپور هم رابطه دیرینهای دارم. هر گزارشی که تهیه میکردم و به درد برنامه پر بیننده ۹۰ میخورد را به عادل میدادم، گزارشهایی که پخششان مشکلات عدیدهای برای من توسط باند مافیایی ورزش ایجاد کرد و درپایان باعث حذف کامل نیروهایی مثل من از صداوسیما و صحنه ورزش گردید.
- علت دقیق قطع همکاری شما با صداوسیما چه بود؟
به جرات میتوانم بگویم بیش از ۹۰ درصد از نیروهای مشغول در سازمان صداوسیما ازمخالفان سرسخت نظام هستند که بالاجبار و به خاطر گذران زندگی مجبور به کار شدهاند.
من گزارشهای متعددی از باندهای مخوف موجود در ورزش و سازمان تربیت بدنی تهیه کردم. به طور مثال، گزارش من درباره حذف استقلال از جام باشگاههای آسیا به علت سهلانگاری در دیر ارسال کردن اسامی بازیکنان تیم به کنفدراسیون آسیا، پرده از سوء مدیریت در این باشگاه زیر نظر سازمان تربیت بدنی برداشت. این گزارش همان زمان از برنامه ۹۰ پخش شد.
یکی دیگر از گزارشها، دخالت مستقیم آقای علیآبادی در فوتبال بود که منجر به تعلیق فدراسیون فوتبال ایران شد. با پخش این گزارش، چندین بار به حراست سازمان تربیت بدنی و دفتر عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیما، احضار شدم.
- ماجرای افشاگری شما از آن چه «تخلفات مالی» حجتالاسلام علیپور، دبیر ستاد منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال، نامیدید، چه بود؟
یکی از جنجالیترین گزارشهای دوران کار من پرده برداشتن از سوءاستفادههای مالی فراوان در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بود.
لیدرهایی که توسط فدراسیون به آلمان اعزام شده بودند در مصاحبه با من گفتند که حجتالاسلام علیپور به آنها دستور داده بلیتهای بازیها و پیراهنهای مربوط تیم ملی فوتبال ایران را به فروش برسانند. خودم از نزدیک دیدم که بلیتهایی که باید رایگان در اختیار متقاضیان ایرانی قرار میگرفت را به دستور همین مقام روحانی ۱۲۰۰ یورو در بازار سیاه میفروختند.
از آن پس بود که تصمیم به حذف بنده گرفتند. اتهام تخریب دولت احمدینژاد و اتهام دلالی و اتهام ضد ولایت فقیه و غیره را به من زدند.
چندین بار به حراست صداوسیما که به گمان من کمتر از وزارت اطلاعات نیست احضار شدم.
شغلی که با هزار زحمت وعشق وعلاقه به دست آورده بودم را از دست دادم. متاسفانه سازمانی که زیر نظر مستقیم رهبری اداره میشود، اکثر کارمندانش از حق بیمه واستخدام بیبهره هستند. من به عنوان نیروی برنامهای در صدا وسیما مشغول بوده و از هیچ حقی برخوردار نبودم. پس از اخراج از سازمان هیچ حقی به من تعلق نگرفت.
چندین بار به اداره به اصطلاح گزینش که فقط برای نابود کردن نیروهای توانمند ساخته شده احضار شدم و بیش از ۱۰۰ صفحه برایم گزارشهای متعدد نوشتند. از قبیل متهم بودن به وطنفروشی و حتی آرزوی حمله آمریکا به ایران!
- الان کجا هستید و چرا نمیخواهید به ایران برگردید؟
هیچ انسان آزادهای نمیتواند در جو سرکوب فعالیت کند. مگر هم اکنون همکاران من که سوابق درخشانی در کار خبررسانی و گزارشگری دارند در زندانهای رژیم نیستند؟ آیا دولتی که برآمده از رای ملت نیست اجازه انتقاد به امثال من خواهد داد؟ ما راهی جز ترک وطن نداریم. چون در ایران محکوم به نابودی هستیم.
من الان در لندن هستم. در بدو ورودم شبکه بیبیسی فارسی از من دعوت کرد برای کارشناسی ورزش و فوتبال ایران با آنها همکاری داشته باشم که دو برنامه در خدمت آنها بودم.
پس از پخش برنامه پیامهای تهدیدآمیزی از ایران دریافت کردم. ولی خوشحالم که میتوانم بگویم اینجا دیگر نمیتوانند آزادی را به بند بکشند.
- برنامه انتقادی ۹۰ بهرغم تمام موانع و مشکلاتی که پیش روی تهیهکنندهاش قرار دارد، به هر صورت در حال پخش است. شما چرا برنامههای انتقادی خودتان را ادامه ندادید؟
ببینید برنامه ۹۰ در دل مردم جا گرفته و حذفش راحت نیست. اما حتی این برنامه هم هر لحظه امکان تعطیلیاش وجود دارد، چون سردمداران نظام به هیچ شخص یا گروهی اجازه انتقاد نمیدهند. وقتی با برنامه ۹۰ که مردم به آن دلبستگی دارند این گونه برخورد میشود، ما که دیگر جای خود داریم.
- آیا در صداوسیما همکاران دیگری هم هستند که مثل شما فکر میکنند و قصد خروج از ایران را دارند؟
خیلی زیاد. با من درتماس هستند و میگویند دنبال فرصت هستند تا از بند رهایی یابند، چون زمینه کار خبرنگاری و گزارشگری و پخش حقایق در ایران وجود ندارد. من ایمیلهای زیادی از دوستان خود دریافت کردهام که هم بنده را تحسین میکنند و هم از من میخواهند به آنها در راه خروج از ایران کمک کنم.
- به عنوان خبرنگار سابق صداوسیما، آیا برخوردی با ماموران حراست سازمان تربیت بدنی در ورزشگاهها داشتید؟
بدترین رفتارها با خبرنگاران از سوی ماموران حراست صورت میگیرد. چند بار به این اداره احضار شدم و تهمتهای زیادی به من زده شد. در بازی پرسپولیس و سپاهان در سال ۸۶ بین من و سردار سید مجتبی، فرمانده یگان ویژه ناجا، درگیری پیش آمد که در میان بهت و حیرت تماشاگران، بازیکنان و خبرنگاران وعکاسان، مثل یک مجرم شرور با من برخورد شد.
- چه نکات ناگفتهای در فوتبال ایران مشاهده کردید که در ایران نمیتوانستید مطرح کنید و فکر میکنید الان میتوانید درباره آن صحبت کنید.
وقتی سرداران سپاه که هیچ شناختی از فوتبال ندارند و فقط چون مملکت در اختیار آنهاست در صحنه حضور دارند، دیگر چه توقعی از این فوتبال دارید؟ متاسفانه فوتبال ایران با طی این روند وارونه، سرنوشتی جز نابودی ندارد. اگر هم کسی پرده از سوء استفادههای مردان حاضر در لایههای قدرت بردارد به راحتی از صحنه ورزش حذف خواهد شد.
- در خارج از ایران چه برنامهای برای آینده خودتان دارید؟
پس از حضور من در بیبیسی فارسی بسیاری از همکاران به من پیغام دادند که به ایران برنگردم. در صورت بازگشت مشخص نیست در کدام سیاهچال مخوف رژیم دفن خواهم شد، رژیمی که به نظر من دیگر آبرو و اعتباری برایش باقی نمانده است.
من از دولت انگلیس تقاضای پناهندگی کرده و تقاضای کمک میکنم، چون در صورت بازگشت به وطن مشخص نیست چه بلایی به سر من خواهد آمد.
حالا در اروپای آزاد، به عنوان یک خبرنگار از سران اتحادیه اروپا یک سوال دارم. از آنها میپرسم چرا به مردم بیپناه ایران ویزا نمیدهید و اگر هم میدهید، با هزار توهین این کار انجام میشود.
اما در طرف مقابل، مزدوران رژیم نامشروع در ایران، ضمن به خاک و خون کشیدن جوانان ایران، سرمایههای مردم ایران را به یغما برده و هر وقت که بخواهند آزادانه در خیابانهای اروپا قدم میزنند.