(rm) صدا | [ 3:59 mins ]
مهدي مظفري استاد دانشگاه آهوس دانمارک با اشاره به سفر جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا به اروپا در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: اين سفر مي تواند تعيين کننده چارچوب سياست آمريکا و اروپا در چهار سال آينده باشد. وی معتقد است مساله آينده ناتو و مسائل مربوط به خاورميانه در صدر این گفتگو ها خواهد بود. آقای مظفري می گوید مساله ايران که يکي از مسائل مهم جهاني است، در این بخش مورد گفتگو قرار خواهد گرفت. هواپيماي Airforce1 حامل رياست جمهوري آمريکا و همراهانش ساعتي پيش واشنگتن را به قصد اروپا ترک کرد. بروکسل نخستين مرحله سفر اروپايي پرزيدنت بوش است. حميد فاطمي در گفتگويي با مهدي مظفري استاد دانشگاه آهوس دانمارک نظر او را درباره اهداف اين سفر جويا شده است.
دکتر مهدي مظفري: اولا اين سفر، يک سفر بسيار مهم و استراتژيک است و مي تواند تعيين کننده چارچوب سياست آمريکا و همچنين اروپا در چهار سال آينده باشد. علاوه بر مساله عراق، من فکر مي کنم دو موضوع در صدر مذاکرات قرار دارد. يکي مساله آينده ناتو و اصولا منسجم کردن روابط امنيتي و استراتژيکي در دو سوي اقيانوس اطلس است و موضوع ديگر مسائل مربوط به خاورميانه است، به خصوص مساله ايران که در حال حاضر يکي از مسائل مهم جهاني در آمده و ما مي دانيم که توافق کلي در مورد سوريه انجام گرفته به خصوص بين آمريکا و فرانسه با قطعنامه 1559 که خواستار فراخواندن نيروهاي سوريه از لبنان شدند و همينطور با ابتکار جيديدي که در مسائل مربوط به جنگ اسرائيل و فلسطيني ها است، اين هم اروپايي ها و آمريکا توافق دارند، بنابراين دو مساله اساسي، يکي مساله آينده ناتو و مساله ايران فکر مي کنم در صدر مسائل مورد بحث آمريکا و اروپا خواهد بود.
حميد فاطمي (راديو فردا): آقاي دکتر مظفري جرج بوش در اين سفر تا چه حد بخت جلب همکاري و حمايت اروپا را در قبال سوريه و به خصوص ايران دارند؟
دکتر مهدي مظفري: در مورد سوريه همانطور که عرض کردم توافق کلي بين آمريکا و اروپا انجام شده، در مورد ايران دو مساله اساسي مطرح است: يکي سلاح اتمي و همچنين مساله پشتيباني جمهوري اسلامي از حزب الله لبنان و کارشکني جمهوري اسلامي در روند صلح و ديگر مساله حقوق بشر و دموکراسي. براي آمريکا همه اين مسائل واجد اهميت استراتژيک است. مساله دموکراسي و حقوق بشر هم از نظر آمريکايي ها مساله استراتژيک است که اين ربط پيدا مي کند با طرح کلي آمريکا و پرزيدنت بوش در مورد خاورميانه بزرگ و آنها معتقدند که با دموکراتيک کردن اين منطقه ساختارهاي سنتي و مستبدانه منطقه را فروخواهند پاشيد و به اين وسيله به صلح نزديکتر خواهند شد. اين در مورد آمريکا است، منتها اروپا در مورد سلاح اتمي با آمريکا هم عقيده هستند، اما معتقدند که هنوز فضا موجود است که اروپايي ها موفق شوند جمهوري اسلامي را متقاعد کنند که طرح دسترسي به سلاح اتمي را رها کند، منتها در مورد ديپلماسي اختلاف تفسير هست بين آمريکا و اروپا. اروپا ديپلماسي را به همين مذاکراتي که بين سه کشور فرانسه، آلمان و انگلستان با جمهوري اسلامي در جريان است خلاصه مي کند، منتها پرزيدنت بوش يک تفسير گسترده تري دارد از ديپلماسي و معتقد است بردن پرونده جمهوري اسلامي به شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اين هم يک کار ديپلماتيک است. در مورد دموکراسي و حقوق بشر اروپايي ها هم در ظاهر هم عقيده هستند، اما در عمل معتقدند اين مسائل بايد از درون خود جوامع شکوفه بزند و تا وقتي از درون شعله اي مشاهده نمي شود، ما بيهوده نبايد با اين رژيم ها دربيفتيم و مردم را به طور تصنعي برانگيزيم.
