لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۲۰:۲۹

جناح حاکم و احتمال حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو


«این نظام اسلامی است که برای آنها شرط می‌گذارد. شرط نظام محاکمه فتنه‌گران است». این تازه‌ترین گفته‌های عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران است در نماز جمعه پایتخت. یک روز پس از سالگرد ۹ دی و روزی که حامیان دولت آن را سرآغاز پیروزی بر معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد به شمار می‌آورند.

برخی ناظران سیاسی این گفته‌ها را واکنشی تند و بی‌سابقه توصیف کرده‌اند، به تازه‌ترین گفته‌های منتشر شده محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران. محمد خاتمی در روز یکشنبه پنجم دی در جمع نمایندگان جناح اصلاح‌گرای مجلس گفته بود اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آینده مجلس خواستار آزادی زندانیان سیاسی، پایبندی همه به قانون اساسی و فراهم شدن امکان انتخابات سالم و آزاد هستند.

روز جمعه دادستان تهران همچنین با قطعی توصیف کردن محاکمه سران مخالف دولت افزود: باید دقت کرد محاکمه تیر خلاصی باشد برای آنان. دادستان تهران روز یکشنبه گذشته هم اعلام کرده بود زمان برخورد با کسانی که قوه قضائیه و رهبران جناح اصول‌گرا سران فتنه می‌نامد، دور نیست.

در واکنش به شرایط مطرح شده در سخنان محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات، احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، نهادی که نقشی بنیادی در تأیید و رد صلاحیت نامزدهای انتخابات دارد، گفت که نیازی به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات نیست.

آقای خاتمی در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ نیز از نخستین رهبران اصلاح‌طلب بود که از وقوع «کودتای مخلمین علیه مردم و جمهوریت نظام» خبر داد.

لحن و گفته‌های دادستان تهران دو بار در یک هفته درباره محاکمه سران معترض بیانگر چیست؟ گفته‌های محمد خاتمی چه پیامدهایی برای تعیین خط مشی جنبش سبز در برابر انتخابات آینده مجلس دارد؟ انتخاباتی که ایران بیش از یک سال با آن فاصله دارد. این پرسش‌هایی است که با دو میهمان این هفته برنامه دیدگاه‌ها در میان گذاشته‌ایم. با فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی در تهران و از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته و اکبر گنجی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی منتقد در نیویورک.



  • آقای گنجی، نظر شما در مورد لحن دادستان تهران چیست؟

اکبر گنجی: لحن خیلی غیرقابل انتظاری نیست. کاملاً یک لحن طبیعی عادی است. به این عنوان که دستگاه قضایی در جمهوری اسلامی ایران هیچ موقع یک دستگاه مستقل نبوده و تابع میل و سلیقه رهبر حکم صادر می‌کرده و صادر می‌کند و یک دستگاه سیاسی است، لذا نحوه برخوردش با مخالفان، معترضان و منتقدان دقیقاً یک برخورد سیاسی است نه برخورد قضایی حقوقی.

لذا هیچ اتفاق خاصی نیافتاده و یک مسابقه‌ای هست مابین همه گروه‌های سیاسی اصول‌گرا از جمله رئیس قوه قضاییه و مسئولان این دستگاه که هر چه بتوانند زبان بسیار تند و تندتری نسبت به مخالفان و معترضان انتخابات بگیرند.

  • خانم گوارایی، دادستان تهران این را هم گفته که محاکمه سران اصلاح‌طلبان باید موقعی باشد که مثل تیر خلاص باشد برای آنها. این نزدیک چیزی است که در نماز جمعه بیان کرده است. شما این لحن را چگونه بررسی می‌کنید؟

فاطمه گوارایی: همانطور که جناب آقای گنجی عنوان کردند، بعد از کودتای ۱۳۸۸ برخورد قوه قضاییه همچنان با لحن سرکوب‌گرایانه چه در اظهار نظر و چه در عمل با کسانی که به نوعی مخالفان خود تلقی می‌کردند بوده است. تهدید‌ها در پی این ۱۹ ماهی که خودشان می‌گویند از جریان فتنه گذشته، از نظر آنها همواره وجود داشته.

اما نکته‌ای که در اینجا قابل توجه است اینکه بعد از آخرین سخنانی که آقای خاتمی در جمع نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس داشتند، یک نوع تهاجم شدیدی از سوی نمایندگان هوادار دولت در مجلس، تریبون نماز جمعه و نشریاتی که وابسته به بخش‌های امنیتی حکومت هستند، شدت گرفتن این حملات در فاصله چند روزی که از سخنان آقای خاتمی نگذشته واکنش‌ها را یک مقدار با تعجب بیشتری همراه کرده است.

فکر می‌کنم نکته قابل توجه آن فقط این باشد وگرنه مسئله تهدید رهبران جنبش و طرح مجازات و محاکمه آنها همواره در طی این ۱۹ ماه بوده اما چیزی که الان یک مقدار جلب توجه می‌کند، اقدام هماهنگی است که در این سه چهار روز پس از سخنان آقای خاتمی از تریبون‌های مختلف صورت می‌گیرد.

این را اگر قرار دهیم در کنار اظهار نظری که آیت‌الله وحید خراسانی داشتند و آن هم در امر قضا و اعترافات کسانی که در زندان‌ها بودند و اینکه صلاحیت بسیاری از قضات که در طی این مدت به پرونده بسیاری از کسانی که دستگیر شده بودند، رسیدگی می‌کردند، این دو تا را در کنار یک دیگر قرار دهیم به نظر من از حساسیت بیشتری برخوردار می‌شود.

  • آقای گنجی، این گفته‌های دادستان تهران بعد از حرف‌های رئیس قوه قضاییه است و صحبت از اینکه تنها رهبر جمهوری اسلامی ایران است که می‌تواند دستور بازداشت یا محاکمه رهبران مخالف را بدهد. این‌ها تا چه حد معلول فشارهای ناشی از بزرگداشت سالروز ۹ دی است و تا چه حد حکایت از احتمال تغییر روش قوه قضاییه در برابر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی دارد؟

به هر حال همین که رئیس قوه قضاییه می‌گوید که رهبر مصلحت نمی‌بیند بازداشت به قول آنها سران فتنه را، خود همین اعتراف به این است که دستگاه قضا دستگاه مستقلی نیست. اگر آقای موسوی، کروبی و خاتمی جرمی منتشر شده‌اند، دستگاه قضایی به عنوان یک دستگاه مستقل باید به آن جرم رسیدگی کند.

همین که می‌گویند ما تابع رهبر هستیم و رهبر اجازه نمی‌دهد رسیدگی شود و مصلحت نمی‌بیند، این نشان می‌دهد که دستگاه فرمایشی است. ضمن اینکه از آن طرف هم جرمی صورت نگرفته است. یعنی من می‌گویم به شرط آنکه جرمی صورت گرفته باشد. این نکته اول.

نکته دوم این است که اینها برنامه‌شان سرکوب مطلق جنبش اعتراضی بوده و با این سرکوب بسیار گسترده‌ای هم که کردند، سعی می‌کنند این زندان بزرگ ایران را تبدیل به یک قبرستان کنند. لذا اگر یک صدا هم توی این قبرستان بخواهد بلند شود، برای آن‌ها قابل تحمل نخواهد بود.

انتظار اینها این بوده و فشاری که می‌آورند توی این ۱۹ ماه گذشته این بوده که آقای خاتمی را از آقای موسوی و کروبی جدا کنند و آقای خاتمی را دائماً برانند به این سمت که شما باید بیایید علیه اینها موضع‌گیری کنید، جنبش سبز را محکوم کنید، رهبران جنبش سبز را محکوم کنید تا بلکه راهی برای ورود به نظام به سوی شما گشوده شود. از آن طرف هم دائماً تهدید می‌کنند که شما ممنوع‌الخروج هستید، شما سایت‌هایتان را فیلتر می‌کنند و محارب هستید و در محاکمه هستید.

از یک طرف تهدید‌های بسیار شدید و از یک طرف دیگر یک گوشه راه فراری بازگشاده‌اند و آن راه فرار این است که اگر می‌خواهید در این نظام شرکت داشته باشید و فرجی برای شما حاصل شود و در انتخابات راه‌تان بدهند، تنها راهش این است که جنبش سبز و رهبران آن‌ها را محکوم کنید. برخوردی که با آقای خاتمی صورت می‌گیرد در این چارچوب است.

  • خانم گوارایی از آنجا که قوه قضاییه در همه حال برخورد با رهبران اصلاح طلب را منوط به نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌کند، رهبر ایران با چه محاسباتی در این قضیه روبه‌رو است؟

قاعدتاً کسی که مجرم است، جایش اصلاً در بیرون نیست. در زندان است. ولی رهبران جنبش در حال حاضر در طی این ۱۹ ماه در بیرون بودند. اینکه چرا از برخورد با اینها استنکاف شده، به نظر من محصول چند دلیل است. یکی اینکه می‌دانند این اقدام هزینه زیادی بر دوش حاکمیت و نظام بر جای خواهد گذاشت. یعنی این گونه نخواهد بود که دستگیری کروبی و موسوی حداقل در شرایط کنونی بی‌سر و صدا تمام شود و هیچ گونه اعتراضی نسبت به این مسئله صورت نگیرد.

دوم اینکه از اینکه اینها تبدیل به سمبل‌ها و قهرمان‌های ملی ایران شوند و ابعادشان از آنچه در حال حاضر وجود دارد با این دستگیری بیشتر از این شود و دیگر نتوانند با چیزی که خودشان کمک کرده‌اند به این سمبل شدن، بتوانند جلویش را بگیرند.

یک مسئله دیگر به نظر من تشدید اختلافات داخلی خودشان است. می‌دانند دستگیری کسانی که خودشان معتقدند با همین صحبت‌هایی که امروز من دقت می‌کردم، می‌گفتند که اینها سابقه بسیار خوبی داشتند، سوابق درخشانی داشتند، باعث خیلی مسائل در داخل نیروهای خود ما شده‌اند. این نشان می‌دهد که به هر حال برخوردی در این سطح در داخل خودشان انعکاس‌های زیادی بر جای خواهد داشت.

نکته دیگر که باید به آن اشاره کنیم این است که مهار و کنترل داخلی را ممکن است از دست بدهند. آن هم در شرایطی که با تشدید تحریم‌ها مواجه‌اند. مسئله هدفمندی یارانه‌ها را دارند. فشار بین‌المللی رویشان هست. با یک جنبش نارضایتی داخل عمومی مواجه هستند.

بنابراین قطعاً به نظر من حالا همینطور که هستش باید هماهنگی با بالا‌ترین مقام‌های ایران صورت بگیرید و زیر نظر آنها... قطعاً حکومت منتظر شرایطی است که دستگیری و برخورد با رهبران جنبش هزینه‌اش از آزادی و حصر آنها کمترین باشد. به نظر من این لحظه فرا نرسیده که صفحه ترازو به نفع دستگیری و حذف رهبران جنبش باشد.

  • آقای گنجی، رهبر با چه محاسباتی رو‌به‌رو است؟ آن لحظه ویژگی و مشخصاتش چیست؟ آیا می‌رسد نمی‌رسد؟ محاکمه ممکن است صورت بگیرد؟ در چه شرایطی صورت نمی‌گیرد؟

الان چندین دعوا هست و باید در آن زمین بازی که در آن نزاع بر سر قدرت صورت می‌گیرد مسئله را مورد ارزیابی قرار داد. یکی از نزاع‌های اصلی دعوا بر سر این است که پیرو حقیقی آیت‌الله خمینی، یا به قول خودشان امام راحل کیست.

به هر حال آقای خامنه‌ای و پیروانش با تأکید بر اینکه آقای خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه بوده و گفته پشتیبان ولایت فقیه باشد تا مملکت آسیب نبیند، خودشان را پیروان حقیقی آیت‌الله خمینی، ادامه راه او نشان می‌دهند و کسانی را در مقابل آقای خامنه‌ای ایستادند را مخالفان آقای خمینی می‌خوانند. از آن طرف کسانی مثل آقای موسوی، کروبی و خاتمی خودشان را پیروان حقیقی آیت‌الله خمینی نشان می‌دهند، آنها هم به جملات دیگری از آیت‌الله خمینی از جمله «میزان رأی ملت است» استناد می‌کنند.

در این دعوا که طرفین دارند با علم کردن بیرق آقای خمینی با هم مبارزه می‌کنند، بازداشت این افراد برای آقای خامنه‌ای این پیامد را دارد که به هر حال این سه نفر یعنی آقای خاتمی، کروبی و موسوی کسانی بودند که از یاران آقای خمینی بودند در دوره‌ای که آقای خمینی رهبری را در دست داشته، اینها مسئولیت‌های بسیار مهمی داشتند و در تمام آن دوره‌ای که آقای موسوی نخست‌وزیر بوده و آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور بوده در نزاعی که بین این دو نفر بوده آقای خمینی همیشه پشتیبان آقای موسوی بوده و برای آقای خامنه‌ای این پیامدهایی دارد که یاران آقای خمینی را بازداشت کند.

نکته دیگری که اینجا وجود دارد آقای خامنه‌ای می‌خواهد این افراد را کاملاً لجن مال کند بدون اینکه هزینه‌ای بابتشان بپردازد. زندان بردن این افراد هزینه دارد ولی لجن مال کردنشان که بیرون باشند و لجن مالشان کند، آن هزینه را ندارد و لذا کل دستگاه آخوندهای درباری و نیروهای سرکوبگر امنیتی و اطلاعاتی و رسانه‌ها و نماز جمعه‌ها... همه را بسیج کرده که به این‌ها فحش بدهند و شما یک مسابقه‌ای را می‌بینید. در این مسابقه هر کس می‌خواهد از دیگری جلو بزند. گوی سبقت را در فحاشی به این‌ها از یک دیگر بربایند تا ارادت خودشان را به رهبر اثبات کنند. لذا پروژه آقای خامنه‌ای پروژه لجن مال کردن این افراد است بدون اینکه هزینه چندانی بخواهد بدهد.

نکته بعدی هم این است که آقای خامنه‌ای می‌خواهد این افراد را کاملاً بی‌اثر کند. یعنی با سرکوب گسترده‌ای که جامعه را کرده و با بازداشت چهره‌های شاخص، فعالان سیاسی از همه گروه‌ها، از زنان، مردان، دانشجویان، کارگران، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر... حلقه‌های اتصالی بین این رهبران وجامعه را قطع کرده و الان می‌خواهد کاری کند که حرف این افراد تأثیر در جامعه نداشته باشد.

لذا اگر به این مجموعه نکاتی که گفتم اگر بتواند برسد، بدون بازداشت آنها، برایش کاملاً مطلوب است. دیگر نیازی نیست که آنها را به زندان ببرد. کما اینکه الان هم در یک حالت نیمچه بازداشت هم این افراد هستند. به این معنا که با این همه حجم وسیعی که اینها درست کردند و تبلیغاتی که اینها مزدورهای دشمن‌اند، اینها از سیا پول گرفته‌اند، آقای خاتمی یک میلیارد دلار از عربستان گرفته و قرار بود ۱۷ میلیارد دلار دیگر بگیرد، با چه کسی ملاقات کرده، سیا به اینها خط می‌دهد... با همین یک فضایی می‌سازند که افراد را در جامعه کاملاً بترسانند که با این نوع افراد ملاقات داشته باشند.

اتفاقی هم که در دیدار آقای خاتمی با نمایندگان اقلیت مجلس افتاده و اینها را به واکنش واداشته این است که با این همه فضای تبلیغاتی که اینها ساختند، به هر حال یک تعدادی از نمایندگان اقلیت مجلس رفتند با آقای خاتمی ملاقات کردند.

اینها انتظارشان این نبوده که چنین اتفاقی بیافتد. یعنی توقعشان نبوده که آن بخش از اصلاح‌طلبانی که همچنان در حکومت مانده‌اند در این فضا بروند با آقای خاتمی ملاقات کنند. در واقع این یک پیامی هم به آنها هست که به این ترتیب در انتخابات آینده این افراد به همین دلایل رد صلاحیت خواهند شد.

  • خانم گوارایی، گفته‌های تازه دادستان تهران چه چیزی را نشان می‌دهد درباره برخورد جناح رقیب با شروطی که محمد خاتمی گذاشته برای شرکت در انتخابات آینده مجلس، در امتداد صحبت‌هایی که آقای گنجی کردند؟

آن چیزی که در طی این ۱۹ ماه داشتیم تمام تلاش بر اینست که جنبش اصلاحات در چارچوب یک جنبشی باشد که خواسته‌های خود را از طریق مسالمت‌آمیز پیش ببرد. سخنان آقای خاتمی را در این چارچوب ارزیابی می‌کنم. به رغم تلاشی که از آن طرف برای سرکوب، از صحنه راندن و به در کردن و حتی کشاندن این جنبش به موج خشونت‌طلبی، و یک نوع رادیکالیزم کور صورت گرفته، فارغ از اینکه قضاوتمان راجع به صحبت‌های آقای خاتمی چه باشد که ممکن است من موافق یا آقای گنجی مخالف و هر کدام از زاویه‌ای به آن انتقاداتی داشته باشیم و یا بخش‌هایی را درست بدانیم، اینکه باز بعد از ۱۹ ماه پس از سرکوب، یکی از رهبران جنبش با این صراحت دم از حضور می‌زند، دم از مقاومت می‌زند و دم از این می‌زند که ما برنامه داریم برای آینده و در صورتی که این گونه باشد ما این گونه عمل می‌کنیم، این گونه شرط گذاشتن برای حضور در صحنه برای آقایان خیلی خوش نیامده.

بیشتر واکنش‌هایی هم که صورت گرفته نسبت به همین است که آنها دارند این طوری می‌گویند که ما این فتنه را تمام شده تلقی می‌کردیم. در حالی که آقایان آمده‌اند و از موضع طلبکارانه شرط و شروط هم می‌گذارند. می‌گویند که شرط و شروط را ما باید بگذاریم نه آن طرف.

من فکر می‌کنم تا آنجایی که نگاه کردم به تحلیل بسیاری از تحلیل گران در روزهای گذشته، صحبت‌ها را از این زاویه باید دید که در این شرایط جنبش سبز سه تاکتیک و استراتژی را در پیش گرفته. یکی استقامت و استمرارش به رغم تمام فشار‌ها و سرکوب که هست. دوم توسعه آگاهی. سوم توسعه سازماندهی و تشکیلات.

حالا این را متناسب با شرایط و توانی که هست باید در مراحل آزمون وخطا دید. من صحبت‌های آقای خاتمی را در چارچوب این استراتژی تعریف و معنا می‌کنم. با همه تفاوت‌هایی که ممکن است به لحاظ دیدگاهی با ایشان داشته باشم. خارج از این چارچوب نیز و اعلام حضور مجدد در صحنه برای مقاومت است.

من به مقوله انتخاباتش کاری ندارم. چون فکر می‌کنم انتخابات در داخل و خارج میان فعالان سیاسی و کسانی که در این مردم صورت می‌گیرد، از دل این منجر به یک راه حل برای زمانی که فرا می‌رسد باشد و تنها در آن صورت می‌تواند از یک اقبال عمومی برخوردار باشد. اما این گونه صحبت را به نوعی در راستای‌ همان استراتژی حضور، استمرار مقاومت و اینکه جنبش هنوز صدایش رسا است می‌بینم.

  • آقای گنجی، دادستان تهران گفته نظام اسلامی است که شرط می‌گذارد و شرط نظام محاکمه فتنه‌گران است. این گفته‌ها چه چیزی را درباره امکان‌پذیر بودن عملی شروطی که محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات مطرح کرده، نشان می‌دهد؟

اولاً این انتخابات گذشته در فضای سیاسی ایران چرخشی ایجاد کرد. اتفاقی که بعد از انتخابات افتاد، این است که زبانی که آقای موسوی، کروبی و دیگران برای توصیف سرکوب‌های رژیم استفاده کردند به‌ همان قدر بقیه مخالفان شد.

بحث اینکه آقای موسوی گفت که دارند ایران را تبدیل می‌کنند به کره شمالی دیگر و این رژیم روش‌های ماکیاولیستی دارد و یا خانم رهنورد گفته که این رژیم شبه توتالیتر است، اینها دقیقاً‌ همان تعابیری است که دیگر مخالفان به کار می‌بردند.

نکته دوم این است که راجع به انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار می‌شود همیشه بحث سر این بوده که انتخابات در جمهوری اسلامی متقلبانه است. ولی این برای اولین بار بود که اصلاح‌طلبان به این حجم وارد شدند و قبول کردند و گفتند که در این انتخابات تقلب صورت گرفته است. منظورم آقای کروبی و موسوی است و بحث هم بر سر این نبود که یک تقلب دو سه میلیونی صورت گرفته، بحث بر سر این است که احمدی‌نژاد رئیس جمهور نشده و با تقلب او را رئیس جمهور کردند.

این موقع اگر شما چنین مدعایی داشته باشید یک چیزی حدود هفت میلیون تا ۱۴ میلیون در انتخابات تقلب باید صورت گرفته باشد بنا بر اینکه چه آرایی برای موسوی و کروبی در نظر می‌گیرید. یک حجم این چنینی انتخابات را متقلبانه حساب کردن، انتخابات را اصلاً از حیض انتفاع ساقط می‌کند. یعنی بحث آقای کروبی در مصاحبه‌های بعدی هم گفته که انتخابات سال ۸۴ هم تقلب بوده است. انتخابات مجلس هفتم و هشتم هم متقلبانه بوده است.

اگر ما با یک رژیمی رو به رو هستیم که سرکوب‌هایش در این حد است، انتخاباتش غیر از اینکه غیرمؤثر است و هزاران کلک در آن هست و مخالفان را قبلش با نظارت استصوابی حذف می‌کنند، با همه معایبی که تا به حال داشته، این است که در آن انتخابات هم مردم آمدند، شرکت کردند، رأی دادند، حتی اگر همه مردم ۸۰ درصد ۱۰۰ درصد شرکت کنند، اینها صندوق‌ها هر که دلشان خواست اعلام کنند، انتخابات دیگر موضوعیت پیدا نمی‌کند. مگر اینکه ما این گزاره‌ها را مخدوش بدهیم.

آقای خاتمی در ۱۹ ماه گذشته این تفاوت را با آقای کروبی و موسوی داشته که هیچ گاه سر تقلب در انتخابات صحبت نکرده است. یعنی لفظ تقلب را آقای خاتمی آگاهانه به کار نبرده به گمان من برخلاف آقای موسوی و کروبی. چون می‌داند که اگر بیاید و اعلام کند که در انتخابات تقلب صورت گرفته، دیگر معنا ندارد به مردم بگوید مردم بیایید در انتخابات شرکت کنید اما رژیم هر که را دلش بخواهد از توی صندوق رأی دربیاورد.

لذا آقای خاتمی در ۱۹ ماه گذشته یک بار هم نگفته در انتخابات تقلب شده و سرکوب‌ها را هر موقع صحبت کرده مطلقاً در آن حد و قامتی که آقای کروبی و موسوی بیان کرده‌اند، مطرح نکرده است. اما رژیم حاکم به این حد از آقای خاتمی همانطور که گفتم قانع نیست که آقای خاتمی نگوید در انتخابات تقلب شده و سرکوب‌ها را هم مثل آن آقایان نگوید. آنها می‌گویند اگر برای آقای خاتمی گشایشی بخواهد صورت گیرد، مشروط است به اینکه آقای خاتمی جنبش سبز را محکوم کند، آقای کروبی و موسوی را محکوم کند و کارهایی که صورت گرفته بود به نام جنبش سبز در این ۱۹ ماه گذشته همه را باید خیلی علنی، صریح و شفاف محکوم کند. تازه همین کار‌ها را بکند شاید برایش امکان گشایشی باشد. شاید باشد. دیگر اساساً مسئله به این معنا نیست که ایشان شرط بگذارد، از نظر آنها.

  • خانم گوارایی، صرف نظر از انگیزه محمد خاتمی تا چه حد اعلام این معیار‌ها تحرک تازه‌ای در میان اصلاح طلبان برای تعیین خط مشی در قبال انتخابات آینده به وجود می‌آورد؟

هر وقت بحث انتخابات در ایران پیش می‌آید، حتی قبل از کودتای ۸۸ این بحث در میان محافل سیاسی ایران بسیار عمده می‌شد که باید شرکت کرد، شرکت نکرد و شرایط چگونه است. قاعدتاً در این مرحله و بعد از این همه حادثه پس از انتخابات ۸۸ این بحث بسیار جدی مطرح است.

به نظر می‌آید که راه حل مواجهه جنبش سبز، علاقمندان و کسانی که به نوعی خودشان را زیر این جنبش اجتماعی تعریف می‌کنند، با مقوله انتخابات برآمده از یک گفت‌و‌گوی درونی میان طیف‌ها در داخل کشور و خارج از کشور می‌دانم. خواه نا‌خواه به نظر من بحث آقای خاتمی بحث اول و آخر نیست.

این اعلام موضع از سوی یکی از کسانی است که تا به حال به عنوان یکی از رهبران جنبش مطرح شده. با همه علاقه و احترامی که برای آقای خاتمی قائلم و بسیار نسبت به ایشان علاقه و اردات دارم... رهبران جنبش سبز همه منتظر هستند که حرف آخر را در این زمینه از جانب آقایان موسوی و کروبی بشنوند.

به نظر من بحث ایشان یک نوع در راستای‌ همان استراتژی استمرار، مقاومت و آگاهی، حضور مجدد در صحنه بود، از موضع بالا برخورد کرده بود. توپ را به زمین حریف انداخته بود. نوعی تست کردن شرایط اجتماعی ایران است. به نظر من بعد از طرح نقطه نظرات ایشان، فضا در رابطه با انتخابات میان فعالان سیاسی اجتماعی چه در داخل چه در خارج گشوده می‌شود، قاعدتاً این فضا باید ایجاد شود تا همه صدا‌ها در این شنیده شود و همه نقطه نظر‌هایشان را در طیف‌های مختلف عنوان کنند و بتوانیم به یک راه حل مشترک برسیم.

من همه چیز را در راستای این می‌بینم که همه اقداماتی که ما در داخل و خارج از کشور از میان تمام فعالان چه انفرادی چه سازمانی و چه نهادی باید در راستای تقویت جنبش سبز باشد. هر نوع گویش و عملکرد و صحبت که در راستای این باشد که به نوعی این خط استراتژی اصلی را مورد هدف قرار دهد و خواسته یا ناخواسته موجب تضعیفش شود، این را فکر می‌کنم از نظر همه کسانی که به این جنبش علاقه دارند مردود است.

در رابطه با حرکت آقای خاتمی و صحبت‌هایش نسبت به شخص ایشان صحبت‌های خیلی غیرمتعارفی نبود. آقای خاتمی همیشه در فعالیت سیاسی‌اش حرکت مدنی در چارچوب نظام داشته است. ایشان رئیس جمهور دو دوره چهار سال در ایران هستند. خیلی از مواضعی که آقای موسوی می‌توانند بگیرند برای ایشان با محدودیت‌هایی مواجه است.

به نظر من آغاز خوبی است برای اینکه ما موضعمان را درباره انتخابات بعدی، جنبش سبز بخواهد از درون یک گفت‌و‌گوی جمعی به منصه ظهور برساند و بلوغ سیاسی خودش را نشان دهد. یعنی ما حرف را از دهان یک نفر یا یک شخص یا یک جریان نشنویم. به نظر من قضاوت راجع به این مسئله هم از حالا و تعیین تکلیف کردن نهایی زود است.

بسیاری از راه‌حل‌ها با همه احترامی که برای دوستان خارج از کشور قائل هستم، معتقدم باید در داخل بود و در چارچوب امکانات موجود در داخل ایران استراتژی اتخاذ کرد. نمی‌شود در فضای خارج از ایران راه حل‌هایی را بهش برسیم که نیروهایی که در داخل هستند نتوانند از عهده انجام آن بربیایند. به هر حال برای رسیدن به راه حل جمعی هنوز زود باشد.
XS
SM
MD
LG