لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۱۸

صادق طباطبايی، بلند پروازی ناکام در سياست ايران


صادق طباطبايی در سن ۷۲ سالگی به دليل بيماری سرطان در گذشت. وی برای اهالی سياست در ايران فرد شناخته شده‌ای بود اما از خود ميراث سياسی مثبتی به يادگار نگذاشت. نام او در ابتدای انقلاب به دولت موقت گره خورده بود و سيمای ظاهری و پوشش متفاوت او چهره‌های ميانه رو را به نمايش می‌گذاشت. با حاکميت يک پارچه جريان خط امام در سال ۱۳۶۰ او عرصه سياسی را رها کرد وبه پشت پرده رفت تا در معاملات تسليحاتی و مذاکرات پشت پرده به نظام ياری رساند.

صادق طباطبايی در دهه شصت اعتراضی به سرکوب‌های سياسی نکرد. آن زمان در خدمت دفتر آيت الله خمينی بود که برادر زنش بازيگردان اصلی آن بود. اما ماجرای دستگيری وی در آلمان به دليل حمل مواد مخدر و باز شدن پرونده مالی در دادستانی انقلاب ارتش باعث شد تا به حاشيه برود و ديگر ماموريت و سمتی در حکومت نداشته باشد. در دوران رهبری آیت الله علی خامنه ای او فعاليت سياسی نداشت.

در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری در سال ۸۸ زمزمه‌هايی مبنی بر حضور او در ستاد محسن رضایی به گوش رسيد اما نمود بارزی پيدا نکرد. در ساليان آخر عمر با انتشار خاطراتش و بازگویی روايت‌هايی از مسائل سال های اول انقلاب در مقاطعی خبر ساز شد. در کل دوران بازنشستگی سياسی صادق طباطبايی زود شروع شد.

صادق طباطبايی دارای مدرک دکتری در رشته‌ بيوشيمی شاخه‌ آنزيمولوژی و ژنتيک، از دانشگاه «آخن» در آلمان بود. او رساله دکتری خود را با پروفسور گرهارد فلايدرر، بيوشيميست گذراند. دوره فعاليت‌های علمی وی کوتاه بود و بيش از چند سال طول نکشيد.

در زمينه موسيقی نيز تبحر داشت. وی که با توصيه دايی اش «امام موسی صدر» آموختن موسيقی را از جوانی شروع کرد، بعد ها در اروپا به مطالعه و آشنایی بيشتر با موسيقی غربی پرداخت. او در بازگشت به ايران بعد از انقلاب توانست با بزرگان موسيقی ايران همنشين شده و مهارت موسيقيايی خود را افزايش دهد.

صادق طباطبايی با توصيه و معرفی استاد احمد عبادی چند سالی در محضر بانوی پر آوازه موسيقی ايران خانم فخری ملک‌پور به تکميل نواختن پيانو و آشنایی با تکنيک نوازندگی مرتضی خان محجوبی پرداخت. علاوه بر تخصص ويژه در نواختن پيانو او در پرورش گل، تاريخ، عکاسی، فيلمبرداری، خطاطی و نقاشی نيز دستی داشت.

برخی از آگاهان به مسائل موسیقی سنتی ایران معتقد هستند وی در وابسته سازی موسیقی به قدرت سیاسی و همچنین ایجاد اختلاف بین بزرگان موسیقی سنتی ایران نقش منفی ایفا کرده است. اما پیام تسلیت محمد رضا شجریان و اشاره به پشتیبانی طباطبایی از اساتید و هنرمندان و موسیقیدانان و اهل شعر، نگاه مثبت بخشی از بزرگان موسیقی سنتی ایران به تلاش های هنری و فرهنگی وی را نشان می دهد.

تلاش ناکام در جمع اضداد

صادق طباطبايی در خانواده روحانی و سنتی به دنيا آمد. پدرش آيت الله سيد محمد باقر سلطانی طباطبايی فقيهی سنتی و از سلسله سادات طباطبايی بود که در عين حال نو آوری های محتطانه ای نيز داشت. مادرش دختر آيت الله سيد صدر الدين صدر از مراجع ثلاثه بود که پيش از ورود آيت الله بروجردی به قم زعامت حوزه را در دست داشتند. از اين رو امام موسی و سيد رضا صدر دايی های مشهور وی بودند. سيد محمد باقر صدر شوهر خاله اش بود. علی اکبر صادقی پدر خانم سيد محمد خاتمی و علی حجتی کرمانی ديگر شوهر خاله هايش بودند.

مادر وی نوه آيت الله سيد حسين طباطبايی قمی بود و از اين رو آيت الله سيد حسن قمی دايی مادرش بود. وصلت خواهرش با سيد احمد خمينی نيز خانواده سلطانی طباطبايی را با خمينی ها خويشاوند نمود.

معمولا در بين علمای قم و عراق چنين خويشاوندی هايی وجود دارد. آيت الله سيد حسن قمی از مخالفان مشهور آيت الله خمينی بود و ساليان زيادی را در حصر خانگی سپری کرد. پدر صادق طباطبايی نيز اگر چه در حلقه نزديکان آيت الله خمينی قرار داشت اما هيچگاه فعاليت سياسی نکرد و به حمايت پر رنگی از حکومت نيز نپرداخت.

اما اين تلاش صادق طباطبايی برای ارتباط دادن مسائل غير مرتبط و ناديده گرفتن تمايز های اصولی در تمامی دوران فعاليت سياسی همراه او بود. وی بر اثر شيفتگی به دايی اش امام موسی صدر جذب فعاليت‌های سياسی و مذهبی می شود. اما در دوران فعاليت‌های دانشجویی با تاسيس انجمن اسلامی دانشجويان در آخن آلمان وبعد ها پايه گذاری اتحاديه انجمن های اسلامی اروپا و همکاری آنها با تشکيلات مشابه در آمريکا بيشتر با جريانی همراه شد که امروزه ملی- مذهبی ناميده می شوند.

اگر چه هيچوقت عضو نهضت آزادی نبود. اما روابط نزديکی با مصطفی چمران، صادق قطب زاده، علی شريعتی، ابراهيم يزدی، حسن حبيبی، ابوالحسن بنی صدر داشت. در عين حال با روحانيت سياسی چون آيت الله خمينی ،آيت الله بهشتی ،علی حجتی کرمانی، سيد محمود دعايی، محمد مجتهد شبستری هم در ارتباط بود.

ولی فعاليت اصلی وی همراهی و حمايت از فعاليت های موسی صدر در لبنان بود. در جريان جنگ داخلی لبنان در خدمت دايی و تشکيلات حرکت المحرومين در لبنان فعاليت کرد. در عين حال می کوشيد سه راس نامتجانس و متفاوت موسی صدر، روح الله خمينی و محمد باقر صدر را به مثلثی تبديل نمايد. اما تفاوت ها و شکاف های بزرگ عملکردی و عقيدتی آنها چنين اجازه ای را نمی داد. موسی صدر در بين اکثر چهره‌های انقلابی ايران عنصر مطلوبی به شمار نمی رفت. کافی است توجه شود آيت الله سيد محمود طالقانی اگر در جلسه ای موسی صدر حاضر می شد بلافاصله جلسه را ترک می کرد.

درگيری با فعالان سياسی چپ کمونيست در اروپا و لبنان ديگر محور پر رنگ فعاليت های صادق طباطبايی در پيش از انقلاب است. او مدتی در کنفدراسيون دانشجويان ايرانی به عنوان عضوی عادی فعاليت کرد اما به دليل درگيری با نيرو های چپ از آنجا خارج شد.

پس از انقلاب

با پيروزی انقلاب وی جز مقامات دولتی بالا شد. سخنگويی دولت موقت و سرپرستی نخست وزيری تا تشکيل دولت رجايی بزرگترين سمت سياسی صادق طباطبايی بود. شکست در انتخابات رياست جمهوری در حالی که فقط ۵۰ هزار رای آورد نيز بزرگترين ناکامی او بود.

در ساليان نخست انقلاب می کوشيد در حد وسط نهضت آزادی و آيت الله خمينی حرکت کند. اين موضع وی و همچنين تفاوت هايش با جريان موسوم به خط امام باعث شد تا در تحولات بعد از سال۱۳۶۰ ديگر سمتی در دولت و قوای سه گانه نداشته باشد. اما ارتباط خويشاوندی با آيت الله خمينی و به خصوص رابطه نزديک با احمد خمينی باعث شد تا ماموريت های جانبی پيدا کند.

وی با چراغ سبز آيت الله خمينی از طريق ارتباطاتی که با «هانس ديتريش گشنر» وزير خارجه وقت آلمان غربی داشت، توانست مسير جديدی را برای رايزنی های پشت پرده در آزادی گروگان ها باز کند. اما مذاکرات مستقيم وی با وارن کريستوفر، معاون وزير امور خارجه آمريکا در دولت جيمی کارتر به جايی نرسيد.

جنجال مشارکت در قاچاق اسلحه و مواد مخدر

پر سر و صدا ترين جنبه فعاليت های سياسی و دولتی صادق طباطبايی مشارکتش در معاملات قاچاق اسلحه در زمان جنگ ايران و عراق بود. او به واسطه روابطی که در دوران اقامت در اروپا و سفر به لبنان ايجاد کرده بود، توانست وارد معاملات تسليحاتی قاچاق شده و بخشی از نياز های نظامی ايران را تامين کند. طباطبايی شرکتی در آلمان تاسيس کرده بود تا در پوشش آن معاملات قاچاق نظامی انجام دهد. او در چند سال اقامت در آلمان غربی معامله های مختلفی برای تامين سلاح انجام داد. اما هيچگاه در آلمان غربی برای انجام اين معامله ها مواخذه نشد و پرونده ای بر عليه وی تشکيل نشد.

برخی از رسانه های غربی وی را به ارتباط با باند های مافيايی متهم کرده اند.(۱) فعاليت های وی در خارج باعث انتقاداتی در داخل کشور شد. محمد منتظری در آخرين روز های عمرش در مجلس نطقی بر عليه او کرد رفسنجانی در خاطراتش توضيح می دهد رجايی و خامنه ای در شورای عالی دفاع اعتراض کرده بودند که وی منشی ايتاليايی در شرکتش استخدام کرده است. او در ديدار با رفسنجانی ادعای فوق را تکذيب می کند.( خاطرات رفسنجانی شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۶۰)

صادق طباطبايی در عين حال می کوشد زمينه را برای عقد قرار داد های نفتی شرکت های اروپايی با جمهوری اسلامی مساعد نمايد. اما گسترش مبادلات نظامی باعث می شود وی در مظان اتهاماتی چون گران خريدن، سوء استفاده شخصی، اختلاس و سوء تدبير در اتلاف اموال عمومی قرار بگيرد. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می گويد طباطبايی اطلاعاتی در مورد ۵۶ ميليون دلار و فريب خوردن در خريد اسلحه داد. سرانجام با پافشاری سرهنگ سيد لطف الله اتابکی از مسئولان دادستان انقلاب ارتش و گزارش معاون لجستيکی فرماندهی ارتش صادق طباطبايی به دادگاه انقلاب ارتش احضار شد. صادق طباطبايی مدعی بود که توطئه ای بر عليه وی درست کرده اند.

ماجرا مربوط به خريد و ارسال دويست عدد تفنگ M۱۰۶ آمريکايی بود که مسئولان لجستيک ارتش معترض بودند تعداد تحويل شده تفنگ‌ها کمتر از شمار خريداری شده است. در اين ماجرا بر اساس خاطرات رفسنجانی سيد احمد خمينی خواهان سفارش وی به دادگاه می شود. (۲)همچنين آيت الله خمينی از وی می خواهد بر پرونده صادق طباطبايی در دادگاه نظارت کند. (خاطرات رفسنجانی ۱۶ آبان ۱۳۶۲) سرانجام با دخالت آيت الله خمينی پرونده از دادستانی ارتش گرفته شده و خود «محمد محمدی قمی» مشهور به «ری شهری» پرونده را در اختيار می گيرد. آيت الله خمينی به ری شهری گفته بود(۳): «خودت رسيدگی کن. من داستان ارتش را نمی شناسم و شما را می شناسم.» ری شهری رسيدگی کرده و در نهايت صادق طباطبايی را تبرئه می کند. اما از همان زمان تا کنون شائبه جدی وجود دارد که اين پرونده با اعمال نفوذ آيت الله خمينی از مسير طبيعی منحرف شده است.

جنجال بزرگ ديگر مسئله پيدا شدن يک کيلو و هفتصد گرم ترياک در چمدان طباطبايی در فرودگاه شهر دوسلدرف آلمان بود. صادق طباطبايی از سوی دادگستری آلمان غربی متهم به انتقال مواد مخدر به اين کشور شد. وی بعدا با قرار وثيقه آزاد شد. همچنين مسئولان سفارت ايران اعلام کردند او مصونيت ديپلماتيک دارد و مامور ويژه ايران است.

اين موضوع در آلمان اختلاف برانگيز شد. ابتدا دادگاه اسناد در خصوص ديپلمات بودن طباطبايی را رد کرد.(۴) اما او گذرنامه ديپلماتيک داشت. سرانجام دادگاه مصونيت قضایی وی را پذيرفت ولی او را در دادگاه غيابی به سه سال زندان محکوم کرد. صادق طباطبايی مدعی است دادگاه عالی آلمان غربی وی را تبرئه کرده است و ماجرا را به توطئه کشور عراق همراه با سيستم امنيتی شوروی سابق با عامليت عناصر وابسته به حزب توده بوده منتسب می سازد که در چمدان وی بسته حاوی ترياک گذاشته اند.

وی دليل اصلی اين کار را تلاش برای متقاعد ساختن دولت وقت فرانسه به خريد سلاح به ايران و توقف معاملات نظامی با عراق می داند که عراقی ها متوجه شده و بر عليه وی و اخلال در روابط ايران و فرانسه توطئه کرده اند.(۵)

فعالان حزب توده ايران اين ادعا را رد کرده و مدعی هستند با اعمال نفوذ سفارت ايران و همچنين روابط نزديک طباطبايی با دولت وقت آلمان وی از مجازات فرار کرده است. به ادعای آنها ماجرای چمدان حاوی ترياک طباطبایی به صورت يک پرونده دادگاهی در آرشيو پليس آلمان ضبط است و او در دادگاه پديرفته بسته ترياک متعلق به او است. (۶)

برخی از منابع خارجی حتی مدعی ارتباط وی با کارتل های بين المللی مواد مخدر شده اند. امکان راست آزمائی اين ادعا با توجه به اطلاعات موجود وجود ندارد. برخی از مقامات امنيتی و انتظامی آلمان غربی فرضيه ای را طرح کرده بودند که طباطبايی از مواد مخدر برای پرداخت هزينه سلاح استفاده می کرده است. (۷)

اما ادعای تبرئه صادق طباطبايی نيز در پرده ابهام است. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش می گويد: «آقای صادق طباطبایی آمد. در مورد تعقيب پرونده اش در اروپا مشورت کرد. مخارج پرونده اش را می‌خواهد» ( خاطرات رفسنجانی ۲۹ فرودين ۱۳۶۵). وی در مقطعی ديگر می گويد: « مقامات آلمانی ازآقای طباطبایی خواسته اند برای نجات گروگان هايشان در لبنان کمک کند. او هم گفته او را در آن کشور تبرئه و پرونده را مختومه اعلام نمايند، تا اقدام کند. ( خاطرات رفسنجانی ۱۹ ارديبهشت ۶۶) در حالی که صادق طباطبايی در زمستان سال ۱۳۶۱ بازداشت شد و حکم بدوی سه سال زندان وی نيز در سال ۱۳۶۲ صادر شد. حال اگر وی تبرئه شده باشد ديگر دليلی ندارد در سال ۱۳۶۶ از مقامات آلمان خواستار مختومه کردن پرونده و تبرئه شود.

ابعاد سياسی اين پرونده پر رنگ است و کشف حقيقت آن محتاج گذشت زمان و انتشار اسناد محرمانه مربوطه است. از اين مقطع به بعد صادق طباطبايی ديگر هيچ مسئوليت و ماموريتی در جمهوری اسلامی دريافت نکرد و به حاشيه رفت. تنها شايعه ای وجود داشت که با پا درميانی وی حسين خمينی از آمريکا به ايران برگشت و به فعاليت هايش برای تغيير حکومت پايان داد.

در مجموع صادق طباطبايی در ميدان سياست ايران ناکام ماند و نتوانست به موقعيت مهمی دست پيدا کند. تاثيرگذاری بالايی نيز نداشت. از ابتدا شيفته اسلام گرايی و حکومت اسلامی بود اما چندان نظر مساعدی به اسلام فقاهتی نداشت. سنت گرا نيز نبود. نحوه زيستش مدرن بود. اگرچه در دوره دانشجویی و فعاليت در انجمن های اسلامی اروپا با اعضاء نهضت آزادی ميانه خوبی داشت ولی منتقد مشی غير راديکال مهندس بازرگان بود.

بعد از انقلاب در سال های اوليه با افراطی‌گری مخالفت کرد. اما در ادامه با اقتدار گرايان حاکم به سازگاری رسيد و مزاحمتی برای آنان ايجاد نکرد و رضايت داد بازيگری در نظامی باشد که خويشاوندانش پايه گذاشتند. در تحليل آخر صادق طباطبايی از جنس کارگزاران و نيرو های اصلی جمهوری اسلامی نبود. همچنين محاسبه غلط در مورد وزن سياسی و مشی التقاطی سياسی وی که جايگاه خاصی را در جغرافيای سياسی ايران برای خود در نظر نمی گرفت، باعث شد تا از سوی جريان های سياسی ايران بعد از انقلاب جدی گرفته نشود. ماجرای حمل مواد مخدر و اتهامات در معاملات نظامی نيز پرونده سياسی او را به صورت کامل بست. اگر رابطه خويشاوندی با سيد احمد خمينی نبود ممکن بود سرنوشت تيره‌ای پيدا کند.

_____________

نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

____________

منابع:

XS
SM
MD
LG