لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۱۹

شهرت روزنامه نگار لهستانی در سایه اتهام انتشار «اطلاعات ساختگی»


ريشارد كاپوشينسكى
ريشارد كاپوشينسكى
در كتاب جديدى كه به زندگى و آثار ريشارد كاپوشينسكى خبرنگار و نويسنده سرشناس لهستانى مى پردازد وى متهم شده كه در بسيارى موارد مرز واقعه نگارى و داستان پردازى را رعايت نكرده است.

به نوشته روزنامه گاردين، ريشارد كاپوشينسكى كه در لهستان به وى لقب بهترين روزنامه نگار قرن بيستم را داده اند در دوران فعاليت طولانى خود كار ساده خبرنگارى را به خلق آثار ادبى ارزشمند ارتقا داد و حوادث بزرگى را نظير جنگ، كودتا و انقلاب هاى خونين دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادى را در نقاط مختلف جهان تحليل و ثبت كرد.

اما در اين كتاب جديد ادعا مى شود كه روزنامه نگار و نويسنده لهستانى كه سه سال پيش در سن ۷۴ سالگى درگذشت در موارد مكررى مرز گزارشگرى واقع گرا و داستان پردازى را مخدوش كرده و به عبارتى ديگر اطلاعات ساختگى منتشر كرده است.

به گزارش گاردين، در كتاب ۶۰۰ صفحه اى زندگينامه ريشارد كاپوشينسكى كه روز اول ماه مارس در لهستان منتشر شد گفته مى شود كه اين روزنامه نگار در موارد متعددى مدعى شده كه خود شاهد حوادثى بوده كه در عالم واقعيت در آنجا حضور نداشته است. در برخى موارد وى براى تكميل گزارشهاى خود صحنه هايى را آفريده كه واقعيت نداشته وبراى خلق نوشته هايى با جلوه هنرى بهتر از جزييات و واقعيات حوادث دور شده است.

«در برخى موارد نياز و پرورش ادبى بر او (کاپوشینسکی) چيره شده است. به عنوان مثال در يك مورد او ادعا مى كند كه اندازه ماهى هاى درياچه ويكتوريا با تغذيه از پيكر قربانيان حكومت ايدى امين در اوگاندا بسيار بزرگتر شده اند. اين يك استعاره هولناك و گوياست. اما واقعيت اين بود كه دليل رشد ماهي هاى ساكن درياچه ويكتوريا تغديه آنان از ماهى هاى ريز رودخانه نيل بوده است.»

آرتور دوموسلاوسكى، نویسنده کتابی در باره کاپوشینسکی
آرتور دوموسلاوسكى، نويسنده اين كتاب در مصاحبه اى با روزنامه گاردين مى گويد: «در برخى موارد نياز و پرورش ادبى بر او چيره شده است. به عنوان مثال در يك مورد او ادعا مى كند كه اندازه ماهى هاى درياچه ويكتوريا با تغذيه از پيكر قربانيان حكومت ايدى امين در اوگاندا بسيار بزرگتر شده اند. اين يك استعاره هولناك و گوياست. اما واقعيت اين بود كه دليل رشد ماهي هاى ساكن درياچه ويكتوريا تغديه آنان از ماهى هاى ريز رودخانه نيل بوده است.»

آرتور دوموسلاوسكى معتقد است كه ريشارد كاپوشينسكى روزنامه نگارى را تجربه مى كرد و مى آموخت و شايد متوجه نبود كه مرزهاى واقعه نگارى و داستان سرايى را در هم ريخته است. كتاب هاى او آثار با ارزشى هستند ولى بايد آنان را در زمره ادبيات داستانى تلقى كرد.

گاردين مى افزايد: آرتور دوموسلاوسكى كه خود يك روزنامه نگار برجسته لهستانى است خود را شاگرد كاپوشينسكى مى داند و مى گويد هدف وى از طرح اين انتقادها نه ضربه زدن به جايگاه اين نويسنده بلكه روشن كردن مرزهاى واقعيت و داستان در زندگى و فعاليت هاى اوست.

در عين حال در اين زندگينامه وى سعى كرده است حقايق بيشترى را در مورد شخصيت كاپوشينسكى روشن كرده و نشان دهد كه تا چه اندازه لهستان امروزى هنوز هم در سايه گذشته كمونيستى اين كشور قرار دارد.

آرتور دوموسلاوسكى در بخش ديگرى از مصاحبه با گاردين مى گويد: نظرات وى در مورد كاپوشينسكى عادلانه و بى طرفانه است و نگارش كتاب را با علاقه و احترام به اين نويسنده انجام داده است. اما بيوه آقاى كاپوشينسكى به شكل خشمگينانه اى به مطالب مطرح شده در اين زندگينامه واكنش نشان داده و هفته پيش با تسليم شكايتى به دادگاه مدعى شد كه اين كتاب اعتبار وشخصيت همسر وى را خدشه دار كرده است.

به نوشته گاردين، دادگاه، اعتراض خانم كاپوشينسكى را رد كرده و اعلام كرده است كه خود او از نگارش اين كتاب مطلع بوده و حتى بايگانى شخصى نويسنده فقيد را در اختيار نگارنده زندگينامه قرار داده است. بيوه كاپوشينسكى اكنون شكايت خود را به ديوان عالى لهستان برده است. حدود ۱۷ صفحه از اين زندگينامه كه با عنوان «كاپوشينسكى غير داستانى» منتشر شده است به روابط عاشقانه اين نويسنده با زنان اختصاص دارد و ادعاهاى مربوط به همكارى وى با دستگاه امنيتى اتحاد شوروى را نيز بررسى مى كند.

ريشارد كاپوشينسكى متولد شهر پينسك در بلاروس امروزى، روزنامه نگارى را در دانشگاه ورشو تحصيل كرد. در سال ۱۹۶۴ اولين گزارشگر اخبار خارجى خبرگزارى رسمى لهستان شد و در ۱۰ سال بعد مسئول پوشش اخبار ۵۰ كشور جهان بود.

او در سال هاى زوال استعمار اروپايى به سراسر جهان در حال توسعه سفر كرد و شاهد ۲۷ انقلاب و كودتا بود. از كتاب هاى مشهور وى مى توان به «جنگ فوتبال» كه گزارش جنگ بين هندوراس و السالوادور است، « امپراطور» در مورد هايلاسلاسى، پادشاه پیشین اتپوپى و ... اشاره كرد.

آرتور دوموسلاوسكى مى گويد كه كاپوشينسكى علاوه بر داستان پردازى در خبرنگارى، زندگى شخصى خود را نيز افسانه وار جلوه داده و در مواردى از خود يك قهرمان ساخته است.

به اعتقاد دوموسلاوسكى، شخصيتى متعلق به كشورى كوچك و ناشناس مثل لهستان كه در نقاط ديگر دنيا كسى با زبان و فرهنگ آن آشنا نيست براى تاثير گذارى بيشتر آثار خود چنين كارى كرده است.

به نوشته گاردين، آرتور دوموسلاوسكى در ۹ سال پايان زندگى كاپوشينسكى با وى آشنا بود و ايده نگارش زندگينامه پس از مرگ ريشارد كاپوشينسكى به ذهن وى خطور كرد.

دوموسلاوسكى مى گويد: «به اكراه مي توانم مدعى شوم كه او دوست من بود چون مسلما افراد ديگرى هستند كه كاپوشينسكى را بهتر مى شناسند. ولى او هميشه با من مثل يك شاگرد وفادار رفتار مى كرد.»
XS
SM
MD
LG