لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۲۲

آيا زبان ديدگاه ما نسبت به دنيای اطراف را شکل می دهد؟


گای دوچر، زبان شناس و نويسنده کتاب «از پشت عينک زبان: چرا دنيا به زبان های ديگر متفاوت به نظر می رسد»
گای دوچر، زبان شناس و نويسنده کتاب «از پشت عينک زبان: چرا دنيا به زبان های ديگر متفاوت به نظر می رسد»
سالهاست که بسياری بر اين باور بوده اند که شخصيت و ديدگاه فرهنگی انسان تحت تأثير زبان مادری وی قرار دارد. گای دوچر، زبان شناس و نويسنده کتاب «از پشت عينک زبان: چرا دنيا به زبان های ديگر متفاوت به نظر می رسد» نظريه فوق را يک گام فراتر برده و ادعا می کند زبان قابليت تأثيرگذاری بر تلقی افراد از اشيا، جغرافيا و حتی رنگ را دارد.

ديسی سيندلار، گزارشگر راديو اروپای آزاد/راديو آزادی با دوچر درباره يافته های اين زبان شناس به گفت و گو نشسته است که چکيده ای از آن را در ادامه می خوانيد:

راديو اروپای آزاد/راديو آزادی: اول از همه اجازه بدهيد با يک موضوع دم دستی شروع کنيم. خود شما چند تا زبان بلديد؟

گای دوچر: بچه که بودم به زبان عبری صحبت می کردم. در اسرائيل تک زبانه بزرگ شدم. بعد از آن در مدرسه زبان های مختلف را فرا گرفتم، بيشتر انگليسی و البته آلمانی و عربی هم در کنارش ياد گرفتم و مقداری لاتين هم آموختم. وقتی دانشجو شدم به اسکانديناوی رفتم و توانستم سوئدی و دانمارکی را در حد قابل تحملی صحبت کنم. اما زبان هايی که در دنيای آکادميک در آنها تخصص دارم زبان های ميان رودان (بين النهرين) باستان است، زبان هايی که در برخی موارد ۴۰۰۰ سال است کسی به آنها تکلم نکرده. درباره اين دسته از زبان ها حتی اگر من هم بتوانم به آنها سخن بگويم کسی نيست جوابم را بدهد.

در بين مردم رايج است که می گويند زبان انديشه ما را شکل می دهد، چرا که چه بسا انتقال مفهومی که در يک زبان به راحتی انجام می شود در ديگری غيرممکن باشد، به خاطر اينکه معادل واژه مربوط به آن مفهوم در زبان دوم غايب است. آيا چنين استدلال هايی درست هستند؟

فکر نمی کنم زبان مادری ما مانع درکمان از مفاهيمی باشد که گویِشوَرانِ زبان های ديگر به راحتی متوجه می شوند. البته اين گزاره را زياد از گوشه و اطراف می شنويم اما تقريباً هيچ زبانشناسی را نخواهيد يافت که چنين ادعايی را تأييد کند که «گويشوران زبانهای ديگر مفهوم مورد نظر ما را درک نمی کنند، چون در زبانشان چنين واژه ای وجود ندارد؛- حالا هرچه می خواهد باشد از دموکراسی و آزادی و اين و آن.» به باور من، اين نظريه به وضوع نادرست است.

اساساً هيچ مدرکی دال بر اين وجود ندارد که مردمی که به يک زبان خاص صحبت می کنند به دليل فقدان يک واژه از درک چيزی ناتوان باشند. در واقع هيچ مفهومی وجود ندارد که شما نتوانيد با يک نفر ديگر بنشنيد و به زبان خود آن را برايش توضيح دهيد، حتی اگر طرف مقابل برچسب پيش ساخته ای [تحت عنوان واژه] برای آن مفهوم نداشته باشد.

و با اين وجود شما استدلال می کنيد که زبان ما بر روی انديشه مان تأثير دارد، به خاطر اينکه چيزی را خلق می کند که شما «عادت ذهن» نام نهاده ايد.

شايد بارزترين نمونه شيوه توصيف زبان های مختلف از محيط پيرامون ما باشد. زبان هايی هستند که از عباراتی مانند «چپ» و «راست» استفاده نمی کنند يا حتی «در مقابل من» يا «پشت سرم» را هم ندارند.

به جای آنها، برای همه چيز از جهت های جغرافيايی بهره می برند. همين الان من به شما می گويم «دارم با شما صحبت می کنم و در مقابل تلفن ايستاده ام.» و در آن زبان ها می گويند، «من دارم درست در جهت جنوب تلفن صحبت می کنم .» يا اينکه من می گويم «يک فنجان قهوه سمت راستم هست.» و آنها می گويند، «يک فنجان قهوه در جهت شرق من هست.» چنين چيزی برای ما خيلی غيرطبيعی به نظر می رسد، اما در سراسر جهان، زبان ها و جوامعی وجود دارند که به اين شکل سخن می گويند.

بعضی از زبان ها، مثل انگليسی، برای اشيای بی جان جنسيت متفاوت قائل نيستند. اما در بسياری از زبان ها چنين نيست. آيا اين آگاهی از جنسيت بر روی انديشه تأثيری دارد؟

اگر زبان شما، شما را مجبور کند که درباره درخت و پنجره و صندلی و ديگر اشيای بی جان به عنوان زن و مرد صحبت کنيد، يک چنين عادتی به تنهايی ارتباط ذهنی بسياری قوی ای در ذهنتان درباره مردانگی يا زنانگی اين قبيل اشيا ايجاد می کند.

اين پديده در بسياری از زبان ها مورد آزمايش قرار گرفته است. برای نمونه، اگر در زبان شما «پُل» جنسيت مؤنث داشته باشد، مثل آنچه در زبان آلمانی شاهديم، آلمانی زبانان صفات زنانه بيشتری را برای پُل قائل می شوند.

اين افراد پُل را ظريف و باريک و زيبا و جذاب خواهند يافت. در حالی که اگر در يک زبان ديگر پُل مذکر باشد، مانند اسپانيايی، افرادی که به این زبان سخن می گویند، صفات مردانه ای را برای پُل پيدا می کنند و در ديد آنها پُل قوی، محکم و تنومند به نظر می رسد. زبان ظرفيت منطقی تفکر ما را تحت تأثير قرار نمی دهد، اما اين توانايی را دارد که به ميزان زيادی مسائلی مانند تداعی معانی مرتبط با اجزای دنيای پيرامونمان را شکل دهد.
XS
SM
MD
LG