لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۵:۳۷

شهرنوش پارسی‌پور: موج سبز و خلاقیت


اعتصاب غذای سه روزه در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، در حمایت از معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران ، روز جمعه دوم مرداد به پایان رسید.

در این اعتصاب غذا ، تعدادی از خوانندگان، نویسندگان، هنرمندان، سینماگران، دانشگاهیان و چهره های شاخص ایرانی و بین المللی، چون خانم گوگوش، شیرین نشاط، شهره آغداشلو، پری و آریانا برکشلی ، رضا براهنی ، نومچامسکی و رابرت رد فورد نیز از آن حمایت کردند.

یکی از صاحب نظران اهل قلم که به دعوت اکبر گنجی ، روزنامه نگار پیگیری قتل های زنجیره ای ، به این جمع پیوست و اعتصاب غذا کرد، شهرنوش پارسی پور ، نویسنده داستانهای « سگ و زمستان بلند»، «طوبا و معنای شب» ، «زنان بدون مردان» و کتاب «خاطرات زندان» بود. (کتاب «خاطرات زندان» این نویسنده که شامل اتفاقات سالهای حبس او پیش و پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است، در خارج از ایران به چاپ رسیده و منتشر شده است .

خانم شهرنوش پارسی پور در روز دوم اعتصاب غذا در مقابل مقر سازمان ملل در نیویورک به پرسشهای جنگ فرهنگی رادیو فردا پاسخ داد.

شهرنوش پارسی پور: واقعیت این است که من این جریان سبز را با تمام وجودم تعقیب می کردم . تا وقتی که آقای گنجی تلفن کردند و از من دعوت کردند که در این اعتصاب غذا شرکت کنم . من هم بیدرنگ پذیرفتم . به نیویورک آمدم و الان هم در اینجا هستم . می گویند «اندرون از طعام خالی دار، تا در او نور معرفت بینی». اینجا روزهای بسیار خلاقی را در سایه گرسنگی شاهد هستیم و زندگی می کنیم .

خانم پارسی پور، شما در حین صحبتتان ، بنا به ضرورت نویسنده بودنتان از شعری استفاده کردید . از سوی دیگر شما سالها در زندان به سر برده اید و کتاب خاطرات زندان را که سالهای سخت در زندان بودنتان را در آن بازتاب داده اید منتشر کرده اید. آیا دست زدن به این اعتصاب غذا از سوی شما بعنوان یک نویسنده بوده است یا بعنوان یک فعال سیاسی؟

ببینید ، انسان یک حیوان سیاسی است . اما این امر به معنای این نیست که همه افراد کارمند سیاستند. من اصولا هیچوقت زندگی سیاسی نداشته ام . اما همیشه نسبت به مسائل سیاسی واکنش نشان داده ام . مثلا اولین بار که به زندان رفتم برای این بود که به اعدام گلسرخی و دانشجویان ، اعتراض کردم من از نظر سیاسی موضعی نداشتم . جزو هیچ دسته و گروهی نبودم . الان هم بعنوان یک نویسنده و انسانی که دلش می خواهد از جنبش سبزی که نشان میدهد حامی همه مردم با هر طرز تفکری است و حتی الامکان از هیچ گروه یا دسته ویژه ای حمایت نمی کند دفاع می کنم.

من با تمام وجود تصمیم گرفتم در این جنبش تازه تا زمانی که به انحراف کشیده نشده است فعال باشم.

شما گفتید این جنبش از تمام مردم ایران دفاع می کند اما عده زیادی در این ماجرا رقیب آقایان موسوی و کروبی بودند و به آقای احمدی نژاد رای دادند؟

من با آقای احمدی نژاد پدر کشتگی ندارم. فکر نمی کنم مردم ایران هم با ایشان دشمنی داشته باشند. اگر آقای احمدی نژاد هم در این رقابت انتخاب می شدند مردم هم او را می پذیرفتند. مشکل از آنجا حادث شد که گویا آراء مردم را غلط خواندند . حرف و پرسش مردم ایران این است «رای من کو؟» . مردم نمی گویند مرگ بر احمدی نژاد. یا اینکه فلان گروه باید برود و فلان گروه باید بماند. مردم ایران یک پیام درست و انسانی دارند. آنان می پرسند «رای من کو» . من هم دنبال همین قضیه هستم.

تصور می کنید از انجام این اقدام در مقابل مقر سازمان ملل در نیویورک ، چه نتیجه ای حاصل خواهد شد؟

مهمترین نتیجه ای که حاصل شده این است که عده ای دور هم گرد آمده اند و با همدیگر دوست و رفیق شده اند که با هم اختلاف عقیده هم دارند. یک فیزیکدان بر این باور است که « اگر شما چمدانتان را در اتاق یک هتل باز کنید موج این دری که باز شده است تا انتهای کهکشان خواهد رفت » ما در اینجا در یک فضای سرشار از صفا و صمیمیت داریم دوستانمان را پیدا می کنیم . اگر تنها نتیجه ای که از این جریان گرفته شده فقط همین امر باشد باز هم برد با ماست . اگر چه در این ماجرا برد و باخت مطلقا معنا ندارد. ما داریم سعی می کنیم . داریم می دویم تا چیزی را به دست بیاوریم . یا بدست می آید یا نمی آید . اینجا نفس دویدن است که مهم است.

در این حرکت کسانی از حرفه ها و تفکرات مختلف و نویسندگانی هم که مثل شما سابقه کار فرهنگی دارند شرکت کرده اند. اگر این اقدام به پایان برسد افرادی مثل شما که دغدغه های فرهنگی دارند چگونه به حرکتشان ادامه خواهند داد؟

والله کاری که من الان می کنم این است که ایملهایی را حاوی پیامی است و برایم جالب است به سایتهای مختلف ارسال می کنم . تا قبل از این پیشامد، افرادی را که امروز گرد هم آمده ایم از دور نظاره می کردیم . و البته کمی با هم قهر بودیم . کمتر با همدیگر حرف میزدیم . یکی مسلمان بود ، آن یکی کمونیست بود . اما امروز صاحبان عقاید گوناگون دور هم جمع شده با همدیگر دوستی می کنند. بدون اینکه تغییر ماهیت داده باشند . آنها کماکان بر عقایدشان پافشاری می کنند اما با همدیگر دوستند و این مهمترین دستاورد گردهمایی است.

خارج از چهارچوب مسائل فرهنگی ، چه اقداماتی ممکن است انجام داد که منجر به حل بحران سیاسی – اجتماعی اخیر ایران شود؟

نخست باید به پرسش « رای من کو؟» پاسخی منطقی داده شود. و بعد از آن یک رفراندم انجام شود. تصور من بر این است که بخش زیادی از نیروهای مذهبی با کمال عقل و درایت متوجه شده اند که به زور نمی شود یک جامعه را اداره کرد. البته بسیاری هستند که بر اساس اراده خداوند حرکت می کنند ولی خداوند تجلی خودش را در عقل انسان متجلی کرده است . بنابر این هر نیروی مذهبی که دم از خدا می زند باید بداند که نماینده خدا ، مردمند. هر چه مردم می گویند اراده خداست و اگر مردم حرفی می زنند که درست باشد باید بیدرنگ از آن دفاع کرد.

جالبترین نکته ای که ممکن است بتواند منبع الهام شما برای نوشتن داستانهایتان باشد و در طول مدت این اعتصای غذا با آن برخورد کرده اید چه بوده است؟

من الان ۴۸ ساعت است که در اعتصاب غذا به سر می برم . گرسنه هم نیستم . حس روشن و شفافی دارم. به دور وبرم که نگاه می کنم باور کنید موجهای عظیم عشق و مهربانی را می بینم که در پیچ و تابند. این تجربه فوق العاده زیبایی است . این تجربه ای است که مردم ایران در طول این دو ماه به نوع دیگری از سر گذرانده اند و بازتاب این امواج را ما هم به نوعی داریم مزه مزه می کنیم.
XS
SM
MD
LG