به گفته برخی از کارشناسان همزمان با گسترش بحران و اعتراضات گسترده در کشورهای خاورميانه و شمال آفریقا هراس چين از بروز ناآرامی و هرج و مرج در آن کشور باری ديگر نمايان شده است.
زمزمههایی در مورد «انقلاب ياس» در سطح شبکه اينترنت مطرح شده و با وجوديکه اقدام به برگزاری تظاهرات تاکنون به نتيجهای نرسيده است ولی به خوبی میتوان احساس کرد که حکومت چين دستپاچه شده است.
به گزارش شبکه خبری سی ان ان رسانههای دولتی چين حوادث سياسی خاورميانه و شمال آفریقا را چندان پوشش نمیدهند. حضور نيرویهای پليس در سطح شهرها به نسبت گذشته بيشتر شده و بسياری از چهرههای مخالف دولت در خانه خود حبس شدهاند و برخی از شبکههای گروهی – اجتماعی توسط حکومت مسدود شدهاند.
حکومت چين از چه می هراسد؟ کشور چين در طول تاريخ هميشه در هراس از نفوذ و يا حمله و اشغال کشور از سوی خارجیها خود را محدود و منزوی نگاه داشته است. سابقه تاريخی اين واکنش چينیها را میتوان از زمان حمله مغولها، جنگ ترياک عليه بريتانيا و سپس تجاوز امپرياليسم ژاپن در نيمه اول قرن بيستم مشاهده کرد.
با وجوديکه مردم چين هميشه به پديدههای خارجی علاقه نشان دادهاند ولی حکومتهای اين کشور همواره از نفوذ فرهنگ غربی نگران بودهاند.
اريک رينگماردر کتاب خود به نام «ساز و کارهای مدرنيته در اروپا و آسيا شرقی» مینويسد: «سئوال مهم و هميشگی در ذهن چينیها همواره اين بوده است که چگونه میتوان از وقوع هرج و مرج و ناآرامی پيشگيری کرد. در اکثر ديدگاهها و فلسفههای سياسی و اجتماعی که در طول تاريخ چين شکل گرفتهاند همين موضوع نقش محوری را دارد.»
شبکه خبری سی ان ان میافزايد که اين هراس دوگانه، يعنی هراس از تجاوز خارجی و انقلاب در داخل کشور، هميشه در ذهن رهبران چين برجسته بوده است به خصوص از دوران مائو تسه دونگ تا به امروز؛ به عنوان مثال تنگ شيائو پينگ در طول دو دهه حکومت خود از يک سو با تمام قدرت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را در کشور پيش میبرد و از سوی ديگر در مواردی مثل حادثه ميدان «تيانامن» هرگونه اعتراضی را به شدت سرکوب میکرد.
جاشوا کوپر رامو در کتاب خود با عنوان «ديدگاه حاکم بر پکن» مینويسد: «هراس از هرج و مرج و از دست رفتن کنترل سياسی و اجتماعی حکومت، حکم ستون فقرات نخبگان حاکم بر چين را دارد.»
سی ان ان در ادامه تحليل يادآوری میکند که تحولات اقتصادی چين واقعا خارقالعاده بودهاند. صدها ميليون روستايی از خطر فقر رها شدهاند، اصلاحات مبتنی بر روابط بازار آزاد انگيزه و خلاقيت اقتصادی شهروندان را شکوفا کرده است و در نهايت اکنون چين صاحب دومين اقتصاد بزرگ جهان است.
ولی با وجود همه اين دستاوردها حزب کمونيست هنوز هم در مقابل انتقاد بسيار حساسيت دارد. کارشناسان معتقدند که فقدان سيستم انتخاباتی در نظام سياسی چين باعث شده که سياستمداران همواره در مورد مشروعيت خود در ميان مردم شک داشته باشند و نگران سرنگونی و از هم پاشيدگی نظام حاکم باشند.
داويد زويگ پروفسور علوم اجتماعی در دانشگاه هنگ کنگ میگويد ساختار حکومت و نهادهای مختلف آن مثل مجلس ملی، دستگاه قضايی و يا پليس هيچکدام استقلال ندارند و به همين خاطر هسته اصلی حکومت هميشه برای حفظ قدرت خود از نوعی اعمال نفوذ استفاده میکند.
به گفته وی رشد شتابناک اقتصاد چين پيامدهای زيانباری هم برای برخی از مردم داشته است. ولی به دليل نبود مجاری حقوقی و مدنی آزاد تنها راه اعتراض اين گروهها برگزاری اجتماعات محلی يا نوشتن شکايت برای ارگانهای دولتی است.
شبکه خبری سی ان ان خاطر نشان میکند که حکومت چين ظاهرا با اين مسائل برخورد میکند. الگويی که دولت چين دارد حکومت قانون به جای حکومت افراد است.
در برخی موارد دولت اجازه داده که برای بررسی مسائل روستاها شوراهای منتخب مردم تشکيل شود. از اين طريق مشکلات و نارضايتیها در سطح روستاها باقی مانده و همانجا راه حلی برای آنها تجويز میشود.
اما مسائل گستردهتری در سطح کشور وجود دارد که موجب نگرانی مردم میشود، مسائلی مثل تورم، اشتغال، مسکن، آموزش و خدمات درمانی ارزان. هنوز هم اختلاف درآمد شديد بين ثروتمندان و لايههای فقير يکی از مشکلات بزرگ چين است.
با وجود همه اين مسائل به نظر نمیرسد که خود مردم چين هم تمايلی به انقلاب داشته باشند. کارشناسان امور چين میگويند مسلما موارد مهمی از نارضايتی در بين مردم وجود دارد ولی در حدی نيست که زمينه يک جنبش اعتراضی گسترده را فراهم کند.
به گفته صاحبنظران هنوز هم اختلاف درآمد و ثروت بين لايههای مختلف جامعه چين يک موضوع بسيار مهمی است. درست است که زندگی بسياری از لايههای فقير به برکت پيشرفتهای اقتصادی اخير بهبود يافته است ولی هنوز هم نحوه توزيع ثروت در اين کشور برای حکومت و جامعه چين يک چالش بزرگ است.
زمزمههایی در مورد «انقلاب ياس» در سطح شبکه اينترنت مطرح شده و با وجوديکه اقدام به برگزاری تظاهرات تاکنون به نتيجهای نرسيده است ولی به خوبی میتوان احساس کرد که حکومت چين دستپاچه شده است.
به گزارش شبکه خبری سی ان ان رسانههای دولتی چين حوادث سياسی خاورميانه و شمال آفریقا را چندان پوشش نمیدهند. حضور نيرویهای پليس در سطح شهرها به نسبت گذشته بيشتر شده و بسياری از چهرههای مخالف دولت در خانه خود حبس شدهاند و برخی از شبکههای گروهی – اجتماعی توسط حکومت مسدود شدهاند.
حکومت چين از چه می هراسد؟ کشور چين در طول تاريخ هميشه در هراس از نفوذ و يا حمله و اشغال کشور از سوی خارجیها خود را محدود و منزوی نگاه داشته است. سابقه تاريخی اين واکنش چينیها را میتوان از زمان حمله مغولها، جنگ ترياک عليه بريتانيا و سپس تجاوز امپرياليسم ژاپن در نيمه اول قرن بيستم مشاهده کرد.
با وجوديکه مردم چين هميشه به پديدههای خارجی علاقه نشان دادهاند ولی حکومتهای اين کشور همواره از نفوذ فرهنگ غربی نگران بودهاند.
اريک رينگماردر کتاب خود به نام «ساز و کارهای مدرنيته در اروپا و آسيا شرقی» مینويسد: «سئوال مهم و هميشگی در ذهن چينیها همواره اين بوده است که چگونه میتوان از وقوع هرج و مرج و ناآرامی پيشگيری کرد. در اکثر ديدگاهها و فلسفههای سياسی و اجتماعی که در طول تاريخ چين شکل گرفتهاند همين موضوع نقش محوری را دارد.»
شبکه خبری سی ان ان میافزايد که اين هراس دوگانه، يعنی هراس از تجاوز خارجی و انقلاب در داخل کشور، هميشه در ذهن رهبران چين برجسته بوده است به خصوص از دوران مائو تسه دونگ تا به امروز؛ به عنوان مثال تنگ شيائو پينگ در طول دو دهه حکومت خود از يک سو با تمام قدرت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را در کشور پيش میبرد و از سوی ديگر در مواردی مثل حادثه ميدان «تيانامن» هرگونه اعتراضی را به شدت سرکوب میکرد.
جاشوا کوپر رامو در کتاب خود با عنوان «ديدگاه حاکم بر پکن» مینويسد: «هراس از هرج و مرج و از دست رفتن کنترل سياسی و اجتماعی حکومت، حکم ستون فقرات نخبگان حاکم بر چين را دارد.»
سی ان ان در ادامه تحليل يادآوری میکند که تحولات اقتصادی چين واقعا خارقالعاده بودهاند. صدها ميليون روستايی از خطر فقر رها شدهاند، اصلاحات مبتنی بر روابط بازار آزاد انگيزه و خلاقيت اقتصادی شهروندان را شکوفا کرده است و در نهايت اکنون چين صاحب دومين اقتصاد بزرگ جهان است.
ولی با وجود همه اين دستاوردها حزب کمونيست هنوز هم در مقابل انتقاد بسيار حساسيت دارد. کارشناسان معتقدند که فقدان سيستم انتخاباتی در نظام سياسی چين باعث شده که سياستمداران همواره در مورد مشروعيت خود در ميان مردم شک داشته باشند و نگران سرنگونی و از هم پاشيدگی نظام حاکم باشند.
داويد زويگ پروفسور علوم اجتماعی در دانشگاه هنگ کنگ میگويد ساختار حکومت و نهادهای مختلف آن مثل مجلس ملی، دستگاه قضايی و يا پليس هيچکدام استقلال ندارند و به همين خاطر هسته اصلی حکومت هميشه برای حفظ قدرت خود از نوعی اعمال نفوذ استفاده میکند.
به گفته وی رشد شتابناک اقتصاد چين پيامدهای زيانباری هم برای برخی از مردم داشته است. ولی به دليل نبود مجاری حقوقی و مدنی آزاد تنها راه اعتراض اين گروهها برگزاری اجتماعات محلی يا نوشتن شکايت برای ارگانهای دولتی است.
شبکه خبری سی ان ان خاطر نشان میکند که حکومت چين ظاهرا با اين مسائل برخورد میکند. الگويی که دولت چين دارد حکومت قانون به جای حکومت افراد است.
در برخی موارد دولت اجازه داده که برای بررسی مسائل روستاها شوراهای منتخب مردم تشکيل شود. از اين طريق مشکلات و نارضايتیها در سطح روستاها باقی مانده و همانجا راه حلی برای آنها تجويز میشود.
اما مسائل گستردهتری در سطح کشور وجود دارد که موجب نگرانی مردم میشود، مسائلی مثل تورم، اشتغال، مسکن، آموزش و خدمات درمانی ارزان. هنوز هم اختلاف درآمد شديد بين ثروتمندان و لايههای فقير يکی از مشکلات بزرگ چين است.
با وجود همه اين مسائل به نظر نمیرسد که خود مردم چين هم تمايلی به انقلاب داشته باشند. کارشناسان امور چين میگويند مسلما موارد مهمی از نارضايتی در بين مردم وجود دارد ولی در حدی نيست که زمينه يک جنبش اعتراضی گسترده را فراهم کند.
به گفته صاحبنظران هنوز هم اختلاف درآمد و ثروت بين لايههای مختلف جامعه چين يک موضوع بسيار مهمی است. درست است که زندگی بسياری از لايههای فقير به برکت پيشرفتهای اقتصادی اخير بهبود يافته است ولی هنوز هم نحوه توزيع ثروت در اين کشور برای حکومت و جامعه چين يک چالش بزرگ است.