یک فوریت طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه ۹ آذر در جلسه علنی با امضای ۱۶۹ نماینده تصویب شد. حالا باید این طرح روند بحث و بررسی در کمیسیونها را طی کند و شورای نگهبان درباره آن نظر دهد تا شکل قانونی به خود بگیرد یا نگیرد.
برخلاف روال قانون فعلی انتخابات در صورت تصویب قانون استانی شدن انتخابات مجلس، نمایندگان مجلس علاوه بر اینکه از یک حوزه انتخابیه رای کسب میکنند، باید از استان هم رای جذب نمایند. به این معنا که رای دهندگان علاوه بر برگزیدن نماینده حوزه انتخابیه خود، به نمایندگان کل استان محل سکونت خود هم رای خواهند داد.
موافقان طرح استانی شدن انتخابات مجلس از جمله میگویند بدون یک سیاست کلان و کشوری مناطق کوچک آباد نمیشوند و استانی شدن انتخابات سبب تقویت احزاب سراسری و همبستگی ملی میشود و حذف رقابتهای شدید و اختلاف برانگیز قومی و قبیلهای.
در صورتی که مخالفان این طرح میگویند تصویب این طرح بر هزینه انتخابات میافزاید و انگیزه رای دهندگان شهرهای کوچک را برای شرکت در انتخابات کاهش میدهد.
اما مهمترین دلیلی که برخی دیگر از مخالفان بر روی آن پافشاری میکنند این است که طرح استانی شدن انتخابات مجلس به باور آنان با هدف و انگیزه غلبه کامل اصولگرایان بر دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در پی انتخابات اسفندماه سال آینده کلید زده شده است.
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به بررسی طرح استانی شدن انتخابات مجلس و پیامدهای احتمالی آن پرداختهاند. عیسی سحرخیز روزنامه نگار منتقد جناح اصولگرا در تهران، احسان محرابی، خبرنگار پارلمانی در برلین و فرخ نگهدار، فعال و تحلیلگر سیاسی در لندن.
آقای سحرخیز با شما آغاز میکنیم با این پرسش که منشاء طرح استانی شدن انتخابات در این نوبت در هفته دوم آذرماه کجاست و موافقان و مخالفانش چه ویژگیهایی دارند؟
مخالفان این طرح کسانی هستند که به خودشان اعتماد به نفس دارند و فکر میکنند در حوزه انتخابیه خودشان قوی هستند و با یک هزینه محدود میتوانند آرای لازم را به دست بیاورندعیسی سحرخیز -- روزنامه نگار منتقد جناح اصولگرا (تهران)
عیسی سحرخیز: مهمترین مسئلهای که ما در این نوع طرحها با آن مواجه هستیم این است که در ماههای پایانی دورههای انتخاباتی مطرح میشوند. از مجلس پنجم که این کار شروع شد تاکنون نمایندگانی که فکر میکنند نمیتوانند آرای لازم را به دست بیاورند، دنبال تمهیداتی میگردند که از طریق آنها حضور آینده خودشان را تثبیت کنند و در واقع یک اقدام سیاسی انجام میدهند.
در شرایط کنونی همانند مجلس پنجم که در آن دوران بعد از این که این طرح رای نیاورد، دیدیم که دو سوم نمایندگان ریزش کردند و مردم بهشان رای ندادند و مجلس ششم ایجاد شد، در این انتخابات هم من فکر میکنم با همان رویکرد دارد صورت میگیرد. میخواهند از طریق تغییر قانون مهندسی انتخابات را تسهیل کنند.
به یک معنا با ارتباطی که با باندهای قدرت و ثروت دارند میخواهند خودشان را با جریانهای انتصابی و احزاب فرمایشی مرتبط کنند و از این طریق کسانی را که حدس میزنند که در شهرستانها به دلیل این که شورای نگهبان آنها را مثلا شناختی نداشته باشد و نتواند با رای استصوابی خودش آنها را کنار بگذارد، به گونهای میخواهند آنها را حذف کنند و نوعی انتخابات مهندسی شده مطمئن را برای آینده خودشان شکل دهند.
طبیعی است که مخالفان این طرح کسانی هستند که به خودشان اعتماد به نفس دارند و فکر میکنند در حوزه انتخابیه خودشان قوی هستند و با یک هزینه محدود میتوانند آرای لازم را به دست بیاورند.
آقای محرابی، شما خبرنگار پارلمانی هستید و این موضوع را به دقت دنبال کردید. آیا با این نوع بینش آقای سحرخیز موافقید که موافقان کسانی هستند که میخواهند بر قدرت خودشان بیافزایند، مثلا اصولگرایان به خصوص راستترین طیف این جناح، یا این که فکر میکنید سابقه و فراز و فرود بحث استانی شدن انتخابات از پنجمین دوره مجلس تا ششمین دوره و اکنون چیز دیگری را نشان میدهد؟
احسان محرابی: فلسفه استانی شدن انتخابات از همان مجلس پنجم به بعد متفاوت از این بوده که صرفا نمایندگان مجلس بخواهند در دوره بعد حضور خودشان را تثبیت کنند. با توجه به اینکه این طرح هم یک فوریتی ارائه شده طبیعتا در کمیسیونهای مجلس زمان زیادی را میبرد و با توجه به اشکالات احتمالی شورای نگهبان که درباره این طرح در گذشته هم سابقه داشته، احتمال قوی این طرح ممکن است حتی به انتخابات آینده مجلس هم نرسد.
فلسفه استانی شدن انتخابات از همان مجلس پنجم به بعد متفاوت از این بوده که صرفاً نمایندگان مجلس بخواهند در دوره بعد حضور خودشان را تثبیت کننداحسان مهرابی -- خبرنگار پارلمانی (برلن)
اصل هدف اولیه این طرح هم از همان ابتدا بالابردن کارایی مجلس بوده. چون خود نمایندگان مجلس و خبرنگاران پارلمانی که حوادث مجلس را دنبال میکنند بر این نکته اتفاق نظر داشتند که بحث رسیدگی به امور حوزههای انتخابیه با اینکه به گفته نمایندگان مجلس جزو وظایف اصلی محسوب نمیشود و وظیفه اصلی مجلس قانونگذاری و نظارت است، اما رسیدگی به امور حوزههای انتخابیه بیشترین وقت نمایندگان مجلس را میگیرد.
بارها تصاویری ثبت شده توسط عکاسان خبری از نمایندگان مجلس که پس از جلسه علنی به سمت کازیهها یا جانامهای خودشان میروند و نامههایی که برای هریک از نماینده در روز میرسد را در یک پلاستیکهای بسیار بزرگی جابهجا میکنند که خود نمایندگان از این پلاستیکها تعبیر گونی را دارند و میگویند هر روز یک گونی نامه برایشان میآید.
این نامهها بیشتر مربوط به مسائل ریز حوزه انتخابیه است یعنی نمایندگان مجلس باید از موضوع سربازی افراد تا موضوع انتقالی دانشگاه آزاد تا موضوع شغل، وام تحصیلی رسیدگی کنند و حتی برخی از نمایندگان مجلس به کسانی که از حوزه انتخابیهشان مراجعه میکنند در تهران خدمات اقامت بدهند.
اینها مسائلی است که بعضی از نمایندگان احساس میکنند که به کارهای دیگر نمیرسند و تلاش دارند مجلس را از رسیدگی به حوزه انتخابیه خارج کنند و بیشتر وقتشان را برای کارهای قانونگذاری و نظارت انجام دهند.
مخالفان و موافقان طیفهای مختلف سیاسی داخل مجلس را تشکیل میدهند. از سوی دیگر نمیشود گفت که اصولگرایان از جهت برگزاری انتخابات آینده مجلس به لحاظ مباحث نظارتی شورای نگهبان دغدغه دارند. چون شورای نگهبان از سالهای بسیار دور دفاتر نظارتی خودش را در تمامی شهرستانهای کوچک هم مستقر کرده و تمامی افرادی که در ظن کاندیدا شدن هستند را شناسایی میکند و رد صلاحیت آن برای شورای نگهبان بسیار ساده است.
از سوی دیگر اگر مبنا بر انتخاب بین اصلاحطلبان و اصولگرایان باشد، اصلاحطلبان چهرههای ملی بیشتری دارند که در سطح استانی و ملی امکان رقابت بهتری را با اصولگرایان خواهند داشت.
آقای نگهدار، شما چه فکر میکنید؟ موافقتها و مخالفتهای فعلی در مجلس با این طرح استانی شدن انتخابات جناحی است یا در میان همه جناحها به یک نسبت موافق و مخالف دارد؟
فرخ نگهدار: به نظر من این طرحی که الان به میان آمده بیشتر با نظر آقای سحرخیز موافق هستم که انگیزههای پررنگ سیاسی در آن مشهود است. علت این کار این است که در حوزههای کوچک گرچه شورای نگهبان نهادهای نظارتی خود را مستقر کرده، و کنترل کاملی بر تمام حوزههای رایگیری دارد، اما چالش با مردم و اهالی محل برای شورای نگهبان هزینه مند است.
شورای نگهبان پایگاه اجتماعی خودش را به میزان وسیع از دست داده است. لذا دنبال تمهیداتی هستند که بتوانند کنترل سیاسی را جایگزین پایگاه اجتماعی کنند و در سطح استان با هزینههای کمتری شورای نگهبان موفق خواهد شد که این هزینهها را بپردازد. چون انگ سیاسی میزند. انگ فتنه میزند و نیروهای دیگر را از میدان به در میبردفرخ نگهدار -- فعال و تحلیلگر سیاسی (لندن)
شورای نگهبان نمیتواند بدون در نظر گرفتن طبع و گرایشی که در محل وجود دارد و تمایلی که در محل وجود دارد، خود خودسرانه در همه جا افراد مورد نظر خود را برگمارد. هرچه جلوتر برویم کسانی که روحیه اقتدارگرایانه دارند و میخواهند کنترل از بالا را بر جامعه تحمیل کنند، با مشکلات بیشتری در زمینه جلب آرای مردم و توافق با آنها پیدا خواهند کرد.
اگر ما مجلس پنجم را با مجلس دهم مقایسه کنیم، میبینیم که در مجلس پنجم ۲۰ سال پیش میزان نفوذ شورای نگهبان و اقتدارگرایان در سطح محلات کوچک و شهرهای کوچک و حوزههای انتخابی کوچک با امروز قابل مقایسه نیست. نظر به اینکه اقشار متوسط، اقشار تحصیلکرده، نسل جوان و جدید به مراتب امروز تاثیر بیشتری در حوزههای انتخابیه و رای مردم باقی میگذارند.
شورای نگهبان پایگاه اجتماعی خودش را به میزان وسیع از دست داده است. لذا دنبال تمهیداتی هستند که بتوانند کنترل سیاسی را جایگزین پایگاه اجتماعی کنند و در سطح استان با هزینههای کمتری شورای نگهبان موفق خواهد شد که این هزینهها را بپردازد. چون انگ سیاسی میزند. انگ فتنه میزند و نیروهای دیگر را از میدان به در میبرد.
اگر ما تصور کنیم که یک رقابت متعادل، متوازن و منصفانهای بین جناح اصلاحطلب و جناح اصولگرا در حوزههای انتخابی بزرگ وجود دارد، آنگاه میتوان گفت که اوضاع به سود اصلاحطلبان خواهد بود و شورای نگهبان مخالف این کار است. ولی وقتی اوضاع این جور نیست و شورای نگهبان به شدت مخالف این است که اصلاحطلبان بیایند سر کار، و میداند که میتواند با انگ ضد انقلاب و فتنه اینها را از میدان به در کند بنابراین موافق این خواهد بود.
تعداد آرایی هم که در موافقت با این طرح استانی کردن به صندوقها ریخته شده و تمایلاتی هم که از آنها سراغ داریم این است که کوشش میکنند مشکلات و تناقضات این طرح را رفع کنند و آن را با حمایت شورای نگهبان پیش ببرند. ولی اینکه بتوانند این کار را بکنند در این فاصله و تناقضات عمیق این طرح را رد کنند، این امری است که من اطمینان دارم که بسیار بسیار دشوار و با تشنج پیش خواهد رفت.
آقای سحرخیز، شما و آقای نگهدار معتقدید که برنده تصویب طرح استانی شدن انتخابات اصولگرایان خواهند بود. اما آیا نمیشود نتیجه گرفت که تصویب شدن طرح استانی شدن انتخابات بیش از همه به نفع عناصر مستقل از جناحهای حکومتی و افراد دارای پایههای بیشتر اجتماعی در شهرهای کوچک و شهرستانها است؟ نظرتان درباره صحبتهای آقای محرابی چیست؟
ایشان یک مسیری را مطرح کردند که خب طرفدارهای این موضوع هم برآنها تاکید میکنند. یعنی این که وقت نمایندگان به این نمیگذرد. ولی واقعیت این است که در همین طرح جدید هم اگر نگاه کنید آن نماینده اتفاقا مشکلش بیشتر میشود چون اقامت حوزه انتخابیهاش را در شهر خودش دارد و طبیعتا با مردم خودش مراوده دارد. غیر از آن باید به مسایل استانیاش هم جواب بدهد. بحث قانون اساسی هم هست که باید اینها تعهد به مسایل ملی هم دارند. در نتیجه مراجعینشان بیشتر میشود و این به نظر من بحث کلی نیست.
اما یک موضوع که از نظر من اساسی تر است این طرح با قانون اساسی مغایرت دارد. به این دلیل که اگر نگاه کنیم روح قانون اساسی این است که قدرت از پایین باید بجوشد و بیاید بالا. به همین دلیل هم هست که شما میبینید که در شوراها هم این رویکرد را دارند و بعدش هم مجالس استانی باید باشد و اینها.
در اصل ۸۴ هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و باید به مباحث داخلی و خارجی هم بپردازد. خب طبیعی است که چنین فردی دیگر بحث استانی یا شهرستانیاش هیچ مسئله را حل نمیکند آن طور که موافقین این طرح بیان میکنند و بیشتر به این سمت میروند که با جریانهای موافق همسو باشند.
شما توجه کنید در همین مجلس فشار آوردهاند که دولت آقای روحانی دولتی که آرای خودش را از روستاها بیشتر از شهرها و کلانشهرها و تهران آورد، در این جا مجبور کردند که وزیر کشور به گونهای در انتخاب فرماندارها بتواند نظر نمایندگان مجلس را داشته باشد. این افراد طبیعتا وقتی که میدانند در استان خودشان نماینده ولی فقیه هست، نمایندگان ائمه جمعه هستند که انتصابی هستند، فرماندارها که به این صورت انتخاب شدهاند، میخواهند از این قدرت خودشان استفاده کنند.
ما وقتی میتوانیم بگوییم که چنین طرحی به حال جامعه مفید است که دو پیش شرط را در نظر بگیریم. اول این که نظارت استصوابی حذف شود که امکان چهرههای شاخص از بین برود. الان وقتی صحبت میکنیم میگویند که این افراد باید فهمیده باشند، دانش داشته باشند و این جور باشند و آن جور باشند. ولی نظارت استصوابی بالاترین افراد نخبه ما را رد میکند. به همین دلایل فهم و شعورشان، انتخاب و استقلالشان.
نکته دوم غیر از این بحث نظارت استصوابی، آن موقع باید یک نظام حزبی آزاد در کشور وجود داشته باشد. نه اینکه در یک انتخابات بیایند احزاب شناسنامه دار را و ریشه دار را حذف کنند و بعد خودشان حزب و جبهه تشکیل دهند و از طریق همین باندهای قدرت و ثروت و پایگاههای بسیج و سپاه و این چیزها کارشان را پیش ببرند.
در نتیجه کل طرح مثبت است اما به شرطی که این دو موردی که گفتم پیش برود و آن نفوذهای قدرت و ثروت در منطقه و استان نباشد که عمل کند.
آقای محرابی، آقای سحرخیز میگویند تا موقعی که شورای نگهبان هست و نظارت استصوابی و نظام هم نظام حزبی پرقدرت مثل نظامهای متعارفی که در کشورهای دیگر هستند، نیست، این طرح موثر نیست. گرچه در شرایطی میتواند به آن اهدافش برسد. موافقان این طرح نظرشان چیست در برابر این گونه انتقادات؟
البته طبیعتا موافقان این طرح هم این طرح را در چارچوبهای موجود فعلی بررسی میکنند. یعنی با شرایطی که شورای نگهبان وجود دارد با تمامی محدودیتهای دیگر. ولی در نهایت آنها معتقدند که استانی شدن انتخابات باعث میشود که چهرههایی به مجلس راه پیدا کنند که چهرههایی به تعبیری ملی تر باشند.
از نظر آنها کسی که بخواهد در یک استان رای بیاورد طبیعتا باید واجد شرایط بیشتری به لحاظ کیفی باشد، از تحصیلات گرفته تا سوابق اجرایی دیگر. از سوی دیگر موضوعی که به هر حال مطرح میشود درباره هزینههای انتخابات و بحثهای باندهای ثروت وقدرت، در حال حاضر هم در حوزههای انتخابی کوچک به همین شکل هست.
یعنی کاندیداهای مجلس رقمی بین ۱۰۰ میلیون تا ۵۰۰ میلیون تومان بر اساس گزارشهایی که وجود دارد ممکن است هزینه کنند و موارد بسیاری مانند خرید و فروش رای و حتی انتقال افراد از یک حوزه انتخابیه یک حوزه دیگر برای رایگیری وجود دارد. تغییری که در این وضع ممکن است به وجود بیاید این است که نمایندگان مجلس وقتی از استان انتخاب شوند طبیعتا رای خودشان را مدیون رایزنیهای منطقهای و محلهای نیستند. در حال حاضر نمایندگان برای کسب رای هر شهر یا روستا حتی باید بسیاری از خانه ها را خانه به خانه بروند و با مردم به صورت نزدیک گفت وگو کنند.
بخشی از وظایفی هم که به هر حال گفته میشود وظایف نمایندگی است برای ارتباط مردم بیشتر در قالب وظایف شوراهای شهر یا شوراهای استانی باید پیگیری شود. ضعف این شورا است که عملاً این موضوع را به نمایندگان مجلس منتقل میکند.
از سوی دیگر کارهایی که نمایندگان در حوزه انتخابیه میکنند عملا فراتر از اختیار آنها است. یعنی نمایندگان در تمامی عزل و نصبهای دولتی سعی میکنند دخالت کنند. این موضوع هم صرفا به این دلیل است که آنها نگران این هستند که هر کدام از مسئولان دولتی ممکن است در آینده رقیبی برای آنها شوند و تمام مسئولان یک منطقه به نوعی باید ضعیف تر از نماینده مجلس باشند تا در دوره آینده رقیبی برای او محسوب نشوند.
تمامی این موارد باعث شده که موافقان فکر کنند اگر انتخابات استانی شود دیگر نمایندگان کمتر سعی میکنند در موضوعات منطقه ای دخالت کنند چون رای خودشان را مدیون استان میدانند. از سوی دیگر استانی شدن انتخابات ممکن است نقش شبکههای اجتماعی، نقش رسانهها را هم در معرفی افراد پررنگ تر کند. همانطور که در مورد انتخابات ریاست جمهوری این بحث وجود دارد.
آقای نگهدار، متن طرح استانی شدن انتخابات تاکید دارد که تصویب و اجرای این طرح و تغییر و تعیین حدود جدید حوزههای انتخابیه موجب تقویت احزاب سراسری و همبستگی ملی میشود. یعنی همان چیزی که آقای سحرخیز میگویند مطلوب است. حذف رقابتهای شدید و اختلاف برانگیز قومی و قبیلهای هم در متن این طرح وعده داده شده. آیا مخالفان طرح در برابر این استدلال استدلال موجهتری دارند که نه، برعکس میشود؟
از لحاظ مسایل قومی استانی شدن انتخابات به گزینه قومی یا نگاه قومی کمک میکند و تقویت خواهد کرد. نگاه محلی و مدنی را کم خواهد کرد. در این هیچگونه تردیدی نیست. اکنون پیوند نماینده با اهالی در سیستم حقوقی و قانونی فعلی بسیار گسترده تر از وقتی خواهد بود با افراد محل از آن موقعی که استانی میشود.
وقتی استانی شد مسایل قومی و پیچیدگیهای منطقهای وارد کشاکشهای انتخاباتی خواهد شد. ایران هم به شدت حساس است به زاویه نگاه قومی. همه شهروندان. انتخابات ۸۴ را وقتی آنالیز میکنیم و تحلیل میکنیم از زاویه قومی میبینیم که نمایندگانی که به نوعی نسبت به مناطق ایران داشتند در آن مناطق آرایشان به شدت بالا رفت.
نکته دوم این است که اگر ما بخواهیم کمک کنیم به فضای سیاسی حداقل باید یک مکانیسم دیگری که پاسخگوی ارتباط مستقیم شهروندان با نماینده باشد، یک چنین سیستمی را حفظ کنیم. الان وضعیتی که جمهوری اسلامی دارد به رغم این که دستگاه ولایت و دستگاه نظارت و شورای نگهبان و نهادهای غیر انتخابی قدرت فایقهای دارند اما به لحاظ ارتباط با مردم سیستم انتخاباتی ایران در مجلس امکان ارتباط اجتماعی و مدنی را با توده شهروندان فراهم کرده و سیستم انتخابی ریاست جمهوری امکان گزینه ملی و سراسری و کلان را برای شهروندان فراهم کرده. این دو تمایل را میبینیم دارد سرریز میکند به آرای صندوقهای رای و در نتیجه انتخابات.
اگر ما بخواهیم سیستم مدنی اجتماعی را که سیستم انتخابی مجلس بر آن بنا شده برهم بزنیم و بعد سیاسی را در آن تقویت کنیم شاید این پیش زمینهای باشد برای حذف آن اراده ملی که در صدر انتخابات ریاست جمهوری به منصه ظهور میرسد و برخی از محافل قدرت هم نسبت به آن حساسیت دارند.
من فکر میکنم طرحهای کلان برای تغییر نظام سیاسی ایران در ذهن برخی که دغدغه افزایش شکاف دولت ملت را ندارند، و بیشتر به محافل قدرت و محافل نظامی امنیتی تکیه میکنند در پس نگاه این افراد این طرح استانی کردن انتخابات هست.
آقای سحرخیز، هم رهبر جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد بر شرکت بیشتر مردم در انتخابات و هم در بسیاری مواقع اصلاحطلبان و تحولطلبان. چون میگویند که در صورت شرکت بیشتر شانس آمدن نمایندگان متنوع و در نتیجه منتقد در مجلس زیاد تر است. با این اوصاف طرح استانی شدن انتخابات سبب افزایش شرکت کنندگان در انتخابات مجلس میشود یا موجب کاهش آن؟
خب نکات مثبت و منفی همزمان دارد. اما من گمان میکنم در مورد استانها و شهرستانهایی که در آن استان افراد فکر میکنند که شانسی برایشان وجود ندارد. فرض کنید یک قومی در یک استان در اقلیت قرار دارد. در استان دیگری این مسئله متفاوت است. او حس میکند نامزدی که دارد شانس انتخاب ندارد. پس چه ضرورتی برای خودش میبیند که برود رای بدهد.
اینها باعث میشود که به نظر من در مجموع در استانها میزان رای دادن پایین بیاید. این بحث قومی و محلی و اینها یک عامل تهییج کننده است که الان مشارکت مردم را بالا میبرد و با این نوع انتخابات طبیعتا این مسئله افت خواهد کرد و ما شاهد این مسئله نخواهیم بود.
گفتم، شاید پشت و پسزمینه این ماجرا هم این است که خودشان را از تنشهای انتخاباتی رها کنند. غیر از بحث پیروزی انتخابات. که اگر در یک حوزه انتخابی کوچک آمدند و خواستند اعمال نفوذ سیاسی کنند بعد در آنجا هیچ اتفاقی نیافتد و مردم نیایند جاده را ببندند، برخورد کنند و آتش بزنند و چیزهایی که در انتخاباتهای گذشته در حوزههای کوچک شاهدش بودیم.
میتواند این رویکرد هم باشد که جریان را بزرگتر کنند و واکنش مردم را به سمت کم شدن و حذفش پیش بروند.
آقای محرابی، نظر شما در همین باره؟
ساختار فعلی انتخابات مجلس نمیشود گفت که ساختار قومی است. یعنی در واقع بیشتر ساختار رایدادنها ساختار فامیلی یا ساختار شهرستانی و شهری و محلی است. چون حوزههای انتخابیه معمولا از چند شهر کوچک تشکیل شدهاند که بر اساس این که کاندیدا از کدام شهر باشد معمولا این رقابتها وجود دارد که هر شهری به نوعی تلاش میکند که کاندیدای خودش پیروز شود. در واقع آن رقابتهای قومی به آن شکل مفروض گسترده در حال حاضر وجود ندارد.
به نوعی ممکن است این استانی شدن انتخابات باعث تشدید این رقابتهای قومی بشود و شاید هراس بعضی از مخالفان هم به همین دلیل است و احساس میکنند که با این ساختار فعلی که وجود دارد میشود تبعاتش را جمع و جور کرد ولی در مورد تبعات استانها و درگیریهای استانی با توجه به این که هنوز تجربهای وجود ندارد ممکن است کار بسیار بالا بگیرد.
از سوی دیگر این تاکیدی که میشود بر روی ارتباط نمایندگان مجلس با مردم، تجربههای گذشته نشان داده که نمایندگان مجلس برای کسب رای و نظر مردم در حوزههای انتخابیه کوچک معمولا فشارهایی را برای انجام کارها وارد میکنند که اکثر آن فشارها و نظرات غیرکارشناسی است.
آماری که دولت ارائه میدهد، دولتهای مختلف، بسیاری از طرحهایی که نمایندگان پیگیر آن هستند برای رای آوردن خودشان. مانند احداث فرودگاه، احداث سد یا پروژههایی که پروژههای بزرگ است معمولا غیرکارشناسی است و در مواردی دچار مشکل میشود. به طور مثال اعلام میشود که بیش از ۵۰ فرودگاهی که وجود دارد تقریباً یک سوم این فرودگاهها غیراقتصادی است و بر اساس فشار نمایندگان مجلس و مسئولان محلی ایجاد شده اند.
یا مثلا سدهایی که در حال حاضر موضوع آن یکی از مشکلات کشور عنوان میشود، معمولا همه این سدها با فشار نمایندگان مجلس احداث میشوند. در واقع نمیشود گفت صرفا این نوع ارتباط مستقیم کارگشا و مناسب بوده. بحثی که مطرح میشود درباره این که نمایندگان شاید احساس میکنند که بخواهند در حوزههای انتخابیه خودشان رای بیاورند و برای حذف نشدن دارند این کار را میکنند.
خود شورای نگهبان هم در مواردی در گذشته مخالف این طرح بوده و خیلی احتمال قوی دارد که این طرح رد شود و صرفا بحث نگاه کوتاه مدت نمایندگان نیست. که این طرح سابقه طولانیتری دارد و مباحث بیشتری از یک دوره مجلس پشتش خوابیده است.
آقای نگهدار، نکته آخر شما در جمعبندیتان درباره بحثهایی که شد؟
این طرح از این زاویه که پیشبینی کنیم که آیا این طرح شانس پیروزی دارد یا نه، من فکر میکنم تمایل به پیشبرد آن به شدت در لایههای حاکمیت وجود دارد، ولی تناقضات عدیدهای که در این نوع کارها وجود دارد و به خصوص در این طرح استثنا کردن خیلی از استانها که این کار را بکنیم یا نکنیم، باعث میشود که این طرح موفق نشود و نتوانند تا زمان مجلس و انتخابات سال بعد این را جمع و جور کنند. و خب نقطه امید است به نظر من.
نکتهای که در پایان میخواهم عرض کنم این است که اقتدار ایران، قدرت نظامی بستگی به میزان حمایت و مشارکت و حفظ تعلقی دارد که در وجود مردم نسبت به نماینده یا منتخب خودشان دارند. هرچقدر این بیشتر شود قدرت تصمیمگیری در نظام و قدرت رقابت در منطقه و در جهان برای این نظام بیشتر خواهد شد.
البته در هر انتخاباتی عناصر محافل قدرت و محافل ثروت مداخله میکنند و تاثیر میگذارند و انتخابات را کج میکنند و رای مردم را کم اثر میکنند. این طرح اگر چنانچه در این وضعیت فعلی تصویب شود من فکر میکنم آن رابطه دولت ملت را تضعیف میکند به خصوص در بعد اجتماعی و مدنی. و این به صلاح مملکت نیست.