لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۳۰

وداع با نگاهی دیگر؛ بهمن جلالی از انقلاب تا قاجار


بیست و هفتم دی‌ماه روز وداع با دستان و نگاهی بود که به مدت چهار دهه، زوایای کمتر دیده شده ای را از ایران برایمان تصویر کرد.

مراسم تشییع بهمن جلالی روز یکشنبه با حضور جمع گسترده‌ای از هنرمندان در خانه هنرمندان ايران برگزار شد؛ عکاس سرشناس و پیشکسوتی که عصر جمعه ۲۵ دی‌ماه در تهران پس از دست و پنجه نرم کردن با مشکلات حاد کبدی چشم از جهان فرو بست.

روز یکشنبه، هنرمندان سرشناسی همچون عباس کيارستمی، رضا کيانيان، محمد رحمانيان، بهمن فرمان‌آرا، خسرو سينايی، جعفر پناهی، محمود کلاری، آيدين آغداشلو، محمد چرمشير، و همچنین جمعی از شاگردان و دانشجويان او، خانواده جلالی را از خانه هنرمندان تا قطعه هنرمندان بهشت زهرا همراهی کردند.

بهمن جلالی که در هنگام مرگ ۶۵ سال داشت، برای جامعه عکاسی و خبری ایران، و همچنین بسیاری از مشتاقان هنر عکاسی، نامی‌ آشناست. جلالی اگرچه فارغ‌التحصيل رشته‌ علوم سياسی و اقتصاد بود، اما عشق به تصویر کردن، او را به یکی از تاثیرگذارترین عکاسان، و همچنین مدرسان عکاسی در تاریخ ایران تبدیل کرد.

از بهمن جلالی که علاوه بر تدریس در دانشگاه، سردبيری فصلنامه «عکسنامه» را نیز عهده دار بود، مجموعه عکس‌های با ارزشی برجای مانده؛ از مجموعه عکس‌های خبری و همچنین مستند انقلاب و جنگ و خرمشهر گرفته، تا عکس‌های هنری همچون مجموعه قاجار.

حسن سربخشیان، عکاس ایرانی که هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد، در گفت‌وگو با رادیو فردا، نگاهی دارد به میراث بهمن جلالی برای دنیای عکس ایران:

آقای سربخشيان! اگر بخواهید نگاهی به سیر تحول کارهای بهمن جلالی داشته باشید، آن را چطور می‌بینید؟

به نظر من کار آقای جلالی از دهه۵۰ خورشيدی به اين سو يک روند منطقی را طی کرده و او توانسته است ديد شخصی، تجربيات زندگی و علايق و دلبستگی‌های خود را به ايران نشان دهد.

کار او از عکاسی مستند آغاز شد، درعکاسی مطبوعاتی دوره انقلاب و جنگ هم با ديد مستند ادامه يافت و نهایتا به کارهايی رسيد که دلبستگی‌های شخصی آقای جلالی را نشان می‌دهد.

پرداختن به عکاسی دوره قاجار و کار بر روی اين عکس‌ها دراين اواخر نشان می‌دهد که آقای جلالی يک روند منطقی را طی کرده و به عنوان عکاسی با نگاه مختص به خود، کار عکاسی را انجام داده و در اين کار موفق هم بوده است.

شما اشاره کرديد که آقای جلالی در فعاليت خود ديد شخصی اش را دنبال و همانطور که گفتید، در حوزه‌های مختلف خبری، مستند و هنری کار کرده است. به نظر شما در کارهای او می‌توان خصوصيت ويژه‌ای را یافت که مختص نگاه بهمن جلالی باشد، یا به عبارت دیگر امضای او محسوب شود؟

امضای بهمن جلالی بر عکاسی ایران حک شده است. استادی که شاگردان بسیاری داشت. عکاسان و روزنامه‌نگارانی که او یادشان داد چگونه عکس بگیرند یا چه عکسی را انتخاب کنند.
بهمن جلالی در طول اين سال‌ها يک صاحب نظر و فردی صاحب سبک در عکاسی بود که اعتقاد داشت تصویری که قرار است از ایران در غرب انعکاس یابد، بايد از طريق افراد جامعه خودمان صورت گيرد. او در واقع تمام انرژی خود را برای انتقال راه‌های اين انعکاس به دانشجويان صرف می‌کرد تا اين مسير را برای نسل جوان روشن کند.

به اعتقاد من یکی از مهم‌ترین وجوه کاری و امضای او اين بود که ايران از ديد منحصر به فرد بهمن جلالی به دنيای پيرامون می‌شناساند و سپس اين نگاه را به علاقمندان و نسل جوان هم انتقال داد.

اگر ما بخواهيم به يک سری اِلمان‌های گرافيکی و معنادار در کارهای او بپردازيم قطعا مولفه‌های خاصی پيدا می‌شود، ولی به نظر من مهم‌تر اين است که بهمن جلالی توانست برای نسل جوان راهی روشن کند که با نگاه خاص خودشان ايران را به دنيای خارج و به ويژه غرب بشناسانند و در اين راه موفق هم بود.

تحصيلات بهمن جلالی در زمينه عکاسی نبود بلکه عکاس تجربی به حساب می‌آمد که اين رشته را تدريس هم می‌کرد. به نظر شما اين مسئله تاثیری بر نگاه شخصی او به عکس دارد؟

بهمن جلالی کسی نبود که از دنيايی خارج از اين حوزه وارد مجموعه شود. اگر او توانسته بود از تحصيل در زمينه اقتصاد به سمت عکاسی بيايد، نشان‌دهنده دغدغه او درباره جامعه بود، و عشقی که در تمامی این سال‌ها به عکس داشت. یعنی این عشق همواره با او بوده است. آموزشی هم که در اين زمينه به دانشجويانش می‌داد ناشی از تجربيات شخصی خودش بود. البته بهمن جلالی دانش آموخته عکاسی در انگلستان است. او توانست دراين حوزه از غرب نیز بياموزد و دغدغه‌های شخصی‌اش را در حوزه اجتماعی ايران پياده کند.

بهمن جلالی در حوزه‌های مختلف کار کرده بود و مجموعه عکس‌های خرمشهر، انقلاب و جنگ او برای کسانی که با عکاسی ايران آشنايی دارند، شناخته شده است. اما شاید یکی از مجموعه‌هایی که امضای بهمن جلالی را در حوزه عکس هنری بیشتر همراه داشته باشد، مجموعه قاجار اوست. لطفا در مورد وجوه تمایز اين مجموعه و نگاهی که عکاس می‌خواسته از طریق آن منتقل کند، توضيح دهيد.

با بخشی از حرف‌هایتان موافقم، اما درباره امضای ایشان و کارهای قاجار، می‌توانم شما را به حرف‌های خودشان ارجاع بدهم. امضايی که آقای جلالی در دهه‌های مختلف در پای کارهای خود داشت همواره با ویژگی‌های خاص عکس او حفظ شد، و سپس به مرور در دوره‌های مختلف منتقل شد تا دست آخر به مجموعه قاجار رسيد. او کارهای مستند زيادی از دوران جنگ و انقلاب دارد که بسيار هم عکس‌های ماندنی هستند.

آقای سربخشيان! منظور من اين نيست که کارهای مستند بهمن جلالی امضای او را ندارد يا کارهای منحصر به فردی نيست. منظور اين بود که مجموعه عکس قاجار او در حوزه عکس هنری، با مونتاژی که از نگاتیوها می‌کردند و کلا با توجه به نوع پرداخت مدرن آنها، برای مخاطبان تازگی بيشتری دارد.

به نظر من آقای جلالی با تمام کارنامه‌اش به خط سيری طبيعی رسيده بود. عوض شدن حوزه عکاسی ایشان هم سیری طبیعی داشت. کسی که جوان است بيشتر می‌تواند در حوزه‌های عکاسی مستند کار کند اما وقتی پا به سن می‌گذارد، اين کار سخت تر می‌شود زيرا عکاسی مستند به تحرک زيادی نياز دارد.

خود او درباره آثار اخيرش توضيح می‌دهد که خواسته (در مجموعه عکس قاجار) با نگاهی تازه به افرادی که جزيی از تاريخ اين کشور هستند و در دوره قاجار زندگی می‌کردند و عکس‌هایی ازشان به یادگار مانده بپردازد؛ اين که اگر بخواهيم اين افراد را در آن زمان در مقابل آيينه امروز تصور کنيم، چگونه می‌شود. آقای جلالی اين نگاه را با مولفه‌های دیگری تلفيق کرده که کار بسیارموفقی هم بود. يعنی شما با آثاری روبه‌رو هستيد که تلفيقی است از المان‌های دوره معاصر که دارای تمام ويژگی‌های يک ايرانی معاصر است، با عکس روبه‌رويش که متعلق به دوران قاجار است.

به نظر من بايد تمام آثار بهمن جلالی را در يک چرخه طبيعی و کلی ببينيم. به عنوان مثال آخرين کاری که من پيش از خارج شدن از ايران از آقای جلالی ديدم متعلق به شش ماه قبل بود، پیش از آنکه از ایران خارج شوم، و درست يک روز بعد از انتخابات اخير رياست جمهوری، که همه می‌گفتند در آن تقلب شده است. آقای جلالی هم در همان زمان با تمام احساس خود در دفتر کوچکش عکسی گرفت که یادم می‌آید همان موقع آن را تکثير کرد و به همه داد.

و آن عکس چه بود؟

عکس از مجسمه مچ یک دست گرفته شده؛ مجسمه سفيدی از انگشتانی که علامت پیروزی را نشان می‌دهد و دور آن را سيم خاردار گرفته است. او در دوره ای که اصلا نمی‌شد در خیابان و بیرون عکس گرفت، در داخل استوديو اين عکس را گرفته بود. بهمن جلالی خلاقيت خود را هميشه به کار می‌انداخت و در آثار به جای مانده از ایشان امضاهای اين چنينی همواره بيشتر به چشم می‌خورد.
XS
SM
MD
LG