(rm) صدا | [ 5:03 mins ]
دومین کار آقای محمد رسول اف به عنوان کارگردان فیلم «جزیره آهنی» در آمریکا به پرده سینما رفت فیلم جزیره آهنی، داستان آدم هایی را نشان می دهد که در یک نفت کش فرسوده ولی شناور تحت فرماندهی یک حاکم خودکامه و اقتدارگرا منزل کرده اند، اما مخفیانه یا آشکارا به فروش قسمت هایی از آن یا نفت موجود در ته آن مشغول هستند، غافل از این که با بهره برداری نابجای خود، روز غرق شدن و از دست رفتن آن را نزدیکتر می کنند. نقش حاکم قلدر این مجموعه را علی نصیریان بازی می کند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): دومین فیلم کارگردان 32 ساله آقای محمد رسولاف چند ماه پیش در برنامهای از چند فیلم جدید ایرانی در چند شهر آمریکا از جمله نیویورک، باستن و شیکاگو نمایش داده شد، ولی هفته گذشته، وقتی در برنامه جشنواره فیلمهای جدید، کارگردانهای جدید در موزه هنر مدرن نیویورک به نمایش درآمد، توجه منتقدهای فیلم را برانگیخت که با کلیبافی که معمول منتقدان است، آن را نشاندهنده تداوم خلاقیت در سینمای ایران دانستند.
منتقد نیویورک پست، یکی از پرفروشترین روزنامههای آمریکا، وی. ا. موستو MOSETTO مینویسد سینمای ایران همچنان شگفتی میآفریند و آقای کن فاکس، منتقد پرتیراژترین مجله هفتگی در آمریکا، مجله تی وی گاید TV GUIDE مینویسد این فیلم تلخ کمدی و دلانگیز هر نوع شک در باره اینکه سینمای ایران هنوز زنده و سرحال است را از میان ببرد، علیرغم آنکه علاقه به یکی از غنیترین سینماهای معاصر جهان در غرب کم شده باشد.
فیلم جزیره آهنی داستان آدمهائی را نشان میدهد که در یک نفتکش فرسوده ولی شناورف تحت فرماندهی یک حاکم خودکامه و اقتدارگرا، منزل کردهاند اما مخفیانه به فروش قسمتهائی از آن یا نفت موجود در آن مشغولاند، غافل از اینکه با بهرهبرداری نابجای خود، روز غرق شدن و از دست رفتن آن را نزدیکتر میکنند.
نقش حاکم قلدر این مجموعه را علی نصیریان بازی میکند، و از یکسو مهربان در حال دستگیری از یک بیمار خردسال نشان داده میشود، و از سوی دیگر، بیرحم و انتقامجو. در این صحنه با خونسردی مجازات جوانی را تماشا میکند که تا مرز خفگی زیر آب نگه داشته میشود.
جرم او این است که عاشق شده است، عاشق دختری که کاپیتن نعمت قول او را به مردی میانسالی داده است.
جامعه شلوغ ساکن این کشتی از عشق جوان قهرمان فیلم به دختر جوان نقابداری دستخوش تلاطم میشود، زنی هنگام زائیدن میمیرید، کاپیتن نعمت تلویزیونی را که جوانها مخفیانه روی کشتی آوردهاند بیرون میاندازد و وقتی خطر اخراج این جمعیت از کشتی مطرح میشود، لنگر میکشد و کشتی در آبهای خلیج فارس از ساحل فاصله میگیرد.
منتقد نیویورک تایمز Dave Kehr فیلم جزیره آهنی را یک اثر تمثیلی میخواند و مینویسد آقای محمد رسولاف، کمتر از فیلمسازان ایرانی دیگر پروای ثبت جزئیات رفتاری شخصیتهای فیلم را دارد اما از تصویربرداری سمبولیک، جسورانه استفاده میکند: مثل صحنهای که تلویزیون ماهوارهای را توقیف میکنند و به دریا میاندازند، که نشان میدهد ناکجاآبادها یا Utopia به ناگزیر به قیمت از دست رفتن آزادیها، و به بهای انزوا و اقتدارگرائی به وجود میآیند.
منتقد هفتهنامه محلی Village Voice آقای جی هوبرمن J. Hoberman مینویسد موقعیت این کشتی ومردمش که گوئی در انزوا و فراموشی در آبهای خلیج فارس رها شداند، یادآور موقعیتی بیزمان و مکان است، ولی این فیلم تمثیلی که به نظر میرسد حرفهای سیاسی برای گفتن دارد، میتوانست افسانهای برای کودکان باشد اگر کاپیتن نعمت، حاکم اقتدارگرای این جامعه بسته، یکباره به مجازات ظالمانه جوان عاشق دست نمیزد، ولی استدلال او این است که اگر جوان را به حال خود بگذارد، مردم دیگر از او حساب نمیبرند.
از نظر هوبرمن، فیلم کشتی آهنی بیشتر به سادهدلی دروغین فیلمهای مخلمباف شبیه است تا مدرنیسم فیلمهای کیارستمی، و بسته به حال آدم موقع تماشای فیلم کشتی آهنی، این فیلم ممکن است از یک طرف به طرزی جسورانه شاعرانه و سادهشده به نظر آید، یا به طرز ملالآوری سادهلوحانه وکسالتبار. در هرحال، در باره این فیلم مثل هر فیلم دیگری که پشت پرده آهنین یعنی شوروی سابق یا چین کمونیست فعلی ساخته میشود، یک سئوال مطرح است: این فیلم در ایران چگونه نمایش داده شد و آنجا چه معنیای میدهد.