لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۴۱

«سردرگمی غرب» در آتش خاورمیانه


خاورمیانه از هر سو با بحران دست و پنجه نرم می‌کند. این منطقه استراتژیک در جنوب غربی آسیا، امروز شاهد سوریه‌ای است که همچنان جنگ داخلی در جریان است و هر هفته بر تعداد کشته‌های آن افزوده می‌شود. در عراق حکومت اسلامی یا همان داعش بخش‌هایی از این کشور و سوریه را تحت کنترل خود در آورده و بیش از بیست روز است که درگیری نظامی اسرائیل و حماس و تعداد فزاینده کشته‌های آن،‌ نیز بر این بحران‌ها افزوده شده است.

در این میان نقش دولت های غربی چیست و آنها چگونه می‌توانند به پایان این بحران‌ها کمک کنند؟ اسکات لوکاس استاد مطالعات آمریکا در دانشگاه بیرمنگام بریتانیا به این پرسش رادیوفردا پاسخ می‌دهد.

please wait

No media source currently available

0:00 0:05:18 0:00
لینک مستقیم


آقای لوکاس، به نظرتان رویکرد غرب به رخدادهای امروز خاورمیانه در کشورهایی مانند سوریه، عراق و بحران اسرائیل و فلسطین چیست؟

راستش اگر بخواهم صادقانه بگویم،‌ به نظرم مردمی که مثلا من می‌شناسم، در غرب دچار یک نوع سردرگمی هستند. آنها می‌گویند که مردم در خاورمیانه در نهایت همدیگر را می‌کشند. این گونه رویکرد به نظرم بازتاب‌دهنده یک نوع استیصال از همه خبرهای بدی است که از خاورمیانه به گوش آنها می‌رسد، خصوصا با توجه به امیدی که چند سال پیش پس از خیزش‌ها علیه حکومت‌های استبدادی در این منطقه به وجود آمده بود. اما موضوع اینجاست که این سردرگمی، پدیده تازه‌ای نیست. اگر در غرب مثلا دولت آمریکا را در نظر بگیریم، شاید هفتاد سال است که نمی‌داند در خاورمیانه چه باید بکند. در زمان تشکیل کشور اسرائیل در دهه ۴۰ میلادی، دینامیک‌های منطقه کاملا تغییر کرد و تنشی دائمی را بین اسرائیل و کشورهای عرب منطقه و همچنین بین خود کشورهای عرب دامن زد. در نتیجه این رویکرد که « آنها همدیگر را خواهند کشت» به چند دهه پیش برمی‌گردد؛ درگیری بین اسرائیل و فلسطین، جنگ داخلی لبنان و کشته شدن دهها هزار نفر توسط حکومت حافظ اسد در سوریه و صدام حسین در عراق. آنچه که به نظر من چنین وضعیتی را بدتر کرده، این است که رهبران غربی به طور مثال آمریکا نمی‌توانند در این زمینه تصمیم بگیرند که با قدرت خود چه کنند. در جنگ سرد وضعیت راحتتر بود. آمریکا می‌گفت با شوروی و کمونیسم مبارزه می‌کند و این پوششی مناسب بود و وضعیت را از خاورمیانه منحرف کرده بود. حال می‌توان گفت جنگ سرد به آن شکل وجود ندارد و غرب باید با چالش‌ها در خاورمیانه مواجه شود و آنها نمی‌دانند از نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی خود چگونه استفاده کنند و اینکه اصلا این نفوذ کارایی خواهد داشت یا خیر.

البته ما شاهد فعالیت‌های مختلف هستیم. مثلا در مورد اخیر که بحث درگیری نظامی غزه و اسرائیل است، وزیر خارجه آمریکا هم در این روزهای اخیر سعی در پیشبرد آتش‌بس کرد هم پیشتر. اما به نظر می‌آید وقتی غرب در یک جبهه وارد می‌شود،‌ سایر بحران‌ها مثلا سوریه یا عراق را فراموش می‌کند و در این فعالیت‌هایش پیوستگی دیده نمی‌شود.

این درست است. به نظرم موضوع اصلی در اینجا مثلا برای دولت باراک اوباما موضوع دخالت است. ما شاهد فصلی از تاریخ بودیم، در یک دهه پیش که دولت بوش گفت ما مشکلات خاورمیانه را حل می‌کنیم چرا که می‌توانیم از توان خود برای تغییر شکل عراق و همه منطقه استفاده کنیم و آن شکست خورد. بعد اوباما به قدرت می‌رسد و نمی‌خواهد آن اشتباه فاحش را تکرار کند،‌ اما او رویکرد قطعی و گزینه جایگزینی ندارد و دچار بی‌تصمیمی است. دولت اوباما دچار بی‌تصمیمی درباره این است که دولت بشار اسد در سوریه را مهار کند یا برای برکناری او از قدرت تلاش کند یا درباره تنش فزاینده در عراق چه کند. و درباره بحران اخیر اسرائیل و فلسطین هم اینچنین است، و شاید بتوان گفت ضعیف عمل کرده است. راستش صادقانه بگویم وقتی آمریکا و سایرین وارد این بحران شدند، من فکر می کردم که به آتش‌بس می‌رسند. اما وقتی اسرائیل گفت ما شرایط شما را قبول کنیم و کارزاری رسانه‌ای برای تخریب جان کری آغاز کرد، دولت اوباما واکنش نشان نداد. موضوع اینجاست که درسی که گرفته نشده این است که اگر شما می‌خواهید در موضوعی مداخله کنید و موثر باشید، چه در سوریه یا عراق یا اسرائیل و فلسطین،‌ این کار را باید با سایرین انجام دهید، و به تنهایی این کار ممکن نیست. این رویکرد را باید با ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی پیاده کنید و نباید هم تسلیم شوید.

به موضوع سایرین اشاره کردید. وقتی از «غرب» صحبت می‌کنیم، معمولا در کنار آمریکا، اتحادیه اروپا هم در نظر گرفته می‌شود. این اتحادیه چه می‌کند؟ آیا هنوز استراتژی مستقل برای موضوعاتی مثل خاورمیانه ندارد و دنباله‌رو سیاست‌های آمریکاست؟

به نظرم اتحادیه اروپا علیرغم انتقادهای زیادی که به آن می‌شود، اگر بخواهد فعالیتی کند،‌ می‌تواند آن را انجام دهد. مثلا موضوع پرونده هسته‌ای ایران را در نظر بگیرید. اتحادیه اروپا پیشرو در این زمینه بوده، و موفق شده این گفت‌وگوها را پیش ببرد. این اتحادیه همچنین در زمینه کمک‌های اقتصادی و بازسازی (آنچیزی که می‌توان قدرت نرم خواند) کارهای زیادی کرده است. اما مشکل اتحادیه اروپا اینجاست که آیا در زمانی که آمریکا در موضوعی مردد یا مانع راه است، خود مستقل اقدام می‌کند یا خیر. اگر به موضوع سوریه برگردیم، اگر آمریکا برای ورود به سوریه و شکست ستیزه‌جویان مردد است، آیا سایر کشورها مثل آلمان فرانسه و بریتانیا این کار را انجام می‌دهند و می‌گویند که باید کاری درباره اسد کرد و اگرنه مصیبت به بار خواهد آمد؟ یا در مورد اسرائیل، وقتی این کشور به آمریکا می‌گوید موضع شما ضعیف است و به نظر ما شما گمراه شدید،‌ آیا اتحادیه اروپا وارد می‌شود تا اسرائیل را به میز مذاکره بازگرداند؟ اروپا این کار را نمی‌کند. اروپایی‌ها از طریق سازمان ملل متحد کاری را نمی‌کنند که در مغایرت با آن چیزی است که می توان همچنان اتحاد اسراییل و آمریکا خواند.

  • 16x9 Image

    هانا کاویانی

    هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

XS
SM
MD
LG