لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۴

قم ٢٤ سال پس از نخستين تظاهرات ضدشاه: شهر قدرت زده خاموش


ماه منير فرزانه، مصاحبه با مهدى خلجى

ماه منير فرزانه: در سال 1342 روز 25 شوال، سالروز وفات امام ششم شيعيان گردهمايي عده اي از مذهبيون مخالف حكومت وقت ايران در مدرسه فيضيه قم با حمله پليس به خشونت گراييد. 14 سال بعد شنبه 17 ديماه سال 56 روزنامه اطلاعات مقاله اي با عنوان "ايران واستعمار سرخ و سياه" از نويسنده اي به نام مستعار احمد رشيدي مطلق منتشر كرد كه در آن آشكارا به آيت الله خميني توهين شده بود. اين مقاله در شرايط پرالتهاب سياسي آن زمان، خشم مردم مذهبي را برانگيخت و همه نيروي هاي سياسي مخالف شاه را عليه حكومت بسيج كرد. نقش اين درگيري هاي خشونت آميز در شعله ور كردن آتش انقلاب بسي بيش از انتشار آن مقاله بود، چنانكه از آن به عنوان نخستين جرقه شورش مردمي ياد كرده اند. از آن پس بود كه شهر قم كانون اصلي انقلاب ناميده شد، زيرا علاوه بر رويدادهايي از اين دست، قم خاستگاه رهبران مذهبي جامعه بود كه بعضي از آنها رهبري سياسي بسيج مردم عليه نظام شاهنشاهي را برعهده گرفته بودند. اكنون 24 سال از آن رويداد و 23 سال از انقلاب ايران گذشته است و قم همچنان در مقام شهري سياسي جايگاه ويژه اي در حكومت امروز ايران دارد. با وجود اينكه دگرگوني هاي دو دهه اخير قم به طور رسمي بيان نمي شود، تحولات اين شهر نمونه كوچك ولي گويايي است از مجموعه تغييراتي كه پس از انقلاب در ايران اتفاق افتاده. شهر قم از جهات سياسي و اجتماعي و ديني ويژگي هاي منحصربفردي دارد و نوع برخورد قدرت حاكم نيز با آن متفاوت است. برخي تحليلگران معتقدند كه بحث بررسي در باره تحولات همه جانبه قم در سالهاي پس از انقلاب مي تواند مورد قابل تاملي براي شناخت و سنجش كارنامه و دستاوردهاي انقلاب براي جامعه ايران باشد. به همين سبب و در همين باره، با مهدي خلجي تحليلگر مسايل ايران كه خود تجربه زندگي در قم را دارد، گفتگو كردم. نخستين پرسش من از مهدي خلجي اين است كه به رغم اهميت نقش قم در سرنوشت ايران دست كم پس از انقلاب، چرا چهره آن اين قدر در حجاب پنهان است و كمتر كسي از آن خبر دارد؟ مهدي خلجي: بايد اين نكته را تاييد كنم كه با وجود اينكه شهر قم از چند جهت براي جمهوري اسلامي مهم بوده و به يك معني قم مثل يك كانون اساسي پشتوانه مشروعيت نظام تلقي شده ولي هرچه از ابتداي انقلاب پيشتر مي آييم، مي بينيم كه سعي شده كه تصويري كه حكومت مي خواهد، از اين شهر به دست داده بشود و اجازه نمي دادنند رويدادها و مسائل و مشكلاتي كه در اين شهر وجود داشته، جز از مجراي رسمي بيان شود. به تعبيري ديگر، پس از انقلاب نسبت به موضوع قم سانسور شديدي برقرار شد، به نحوي كه مردم شهرهاي ديگر ايران هم اگر از نزديك با قم آشنايي نداشته باشند، تصوري واقع بينانه از اين شهر و از اتفاقات و تحولاتي كه در آن رخ داده ندارند. اساسا نوع برداشت و نگاه مردم شهرهاي ديگر هم با نوع نگاه وتلقي مردم قم از پديده روحانيت نيز تفاوت مي كند. مردم شهرهاي ديگر تصور دقيق و درستي از روحانيت ندارند، چه آنها را قبول داشته باشند و چه قبول نداشته باشند، آنها را در هاله اي از راز و تقدس مي بينند. از شواهد اجتماعي پيداست كه از ابتداي انقلاب به اينطرف، جايگاه و اعتبار اجتماعي روحانيت سير نزولي داشته و روحانيت ديگر آن محبوبيت و مقبوليت گذشته را درميان مردم ندارد. با اين حال روحانيت ودستگاه وسازو كار و سلسله مراتب و تشكيلات آن براي مردم عموما ناشناخته است و مردم آنها را نمي شناسند، ولي مردم قم به دليل آنكه از نزديك با روحانيون زندگي مي كنند و روزمره از بام تا شام از كودكي تا پيري در پهنه اجتماعي با آنها سروكار دارند، تصويري زميني تر و واقعي تر از روحانيت دارند. مردم قم با زندگي خصوصي و خلوت پنهان روحانيون و خور و خواب و خشم و آزمندي يا پرهيز و پروا و پارسايي آنها آشنا هستند و فرزندان و همسران و همراهان آنها را در بستر تعاملات اجتماعي مي بينند. روحانيون بسياري از چيزهايي را كه از به قول خودشان عوام مي پوشانند، نمي توانند از چشم مردم قم بپوشانند و به همين دليل قمي ها رازآميزي و تقدس روحانيون را چندان جدي نمي گيرند؛ تغيير هايي را كه قدرت سياسي در تفكر و آداب و رسوم روحانيت ايجاد كرده در عمل مي بينند و لذا مي شود گفت اگر جامعه ايران از اعتقاد خودش به روحانيت كاسته است، مردم قم زود تر از شهرهاي ديگر با روحانيت فاصله گرفته اند. مردم قم با روحانيون با سواد، كم سواد، با تقوا بي تقوا، با فرهنگ شهري ياروستايي، آداب دان يا عاري از ادب اجتماعي، خرد و كلانشان برخورد دارند و آنها را انساني تر مي بينند و اتفاقا حادثه انقلاب، روند تقدس زدايي اجتماعي از نهاد روحانيت را، به ويژه در قم، پرشتاب و نيرومند تر كرد. مثلا مردم قم به چشم خود مي بينند كه چگونه و با استفاده از چه ابزاري، طلبه اي به قدرت سياسي دست پيدا مي كند؛ و با اتوبوس از قم مي روند و با چند ماشين و محافظ و اخلاق و هويت جديد بر مي گردند و البته گاهي بعضي از آنها هم مسئوليت خودشان را از دست مي دهند و به وضع سابق بازمي گردند. همينطور، مردم قم با چشم خود مي ديدند كه چگونه طلبه تنگدستي به مقام مرجعيت مي رسد و ديده اند كه چگونه همين مرجع تقليد با حكومت اسلامي در مي افتد يك شبه ديوارهاي خانه اش خراب مي شود، فرزندان و نزديكانش به زندان مي افتند، اموالش مصادره مي شود و خودش يا سالها در خانه حبس مي شود يا خيلي زود از فشار روحي جان مي دهد. آيت الله شريعتمداري، آيت الله سيد محمد روحاني، آيت الله سيد محمد شيرازي، آيت الله منتظري و آيت الله صدر و ديگران نمونه هايي از اين ماجراي مكرر هستند. بنابراين، به دليل توجه خاص حكومت به اين شهر پس از انقلاب، در سطوح مختلف سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي، سياست هاي ويژه اي براين شهراعمال شده و همين امر، خصلت هاي منحصر به فردي را به اين شهر داده است و شايد همين عمين عامل مهم مسكوت گذاشتن عمدي بحث در باره قم بوده و به نوعي قم به يك تابوي سياسي بدل شده است كه نه حكومت دوست دارد پرونده آن را باز كند و نه منتقدان نظام دوست دارند هزينه سنگين پرداختن به آن را بدهند. در حاليكه مطالعه جامعه شناسانه و سياسي اين شهر مي تواند مارا به فهم گوشه هايي از روابط و مناسبات قدرت در ايران آشنا كند. من گمان مي كنم هيچ شهري مانند قم عرصه اعمال قدرت فراگير جمهوري اسلامي قرار نگرفته. حاكمان جمهوري اسلامي چون اغلب روحاني هستند، قم را مانند خانه و ملك خود تلقي مي كنند و به همين دليل براي هرگونه تصرفي در آن احساس آزادي بيشتري نسبت به شهرهاي ديگر دارند. از همين رو ست كه مي شود گفت قم مهار شده ترين و قدرت زده ترين شهر ايران در 20 سال گذشته بوده و حكومت توانسته از نهايت ظرفيت اقتدار سياسي خودش براي كنترل كردن و به انقياد درآوردن اين شهر استفاده كند. دامنه اين نظارت و كنترل فراگير تا آنجاست كه حتي سخن گفتن رسمي و علني و آزادانه در باره قم حتي براي مردم اين شهر هم دشوار است. حتي نمايندگان قم در شش دوره مجلس جز مسئله شوري آب را طرح نكردند و مطبوعات و رسانه هاي غيرحكومتي پس از دوم خرداد هم شايد جسارت لازم را براي پرداختن به اين شهر و مسايل آن ندارند و قم را در چند مسئله سياسي خاص خلاصه مي كنند.

در بيست و چهارمين سالگرد تظاهرات خشم آلود قم که به سرنگونى رژيم سلطنتى در ايران انجاميد، مهدى خلجى، تحليلگر مسايل ايران، در گفتگو با راديو آزادى، از تحولات سياسى قم، برداشت مردم اين شهر از روحانيون و حکومت آنها و ممنوعيت بحث در باره تحولات قم در داخل کشور سخن مى گويد.
XS
SM
MD
LG