لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۵۵

آیا روسیه و چین به یک زبان سخن می‌گویند؟


شی-جین پینگ، رییس جمهور تازه چین، پیش از آغاز دیدار رسمی خود از روسیه که روز جمعه انجام شد، ضمن تأکید بر اهمیت استراتژیک مناسبات پکن-مسکو گفت: «ما (و روس‌ها) با یک زبان مشترک سخن می‌گوییم».

در همین زمینه ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، نیز مدعی شد که «همکاری‌های دو کشور به شکل گرفتن جهانی عادلانه‌تر کمک می‌کند».

همکاری‌های کنونی چین و روسیه که میراث چند دهه استیلای کمونیسم در بخش‌های گسترده‌ای از آسیا، اروپای شرقی، آفریقا و آمریکای لاتین به شمار می‌رود، پس از انحلال امپراطوری اتحاد شوروی در ابتدای دهه ۹۰ میلادی نیز ادامه یافت.

در دوران حکومت حزب کمونیست اتحاد شوروی که روسیه در مرکز مجموعه‌ای با حضور ۱۵ کشور قرار داشت، دیکتاتوری پرولتاریایی حاکم در مسکو بیشتر در تقابل با حکومت حزب کمونیست حاکم بر پکن قرار داشت تا در کنار آن.

علیرغم این تقابل ریشه‌دارعقیدتی، بعد از سقوط اتحاد شوروی و به خصوص طی ۱۰ سال اخیر همگرایی سیاسی چین و روسیه در صحنه‌های جهانی محسوس‌تر از توسعه همکاری‌های نظامی اقتصادی و یا تجاری و فرهنگی آنها بوده است.

روسیه بزرگترین صادرکننده نفت جهان است ولی، حجم فروش نفت آن به چین، بزرگترین واردکننده نفت جهان، از حدود ۸ درصد واردات چین فراتر نمی‌رود.

حجم تجارت مشترک دو کشور نیز در مقایسه با حجم تجارت جهانی چندان چشمگیر و متناسب با اندازه‌های اقتصادی دو کشور نیست. حجم صادرات و واردات چین و روسیه در سال گذشته ۸۸ میلیارد دلار اعلام شده که نیم درصد از حجم مجموع تجارت جهانی است.

در ردیف شرکای تجارت خارجی چین، روسیه با فاصله بسیار زیاد بعد از آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد اگر چه به دلیل داشتن نیازها و قابلیت‌های متقابل و وجود طبیعت اقتصاد مکمل نزد دو کشور، زمینه توسعه همکاری‌های گسترده بین آنها فراهم است.

نفت و سرمایه

روسیه قادر به تأمین بخش بزرگتری از نیازهای چین به واردات نفت و گاز است و چین خواستار افزایش واردات دو کالای راهبردی مورد احتیاج. یکی از نتایج سفر شی جین پینگ به مسکو، تعهد شرکت نفت بزرگ روسیه، «روس-نفت»، به سه برابر ساختن صادرات نفت به چین، و تعهد متقابل چین به پرداخت دو میلیارد دلار قرضه به شرکت یاد شده است.

چین دارای قدرت سرمایه‌گذاری خارجی تا سقف بالاتر از دو تریلیون دلار است و روسیه نیازمند ایجاد تعادل مابین نیاز به سرمایه‌های غربی برای توسعه اقتصادی، با سرمایه‌گذاری‌های مستقیم چین.

روسیه همچنین دارای بزرگترین ذخیره گار طبیعی جهان است و چین مشتاق افزایش واردات و متنوع نگاه داشتن منابع تأمین انرژی. خط لوله گازی که قرار است از راه شرق دور از روسیه به خاک چینی کشیده شود، ضرفیت امنیت انرژی چین را به نحو محسوسی افزایش خواهد داد، اگر چه هنوز شرایط تأمین سرمایه و قیمت گاز صادراتی روسیه به چین هنوز شکل نهایی پیدا نکرده است.

نگاهی به ردیف شرکای مهم تجارت خارجی چین نشان می‌دهد که پکن مایل به تقابل و تنش با غرب و شرکای محلی آنها در آسیا نیست. چین مایل به توسعه مناسبات خارجی و شاید از این لحاظ علاقه‌مند به متعادل ساختن مواضع پوتین در جامعه جهانی. در نگاه چین، با وجود احساس عدم امنیت نسبی، و ملاحظات منطقه‌ای، آمریکا همچنان با اهمیت‌ترین شریک خارجی آن کشور است.

همگرایی سیاسی

چین معمار اصلی پیمان همکاری‌های شانگهای است. این پیمان که با نام همکاری‌های امنیتی آغاز به کار کرد، از دست یافتن به وزن بین‌المللی تعیین‌کننده بازمانده است. حضور چین در صحنه جهانی بیشتر متکی بر مواضع مستقل پکن، و همکاری با مسکو محدود به زمینه‌های خاص است.

نگاه چین به سوریه، کره شمالی و ایران تا حدود زیادی همسو با نوع نگاه روسیه به نظر می‌رسد. ولی این همسویی به معنای هم‌نوازی مطلق نیست. در ارتباط با کره شمالی چین به این مسئله خانگی‌تر نگاه می‌کند.

در رابطه با سوریه، مخالفت چین با تصویب قطعنامه‌های تنبیهی و یا توبیخی علیه رژیم اسد، به دلیل تقویت حضور بیشتر در دمشق و آب‌های مدیترانه نیست. مخالفت چین با تنبیه سوریه بیشتر ناشی از ایستادگی در تغییر حکومت‌های منطقه‌ای با مهندسی و اجرای غرب، و در نتیجه مقاومت در برابر توسعه نفوذ غرب است.

در مورد نحوه برخورد با ایران نیز اگر چه شباهت دو نگاه را می‌توان دریافت، تفاوت‌های آن نیز چندان پیچیده نیست. با کاهش قدرت خرید و محدود شدن ظرفیت صادرات نفت ایران، چین تدریجاً از خط حمایت روسیه فاصله گرفته و به نوع نگاه غرب در مورد ایران نزدیک‌تر شده است.

در رابطه با ایران شاید نفوذ چین در دور ساختن نسبی روسیه از ایران مؤثرتر واقع شده تا موفقیت مسکو در ادامه حمایت پکن از تهران.

چین با سابقه اندک در صحنه جهانی و شبکه نسبتاً محدود دیپلماتیک، در شرایط جاری به حضور در مجامع چند جانبه بین‌المللی راضی‌تر به نظر می‌رسد تا پیشگامی و مداخله مستقیم برای تأثیرگذاری در بحران‌های منطقه ای. از این لحاظ نقش چین به رفتار ژاپن در صحنه جهانی شبیه‌تر است تا رفتار فعال و مدعی روسیه در مسائل منطقه‌ای.

اگر چه رهبر تازه چین و پوتین، مدعی سخن گفتن به یک زبان مشترک هستند، مفاهیم مورد نظر و خواسته‌های آنها در جامعه جهانی یکسان نیست.

قدرت‌های رو به رشد

شی- جین پینگ که با تصمیم حزب کمونیست چین در ماه نوامبر سال ۲۰۱۲ نامزد منحصر به فرد دست یافتن به مقام ریاست جمهوری آن کشور شد و بعد از طی کردن مراحل انتقال تدریجی قدرت، هفته گذشته مقام کنونی را رسماً بر عهده گرفت، مسکو را به عنوان مقصد اولین دیدار خارجی خود انتخاب کرد.

نخستین سفر رسمی رئیس‌جمهور تازه چین به روسیه، بی‌تردید دارای همان مفهومی است که سفر اوباما به کانادا، بعد تصدی مقام رئیس‌جمهوری توسط وی که تأکیدی بود براهمیت راهبردی مناسبات واشنگتن-اوتاوا.

ضمن ارزشمند بودن مناسبات راهبردی با روسیه، هیئت حاکمه تازه چین مصمم به تلطیف چهره آن کشور در جامعه جهانی است. همزمان، توسعه مناسبات دوستانه با کلیه کشورهای جهان و گسترش تجارت خارجی را نیز به منظور حفظ و افزایش نرخ رشد تولید کنونی دنبال می‌کند.

همراهی و همزبانی مطلق پکن با مسکو در عرصه جهانی، دست کم تا زمانی که پوتین در قدرت است، تحقق این هدف را برای هیئت حاکمه تازه چین دشوار خواهد ساخت.

شی-جین پینگ، بعد از مسکو راهی تانزانیا می‌شود، و در گام بعد به آفریقای جنوبی خواهد رفت تا در پنجمین کنفرانس سران «بریکس» مرکب از پنج قدرت تازه پا گرفته جهانی؛ چین، برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی شرکت کند. یافتن همراهان تازه در عرصه‌های تجارت و اقتصاد، به معنی دست کشیدن چین از شرکای تثبیت شده نظیر آمریکا و جامعه اروپا و تقابل سیاسی با آنها در مجامع جهانی نیست.
XS
SM
MD
LG