همچنان که بسیاری از ناظران اشاره کردهاند، روایت اریک هولدر، وزیر دادگستری آمریکا، درباره متهمان به ترور سفیر عربستان سعودی در واشینگتن منطقی نمینماید.
خوآن کول، تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ در آمریکا، در وبسایت خود به نقل از باب بر، یک مامور پیشین سازمان سیآیای، سیا، میگوید که نظام امنیتی مخفی ایران خیلی حرفهایتر از آن است و به صورت مستقل یا از طریق رابطهای مطمئن عمل میکند و چنین عملیات شلخته و سادهلوحانهای شیوه کارش نیست.
مقامهای آمریکا انگشت اتهام خود را به سوی غلام شکوری، عضو شناختهشده گردان قدس و نیروهای ویژه سپاه پاسداران، نشانه رفتهاند و ادعا میکنند که او یک شبکه ایرانی آمریکایی را هدایت میکرده است.
آنها همچنین منصور ارباب سیار، فروشنده اتومبیل، در آمریکا را که پیشینه کلاهبرداری هم دارد متهم کردهاند. گفته میشود که ارباب سیار نزدیک به ۱۰۰ هزار دلار به حسابی که تصور میکرد از آن یکی از اعضای کارتل مواد مخدر مکزیکی با نام ستاس است حواله کرده است. این پول قرار بود پیشپرداخت ۱.۵ میلیون دلاری باشد که ظاهرا قرار بود به عنوان دستمزد اجرای طرح ترور به عاملان آن پرداخت شود.
در صورتی که ارباب سیار به راستی رابط ماموران ایرانی بود، باید میدانست که آمریکاییها در مبارزه با پولشویی حواسشان در مورد نقل و انتقال پول بیشتر از ده هزار دلار به طور طبیعی جمع است. تنها راه امن انتقال چنین مبلغی پول نقد بود و کسی در گردان قدس آن قدر ابله نیست که از این امر ساده خبر نداشته باشد. از این گذشته آیا میشود باور کرد که گردان قدس تمام ماموریت را روی دوش کسی بگذارد که سوءپیشینهای هم در کلاهبرداری دارد و طبعا مورد ظن مقامهای آمریکایی بود؟
واقعیت این است که تروریستهای کارکشته افراد تازه و با سابقه پاک را به چنین ماموریتهایی گسیل میکنند، زیرا این افراد به سادگی میتوانند رها از مراقبتهای شدید امنیتی رفت و آمد کنند.
آن طور که خوآن کول میگوید، یک احتمال نزدیک به یقین را میتوان در گزارش خبرگزاری بلومبرگ در روزنامه سانفرانسیسکو کرانیکل یافت. بنا به این گزارش و به نقل از یک مامور فدرال، ارباب سیار به خبرچین سازمان افبیآی گفته است که آمر طرح ترور سفیر سعودی در کار قاچاق مواد مخدر دست دارد و میتواند خروارها مواد مخدر مورد نیاز را تامین کند.
به سخن دیگر، احتمالا صاحبکار ارباب سیار یعنی غلام شکوری در کنار کار رسمی روزانهاش در گردان قدس یک کار دوم هم دارد و آن نقل و انتقال مواد از افغانستان و از طریق ایران به کشورهای غربی است. نزدیک به نیمی از هرویین و تریاک افغانستان از طریق ایران صادر میشود.
در این صورت خیلی طبیعی است که عاملان ایرانی قاچاق برای اجرای نقشه ترور سفیر سعودی دست به دامن همکاران مکزیکیشان شده باشند. در صورتی که اگر حکومت ایران چنین نقشهای در سر داشت احمقانه بود که خود را به گانگسترهای مکزیکی نشان دهد.
اما چرا سفیر سعودی را باید ترور کرد؟ اگر این احتمال در مورد کارتل ایرانی درست باشد، شاید بشود گفت ریشه آن را باید در رقابتهای میان قاچاقچیان دو طرف در منطقه جستجو کرد. شاید گروههای شبهنظامی سنی در عراق و سوریه که مورد حمایت سعودیها هستند راههای صدور قاچاق مواد را در دست گرفته و کسب و کار ایرانیها را تباه کردهاند. البته در این میان نمیشود احتمال نقش داشتن حکومت ایران در این طرح را یکسره نادیده گرفت. ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی، هم اورلاندو لتلیه، یکی از ناراضیان (و سفیر پیشین) این کشور، را در واشینگتن ترور کرد.
همه اینها در حالی است که روابط ایران و سعودی به عنوان دو قدرت منطقه بر سر سوریه و بحرین تنشآلود است. ویکیلیکس نیز در گزارشهای خود افشا کرده است که عربستان بارها از ایالات متحده خواسته است که به ایران حمله کند. نوعی جنگ سرد میان دو طرف در جریان است که این ماجرا میتواند بخشی از آن باشد.
خوآن کول در پایان تحلیل خود مینویسد که «اما من با رابرت بر همرای هستم که کار خیلی ناشیانهتر از آن بود که بشود آن را به حکومت ایران نسبت داد.»
خوآن کول، تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ در آمریکا، در وبسایت خود به نقل از باب بر، یک مامور پیشین سازمان سیآیای، سیا، میگوید که نظام امنیتی مخفی ایران خیلی حرفهایتر از آن است و به صورت مستقل یا از طریق رابطهای مطمئن عمل میکند و چنین عملیات شلخته و سادهلوحانهای شیوه کارش نیست.
مقامهای آمریکا انگشت اتهام خود را به سوی غلام شکوری، عضو شناختهشده گردان قدس و نیروهای ویژه سپاه پاسداران، نشانه رفتهاند و ادعا میکنند که او یک شبکه ایرانی آمریکایی را هدایت میکرده است.
آنها همچنین منصور ارباب سیار، فروشنده اتومبیل، در آمریکا را که پیشینه کلاهبرداری هم دارد متهم کردهاند. گفته میشود که ارباب سیار نزدیک به ۱۰۰ هزار دلار به حسابی که تصور میکرد از آن یکی از اعضای کارتل مواد مخدر مکزیکی با نام ستاس است حواله کرده است. این پول قرار بود پیشپرداخت ۱.۵ میلیون دلاری باشد که ظاهرا قرار بود به عنوان دستمزد اجرای طرح ترور به عاملان آن پرداخت شود.
در صورتی که ارباب سیار به راستی رابط ماموران ایرانی بود، باید میدانست که آمریکاییها در مبارزه با پولشویی حواسشان در مورد نقل و انتقال پول بیشتر از ده هزار دلار به طور طبیعی جمع است. تنها راه امن انتقال چنین مبلغی پول نقد بود و کسی در گردان قدس آن قدر ابله نیست که از این امر ساده خبر نداشته باشد. از این گذشته آیا میشود باور کرد که گردان قدس تمام ماموریت را روی دوش کسی بگذارد که سوءپیشینهای هم در کلاهبرداری دارد و طبعا مورد ظن مقامهای آمریکایی بود؟
واقعیت این است که تروریستهای کارکشته افراد تازه و با سابقه پاک را به چنین ماموریتهایی گسیل میکنند، زیرا این افراد به سادگی میتوانند رها از مراقبتهای شدید امنیتی رفت و آمد کنند.
آن طور که خوآن کول میگوید، یک احتمال نزدیک به یقین را میتوان در گزارش خبرگزاری بلومبرگ در روزنامه سانفرانسیسکو کرانیکل یافت. بنا به این گزارش و به نقل از یک مامور فدرال، ارباب سیار به خبرچین سازمان افبیآی گفته است که آمر طرح ترور سفیر سعودی در کار قاچاق مواد مخدر دست دارد و میتواند خروارها مواد مخدر مورد نیاز را تامین کند.
به سخن دیگر، احتمالا صاحبکار ارباب سیار یعنی غلام شکوری در کنار کار رسمی روزانهاش در گردان قدس یک کار دوم هم دارد و آن نقل و انتقال مواد از افغانستان و از طریق ایران به کشورهای غربی است. نزدیک به نیمی از هرویین و تریاک افغانستان از طریق ایران صادر میشود.
در این صورت خیلی طبیعی است که عاملان ایرانی قاچاق برای اجرای نقشه ترور سفیر سعودی دست به دامن همکاران مکزیکیشان شده باشند. در صورتی که اگر حکومت ایران چنین نقشهای در سر داشت احمقانه بود که خود را به گانگسترهای مکزیکی نشان دهد.
اما چرا سفیر سعودی را باید ترور کرد؟ اگر این احتمال در مورد کارتل ایرانی درست باشد، شاید بشود گفت ریشه آن را باید در رقابتهای میان قاچاقچیان دو طرف در منطقه جستجو کرد. شاید گروههای شبهنظامی سنی در عراق و سوریه که مورد حمایت سعودیها هستند راههای صدور قاچاق مواد را در دست گرفته و کسب و کار ایرانیها را تباه کردهاند. البته در این میان نمیشود احتمال نقش داشتن حکومت ایران در این طرح را یکسره نادیده گرفت. ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی، هم اورلاندو لتلیه، یکی از ناراضیان (و سفیر پیشین) این کشور، را در واشینگتن ترور کرد.
همه اینها در حالی است که روابط ایران و سعودی به عنوان دو قدرت منطقه بر سر سوریه و بحرین تنشآلود است. ویکیلیکس نیز در گزارشهای خود افشا کرده است که عربستان بارها از ایالات متحده خواسته است که به ایران حمله کند. نوعی جنگ سرد میان دو طرف در جریان است که این ماجرا میتواند بخشی از آن باشد.
خوآن کول در پایان تحلیل خود مینویسد که «اما من با رابرت بر همرای هستم که کار خیلی ناشیانهتر از آن بود که بشود آن را به حکومت ایران نسبت داد.»