محمد البرادعی، رئیس سابق آژانس بینالمللی انرژِی اتمی در مقاله ای در روزنامه گاردین چاپ لندن، مینویسد برای مقابله با خطر گسترش تکنولوژی هستهای چرخه تولید سوخت اتمی باید تحت کنترل یک نهاد بینالمللی قرار بگیرد.
آقای البرادعی اشاره میکند که باراک اوباما با تعهد به خلع سلاح هستهای جهان توان تازه ای به اين هدف داده است که چندین دهه در حالت بلاتکلیفی قرار داشت. باراک اوباما خود را به تلاش برای جهانی عاری از سلاح هستهای متعهد میداند و پذیرفته است که بین منع گسترش سلاحهای هستهای در سطح جهان و روند خلع سلاح قدرتهای صاحب این تسلیحات ارتباط مستقیمی وجود دارد.
محمد البرادعی در ادامه این مقاله در روزنامه گاردين مشکلات را چنین بر میشمرد:
نکته اول این است که پنج قدرت بزرگ صاحب سلاح هستهای تعهدات خود در قالب انپیتی را جدی نمیگیرند و برای کاهش سلاحهای هستهای خود هیچ اقدامی نکردهاند. طبیعی است که این وضعیت صلاحیت و اقتدار اخلاقی آنها را زیر سئوال برده و آنها نمیتوانند از کشورهای کوچکتر توقع داشته باشند که به دنبال سلاح هستهای نروند.
دوم این است که مثل نمونه کره شمالی ، کشورهای امضا کننده معاهده انپیتی به راحتی و با توجیه «وقوع حوادثی حیاتی برای امنیت آن کشور» از این معاهده خارج میشوند.
سوم این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار است از منع گسترش سلاحهای هستهای پاسداری کند در نهایت تاسف از امکانات لازم برای این کار برخوردار نیست. بازرسان این آژانس برای تشخیص برنامههای هستهای پنهانی با موانع حقوقی ، سیاسی و تکنیکی متعددی روبهرو هستند. آزمایشگاهها و مراکز فنی این آژانس بسیار عقب ماندهاند و این آژانس از دسترسی لازم به اطلاعات ماهوارهای برخوردار نیست.
چهارم این است که نظام فعلی کنترل بر صادرات تاکنون نتوانسته است از گسترش آشکار و پنهان تکنولوژی هستهای جلوگیری کند. یک نمونه برجسته آن چرخش و فروش اطلاعات حساس هستهای توسط شبکه عبدالقدیرخان دانشمند هستهای پاکستان بود. در حال حاضر ۹ کشور سلاح هستهای دارند و این سادهلوحی است اگر فکر کنیم که کشورهای دیگر –بهخصوص در مناطق بحرانی- در پی دستیابی به سلاح هستهای نیستند. علاوه بر این گروه دیگری از کشورها از تکنولوژی لازم برای تولید سلاح هستهای برخوردار هستند و در صورت تمایل میتوانند ظرف چند ماه سلاح هستهای تولید کنند.
پنجم این است که جامعه بینالمللی که سمبل اراده آن شورای امنیت سازمان ملل متحد است در اکثر موارد در برخورد با موارد جدی تهدیدها برای امنیت جهانی از طریق برنامههای هستهای کاملا ناتوان و فلج بوده است.
آقای البرادعی در ادامه مقاله خود در روزنامه گاردین تاکید میکند که حل این مشکلات یک شبه امکان پذیر نیست. اما تاکید میکند که برخی اقدامات را میتوان به سرعت انجام داد . وی با اشاره به توافق آمریکا و روسیه برای کاهش کلاهکهای هستهای، که ۹۵ درصد از زرادخانه هستهای جهان را شامل میشود، اضافه میکند که گامهای کلیدی دیگر منع همه جانبه آزمایشهای هستهای، مذاکره برای توقف کامل توليد سوخت هستهای مورد استفاده در تسلیحات ، افزایش امینت مواد هستهای و رادیو اکتیو و بالاخره گام نهایی تقویت آژانس بینالمللی انرژی اتمیاست.
محمد البرادعی به پیشنهاد ماه گذشته خود اشاره میکند که جوهره آن تاسیس یک خزانه یا بانک بینالمللی برای نگاهداری اورانیوم با غلظت پایین است. این بانک میتواند این سوخت و مواد هستهای را به کشورهایی که سوخت هستهای لازم دارند ارائه دهد. این سوخت برای مصارف تسلیحاتی قابل استفاده نخواهد بود. یک چنین مکانیزمهایی در حال حاضر و در دهههای آینده که کشورهای بیشتری به انرژی هستهای روی میآورند امری ضروری است.
به گفته آقای البرادعی وجود چین مراکزی ضمن کنترل غلظت مواد هستهای و نحوه صدور و فروش آن در عین حال میتواند دسترسی تمام کشورها به چنین سوختی را تضمین کرده و از روی آوری آنها به برنامههای پنهانی و خطرناک جلوگیری کند. این بانک یا خزانه هستهای به تمام کشورها بدون هیچ تبعیض سیاسی سوخت و مواد هستهای میفروشد به شرطی که آنها به تعهدات خود در قبال انپیتی عمل کنند. این سیستم مانع از تلاش هر کشور برای تولید مستقل نخواهد بود.
در پایان این مقاله آقای البرادعی اذعان میکند که این طرح جسورانه ای است ولی تاکید دارد که حل معضلات کنونی در زمینه انرژی و برنامه هستهای به اقدامات جسورانه نیاز دارد. وی اضافه میکند که ۶۰ سال پیش این فرصت وجود داشت که تولید سوخت هستهای در کنترل یک مرکز چند ملیتی و جهانی قرار بگیرد ولی به خاطر شرایط جنگ سرد عملی نشد. جمله پایانی آقای البرادعی این است: «خطرات ناشی از گسترش هر چه بیشتر تکنولوژی هستهای و مهمتر از آن خطر رو به افزایشم تروریسم هستهای، حکم میکند که چنین طرحی را در شرایط فعلی جدی گرفته و به اجرا درآوریم.»
آقای البرادعی اشاره میکند که باراک اوباما با تعهد به خلع سلاح هستهای جهان توان تازه ای به اين هدف داده است که چندین دهه در حالت بلاتکلیفی قرار داشت. باراک اوباما خود را به تلاش برای جهانی عاری از سلاح هستهای متعهد میداند و پذیرفته است که بین منع گسترش سلاحهای هستهای در سطح جهان و روند خلع سلاح قدرتهای صاحب این تسلیحات ارتباط مستقیمی وجود دارد.
محمد البرادعی در ادامه این مقاله در روزنامه گاردين مشکلات را چنین بر میشمرد:
نکته اول این است که پنج قدرت بزرگ صاحب سلاح هستهای تعهدات خود در قالب انپیتی را جدی نمیگیرند و برای کاهش سلاحهای هستهای خود هیچ اقدامی نکردهاند. طبیعی است که این وضعیت صلاحیت و اقتدار اخلاقی آنها را زیر سئوال برده و آنها نمیتوانند از کشورهای کوچکتر توقع داشته باشند که به دنبال سلاح هستهای نروند.
دوم این است که مثل نمونه کره شمالی ، کشورهای امضا کننده معاهده انپیتی به راحتی و با توجیه «وقوع حوادثی حیاتی برای امنیت آن کشور» از این معاهده خارج میشوند.
سوم این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار است از منع گسترش سلاحهای هستهای پاسداری کند در نهایت تاسف از امکانات لازم برای این کار برخوردار نیست. بازرسان این آژانس برای تشخیص برنامههای هستهای پنهانی با موانع حقوقی ، سیاسی و تکنیکی متعددی روبهرو هستند. آزمایشگاهها و مراکز فنی این آژانس بسیار عقب ماندهاند و این آژانس از دسترسی لازم به اطلاعات ماهوارهای برخوردار نیست.
چهارم این است که نظام فعلی کنترل بر صادرات تاکنون نتوانسته است از گسترش آشکار و پنهان تکنولوژی هستهای جلوگیری کند. یک نمونه برجسته آن چرخش و فروش اطلاعات حساس هستهای توسط شبکه عبدالقدیرخان دانشمند هستهای پاکستان بود. در حال حاضر ۹ کشور سلاح هستهای دارند و این سادهلوحی است اگر فکر کنیم که کشورهای دیگر –بهخصوص در مناطق بحرانی- در پی دستیابی به سلاح هستهای نیستند. علاوه بر این گروه دیگری از کشورها از تکنولوژی لازم برای تولید سلاح هستهای برخوردار هستند و در صورت تمایل میتوانند ظرف چند ماه سلاح هستهای تولید کنند.
پنجم این است که جامعه بینالمللی که سمبل اراده آن شورای امنیت سازمان ملل متحد است در اکثر موارد در برخورد با موارد جدی تهدیدها برای امنیت جهانی از طریق برنامههای هستهای کاملا ناتوان و فلج بوده است.
آقای البرادعی در ادامه مقاله خود در روزنامه گاردین تاکید میکند که حل این مشکلات یک شبه امکان پذیر نیست. اما تاکید میکند که برخی اقدامات را میتوان به سرعت انجام داد . وی با اشاره به توافق آمریکا و روسیه برای کاهش کلاهکهای هستهای، که ۹۵ درصد از زرادخانه هستهای جهان را شامل میشود، اضافه میکند که گامهای کلیدی دیگر منع همه جانبه آزمایشهای هستهای، مذاکره برای توقف کامل توليد سوخت هستهای مورد استفاده در تسلیحات ، افزایش امینت مواد هستهای و رادیو اکتیو و بالاخره گام نهایی تقویت آژانس بینالمللی انرژی اتمیاست.
البرادعی: تاسیس یک خزانه یا بانک بینالمللی برای نگاهداری اورانیوم با غلظت پایین؛ این بانک میتواند این سوخت و مواد هستهای را به کشورهایی که سوخت هستهای لازم دارند ارائه دهد. این سوخت برای مصارف تسلیحاتی قابل استفاده نخواهد بود. یک چنین مکانیزمهایی در حال حاضر و در دهههای آینده که کشورهای بیشتری به انرژی هستهای روی میآورند امری ضروری است.
به گفته آقای البرادعی وجود چین مراکزی ضمن کنترل غلظت مواد هستهای و نحوه صدور و فروش آن در عین حال میتواند دسترسی تمام کشورها به چنین سوختی را تضمین کرده و از روی آوری آنها به برنامههای پنهانی و خطرناک جلوگیری کند. این بانک یا خزانه هستهای به تمام کشورها بدون هیچ تبعیض سیاسی سوخت و مواد هستهای میفروشد به شرطی که آنها به تعهدات خود در قبال انپیتی عمل کنند. این سیستم مانع از تلاش هر کشور برای تولید مستقل نخواهد بود.
در پایان این مقاله آقای البرادعی اذعان میکند که این طرح جسورانه ای است ولی تاکید دارد که حل معضلات کنونی در زمینه انرژی و برنامه هستهای به اقدامات جسورانه نیاز دارد. وی اضافه میکند که ۶۰ سال پیش این فرصت وجود داشت که تولید سوخت هستهای در کنترل یک مرکز چند ملیتی و جهانی قرار بگیرد ولی به خاطر شرایط جنگ سرد عملی نشد. جمله پایانی آقای البرادعی این است: «خطرات ناشی از گسترش هر چه بیشتر تکنولوژی هستهای و مهمتر از آن خطر رو به افزایشم تروریسم هستهای، حکم میکند که چنین طرحی را در شرایط فعلی جدی گرفته و به اجرا درآوریم.»